منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 894
:: کل نظرات : 1

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 2
:: تعداد اعضا : 24

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 117
:: باردید دیروز : 57
:: بازدید هفته : 176
:: بازدید ماه : 7547
:: بازدید سال : 12080
:: بازدید کلی : 111700
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 8 / 2

 

 

سیدمرتضي افقه (میرسالاری)

اقتصاددان واستاد دانشگاه
يكي از مهم‌ترين وظايف دولت‌ها حفاظت از دارايي و نقدينگي مردم مقابل تلاطم‌هاي اقتصادي است و در واقع دولت‌ها وظيفه دارند با شناسايي عوامل موثر بر كاهش ارزش پول ملي و پيشگيري از عملي شدن چنين خطرات بالقوه‌اي، اعتماد تك‌تك شهروندان را به پول ملي حفظ كرده تا در مراحل بعد زمينه براي هدايت اين نقدينگي به بخش توليد فراهم شود. ناگفته پيداست اگر دولتي در تحقق چنين هدف مهمي ناتوان نشان بدهد، به همان ميزان هم اعتماد شهروندان به پول ملي تضعيف شده و در حالت حاد آن مي‌تواند به هراس عمومي از پول ملي منجر شود. نگاهي به گذشته نشان مي‌دهد كه برخي كشورها مانند آلمان بعد از جنگ جهاني اول دچار چنين وضعيتي شده‌اند. پول ملي مانند كاغذي بي‌ارزش در معاملات كنار گذاشته شده بود. در برخي ديگر از كشورهاي اروپايي هم تجربه‌ای مشاهده شده است. تا يكي، دو دهه پش تركيه در همسايگي ايران هم گرفتار كاهش روزانه ارزش پول ملي شده بود به‌گونه‌اي كه اعتماد شهروندان تركيه به واحد پولي‌شان به حداقل ممكن رسيده بود تا اينكه اين كشور به‌تدريج و با اتخاذ سياست‌هاي درست پولي و مالي توانست بر اين مشكل فائق آيد و در حال حاضر هم به صورت نسبي ارزش پول ملي‌اش را حفظ كرده است.

ايران هم اگرچه از دهه 50 شمسي گرفتار تورم بوده و اين تورم به‌تدريج كاهش ارزش پول ملي را به‌دنبال داشته است، اما آنچه كه در دو سال گذشته و بخصوص سال 91 رخ داد، تكانه پولي‌شديدي بود كه تقريبا در ايران سابقه نداشته است. چرا كه در فاصله بسيار كوتاهي ارزش پول ملي نصف شد و در واقع كساني كه ريال در دست داشتند، ناگهان نصف ارزش نقدينگي كه داشتند از دست‌شان رفت بدون اينكه تواني براي حفاظت از دارايي خود كه بعضا محصول ده‌ها سال كار و تلاش‌شان بود داشته باشند. نصف شدن ارزش پول ملي بيش و پيش از هر چيز انگشت انتقاد را به سوي دولت نشانه رفت چرا كه دولت نتوانسته بود به يكي از وظايف اصلي خود يعني حفظ ارزش پول ملي جامه عمل بپوشاند. در واقع دولت با رو آوردن به سياست‌هاي اشتباه و كارشناسي نشده و شعاري، بخش توليدي كشور را دچار تزلزل و آسيب كرد و نتيجتا این رویکرد كاهش ارز پول ملي را در پي داشت.

مهم‌ترين ركن اقتصادي كشور، توليد ملي آن است و به بيان ديگر قدرت پول ملي در آن به توليد ملي بستگي دارد. هر چه توليد بيشتر، معتبرتر و دائمي‌تر باشد، قدرت پول ملي بيشتر خواهد بود. آنچه در سال‌هاي گذشته رخ داده، خواسته يا ناخواسته جهت ضربه‌زدن به توليد ملي بوده است. نتيجه چنين شرايطي كاهش ارزش پول كشور در مقايسه با ارزهاي خارجي است كه آسيب‌هاي موجود را تشديد مي‌كند.ادامه از صفحه اول: چنين وضعيتي باعث خواهد شد تا مردم تلاش كنند خود را از پول ملي برهانند و سرمايه‌هاي خود را در اولين فرصت از ريال به دارايي‌هاي ديگر مانند ارزهاي خارجي، طلا و سكه و كالاهاي بادوام مانند مسكن تبديل كنند و مادام كه دولت توان حفاظت از ارزش پول ملي را نداشته باشد به صورت طبيعي چنين رفتاري از دارندگان ريال خواهد داد. يكي از رويه‌هاي ديگر كه دولت در چند سال گذشته در پيش گرفت و موجب كاهش اعتماد عمومي به سياست‌گذاران پولي و اقتصادي كشور شده، قول‌هاي مكرري بود كه بعضا مردم عادي نيز به بي‌پايه بودن اين نوع قول‌ها پي برده بودند كه در نهايت اعتماد عمومي بيش از پيش لطمه ديد و ضربه خورد. به دليل همين مشكل بايد تلاش كرد رونق يا ثبات اقتصادي را از طريق افزايش اعتماد عمومي به مردم بازگرداند.متاسفانه مديران اجرايي فعلي نشان داده‌اند كه نه تنها قادر به اين مهم نيستند، بلكه با قول‌هاي بدون پشتوانه شرايط را بدتر نموده‌اند. اين رفتارها نشان مي‌دهد كه نگراني از شرايط معيشتي مردم نزد مسئولان اجرايي به حداقل رسيده است. در اين شرايط به نظر مي‌رسد، حضور مديري مقتدر در راس قوه اجرايي كشوربتواند در فراهم كردن شرايط داخلي و ارتباطات بين‌المللي و توجه جدي به توليد و اشتغال زمينه را براي بازگشت به ثبات و رونق اقتصادي فراهم كند.

 


:: بازدید از این مطلب : 645
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 22 / 1

در دهه فاطمیه، ایام شهادت دخت مکرم نبی اسلام، قرار داریم. فاطمه (س) را باید به تنهایی و مطلق و مجزا از وابستگی‌های ارزشمندش، تنها به عنوان یک انسان در نظر گرفت تا پی به علو درجاتش برد و بی‌هیچ اغراق افسانه‌ای، ارزش‌های آسمانی‌اش را در عین آنکه بر زمین خدا و در میان خلق خدا راه می‌رفت و زندگی می‌کرد، به بررسی نشست.

دختر رسول گرامی اسلام بودن و یا افتخار همسری ابرمردی چون علی را داشتن و یا مادر سلسله نورانی امامت بودن و...، اینها همه به تنهایی هر کدام‌شان فضیلتی گرانسنگ و بی‌همتاست.

سلام و درود خدا بر یگانه بانوئی که در عرش الهی محبوب ملائکه مقرب و هم کلام با برترین آنان و حامل علم خدا یعنی جبرئیل امین بود. درود بیکران خداوند بر فاطمه(س) که بهجت قلب و نور چشم رسول (ص) و عزیزترین انسان‌ها در پیشگاه او بود؛ وجودی که نور پیامبر(ص) سراسر او را احاطه نموده بود و از جهت شبیه‌ترین مردم در رفتار و کردار به رسول خدا بود.


:: بازدید از این مطلب : 741
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 20 / 1

نفر وسط

،جناب آقای سیدیعقوب امیرسالاری قهرمان وزنه برداری ایران،قهرمان پاورلیفتینگ جهان،مربی سابق تیم ملی پاورلفتینگ ایران،نایب قهرمان المپیک سیدنی ومسئول کمیته پاورلیفتینگ استان فارس،


:: بازدید از این مطلب : 808
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 20 / 1

http://brumandv.persiangig.com/%D8%B9%DA%A9%D8%B3%20%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%85%D9%88%DA%A9/IMG_1207.JPGhttp://brumandv.persiangig.com/%D8%B9%DA%A9%D8%B3%20%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%85%D9%88%DA%A9/IMG_0932.JPG


:: بازدید از این مطلب : 720
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 20 / 1

 

 

حاجی سیدفتحعلی امیرسالاری بزرگ خاندان متولد سال 1278 هجری شمسی، فرزند مرحوم حاج سیدرضا و حاج سیدرضا فرزند مرحوم سید فتحعلی و سید فتحعلی فرزند مرحوم حاجسیدمحمدرضا بزرگ خاندان که ایشان نیز فرزند مرحوم سیدمهرعلی بوده اند.شیخ مهرعلی فرزند مرحوم سیدخان احمد است و جد بزرگوارشان امامزاده میرسالار می باشد که مقبره مبارکشان واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد، شهرستان کهگیلویه، بخش چاروسا قارتق می باشد. که به روایتی اجدادشان حدود چهارصد سال پیش به دلیل درگیریهایی که بین طوایف پیش آمده بوده و منجر به کشته شدن تعدادی از طایفه امیرسالار در کهگیلویه می گردد، به همراه تعدادی از یاران آنجا را ترک و به استان فارس، حوالی میمند که منطقه خوش آب و هوایی بوده می آیند و در شمال این شهر در دامنه کوه سپیدار اسکان می گیرند و در آنجا روستایی بنا می کنند، که بدلیل اینکه روستای قبلی شان در کهگیلویه تنگ ریز نام داشته، اینجا را هم تنگ ریز نامگذاری می کنند.

مناطق شمالی روستا بدلیل خوش آب و هوا بودن را به باغهای دیم درختان انگورو انجیروانارو..تبدیل می کنند، که هم اکنون تعداد زیادی از باغها برقرار و همچنان مورد استفاده و بهره برداری می باشد. و تعدادی هم به دلایل مختلف از جمله خشکسالی از بین رفته اند که آثار آنها چون حصار و سنگ چین برقرار که دال برشناسنامه اهالی روستا می باشد.

حاج سیدفتحعلی که تنها فرزند خانواده بوده است در سن سه سالگی پدرش را از دست می دهد و سرپرستی وی را مادرش نرگس خاتون که از بزرگ زادگان میمند بوده است، بعهده می گیرد. لکن در شش سالگی مادر را نیز از دست داده و سرپرستی وی را دایی اش خواجه علیرضا میمندی که از بزرگان میمند بوده  است بعهده می گیرد.وی در سنین نوجوانی بنابر حس کنجکاوی، با موافقت دایی، روستای پدری (تنگ ریز) را برای ادامه زندگی انتخاب کرده وبه آنجا نزد اقوام و خویشاوندان پدری نقل مکان می کند. وی در تنگ ریز ازدواج کرده و صاحب فرزندانی می گردد.نام همسران ایشان به ترتیب: گل افروز، جهان افروز، زینب، بیگم جان، گوهر بیگ، عالم بی بی، بتول خانم می باشد. وی دارای 21 فرزند (10 دختر و 11 پسر)  هستند که البته تعدادی از آنها در کودکی فوت کرده اند. فرزندان و نوه و نتیجه ایشان در حال حاضر حدود 400 نفر می با شند.

در سال 1309 وی برای زیارت روانه کربلا می شوند و از راه بوشهر و سپس آبادان به کربلا و زیارت قبر سیدالشهدا و و بقیه عتبات و عالیات مشرف می گردند.

مرحوم، یکی از مبارزان جنگ با انگلیس بوده اند که در زمان حمله قشون انگلیس از جنوب با همراه داشتن تعدادی تفنگچی خوانین قشقایی را همراهی کردند که منجر به پیروزی جنگ آوران قشقایی و شکست انگلیسی ها شد.

وی مردی لایق، کاردان و شایسته و معتمد اهالی روستا بوده که بدین سبب از سوی روستاییان بعنوان کدخدا و بزرگتر روستا برگزیده می شود که تا پایان عمردر خدمت اهالی بوده اند. وی در سال 1354 به زیارت خانه خدا مشرف می شوند و در اردیبهشت ماه سال 1367 در سن 89 سالگی به دلیل غم واندوه ناشی از از دست دادن فرزند بزرگش جلیل دارفانی را وداع گفت. پیکر پاکش در جوار امامزاده سیدحسین  در کنار قبر فرزندش در میمند به خاک سپرده شد.روی سنگ قبرش چند بیت از این  شعر که فرزندش کربلایی غضنفر امیرسالاری سروده است حک شده است:

دریغا کاروان سالارمان رفت

بزرگ و سرور و سردارمان رفت

رییس کاروان حاجی فتحعلی

به حق لبیک گفت از این مکان رفت

مبارک ماهی و فرخنده روزی

حدود لیلۀ القدر از جهان رفت

شب قتل علی شاه ولایت

یکی از شیعیان و مخلصان رفت

مه تنزیل آیات الهی

به امر حق به فردوس جنان رفت

برای بازدید راه پرخوف

جلودارش جلیل قهرمان رفت

ز داغ نازنین فرزند دلبند

دل بشکسته با آه و فغان رفت

تن پاکش شد اندر خاک پنهان

روانش رو بسوی آسمان رفت

دلاور مرد قوم تنگ ریزی

تهی دست از میان دوستان رفت

توانا بود و برنا روزگاری

ولی امروز پیر و ناتوان رفت

هزاران خاطرات تلخ و شیرین

بجا بگذاشت آن شیرین زبان رفت

پسررفت وپدرازداغ فرزند

نیاسود و بدنبال جوان رفت

پدر رفت و برادر رفت افسوس

ز ما واماندگان تاب و توان رفت

به بالینش بسی شیون نمودیم

ولی او راه خود را همچنان رفت

لدوللموت معنایش همین است

که هرکس زاد با مرگ از جهان رفت

خدایا باب مارا محترم دار

که او از بین قومی مهربان رفت

خدایا محسناتش را بیفزا

که با احسان تو راحت توان رفت

خدایا سیئاتش را ببخشای

که نتوان خسته با بار گران رفت

سلام هی حتی مطلع الفجر

بخوان سالار کان روح روان رفت


 

تنگ ریز روستایی است واقع در شمال میمند فارس که از شمال به کوه سپیدار از جنوب به میمند از مشرق به روستای گنک و از مغرب به روستای شبانکاره محدود می شود. این روستا دارای حدود هشتاد خانوار و چهارصد و پنجاه نفر جمعیت می باشد. شغل غالب مردم این روستا کشاورزی و دامپروری است. محصولات عمده این روستا عبارتند از گندم، جو، انگور، انجیر، بادام کوهی(الوک)، پسته کوهی(بنه)، زودی، جاشیر، روغن حیوانی، کشک، دوغ و.. این روستا هم اکنون دارای تمامی امکانات رفاهی ( آب، برق، گاز، تلفن، اینترنت، مدرسه، جاده آسفالت) می باشد.

 

 



 

:: بازدید از این مطلب : 2390
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 7 / 1

 


:: بازدید از این مطلب : 586
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 4 / 1

 هر روز و ماه و سالی که می گذرد به حسابرسی اعمالمان نزدیک تر می شویم  اما افسوس که آن را به شوخی می گیریم!!! بودند افرادی که در سال گذشته کنارمان یا در همسایگیمان بودند اما امروز به حسابشان رسیده اند و به جهان دیگر شتافته اند!!!

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ ( 1 ) مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ ( 2 ) انبیاء

به نام خداوند بخشنده مهربان
 حساب مردم به آنان نزديک شده، در حالي که در غفلتند و روي گردانند! ( 1 ) هيچ يادآوري تازه اي از طرف پروردگارشان براي آنها نمي آيد، مگر آنکه با بازي (و شوخي) به آن گوش ميدهند! ( 2 )


:: بازدید از این مطلب : 605
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 1 / 1

 بیش از 7 قرن پیش وقتی مغولان به ایران حمله کردند، درکنار همه تخریب ها و تغییرهای فرهنگی که به ایران تحمیل کردند، گاهشماری چینی- اویغوری را هم وارد فرهنگ ایرانی کردند...

گاهشماری که مبنای آن نامگذاری دوره ای و گردشی سال ها به نام 12 حیوان بود. گاهشماری که با گاهشماری ایرانی ترکیب شد و تاکنون هم در باورهای عامیانه، به آن رجوع می شود.

هرچند در اوایل به کارگیری گاهشماری حیوانی، بیشتر از مطابقت با ماه های هجری قمری استفاده می شد، اما در دوره های بعد، بیشتر گاهشماری جلالی و برج های دوازده گانهٔ آن مورد استفاده قرار می گرفت.

بر این اساس، طول متوسط سال برای کارهای رسمی و مالیاتی در گاهشماری حیوانی، برابر با طول متوسط سال حقیقی خورشیدی بود.

تا دوره صفویه، گاهشماری حیوانی با ماههای قمری رواج داشت، اما از دوره صفویه، مقرر گردید که علاوه بر ماههای قمری، ماههای شمسی نیز در تقویم های سالیانه ثبت شود. این روش از عصر صفویه تا سال 1329 هجری قمری ادامه داشت. در این سال ماههای شمسی با نام برج های دوازده گانه پذیرفته شده و در تقویم های سالیانه ثبت شدند.

ریشه و خاستگاه این گاه شماری و علت تأثیرگذاری این دوازده حیوان خاص بر سرنوشت زمین و انسان، به یک افسانهٔ کهن بودایی بازمی گردد.

نام سالهای دوازده گانهٔ حیوانی در ایران که با تقویم اویغوری - چینی تفاوتهایی دارد، به ترتیب عبارتند از:

1. موش
2. گاو
3. پلنگ
4. خرگوش
5. نهنگ
6. مار
7. اسب
8. گوسفند
9. میمون
10. مرغ
11. سگ
12. خوک

نحوه تعیین سال ها به نام حیوانات

برای تعیین اینکه هر سال خورشیدی، به نام کدامیک از حیوانات دوازده گانهٔ فوق است، کافیست تا عدد آن سال را با عدد 6 جمع بزنیم و بعد حاصل جمع رابر عدد 12 تقسیم نمائیم و سپس به باقیمانده نهایی نگاه کنیم. عدد باقیمانده، نمایندهٔ نام آن سال بر مبنای ترتیب فوق الذکر است.

بعنوان مثال، برای دانستن نام سال 1392 خورشیدی، ابتدا 1392 را با 6 جمع می کنیم و حاصل یعنی عدد 1398 را بر 12 تقسیم می کنیم که باقیماندهٔ نهایی تقسیم، عدد 6 می شود که با رجوع به ترتیب نام برده نمایندهٔ سال مار است.

به این ترتیب متولدین سالهای: 1284، 1296، 1308، 1320، 1332، 1344، 1356، 1368، 1380، 1392، و... در سال مار به دنیا آمده اند.

یک سال عجیب در راه است؟

معروف است که سال مار همیشه با حوادث عجیب و غریب و اتفاق های غیرمنتظره همراه بوده است. از کودتای 28 مرداد تا حمله به برج های دوقلو در امریکا. کافی ست نگاهی به برخی از این اتفاق ها بیندازید تا ببینید سال هایی که نام «مار» را برخود داشته اند، چه سالهای عجیبی بوده اند:

1308: مرگ احمدشاه قاجار, درگیریهای شدید در بیت المقدس و نخستین برخوردها بین اعراب ویهودیان
1320: حمله ی متفقین (شوروی وانگلیس) به ایران, ورود آمریکا به جنگ دوم جهانی باحمله ژاپن به پرل هاربر
1332: کودتای امریکایی 28 مرداد, حادثه 16 آذر و شهادت 3 دانشجوی معترض دانشگاه تران به حضور نیکسون در ایران, به قدرت رسیدن جمال عبدالناصر درمصر
1344: تیراندازی به شاه در کاخ مرمر, درگیریهای هند وپاکستان برسرکشمیر, شروع انقلاب فرهنگی درچین
1356: درگذشت سید مصطفی خمینی و دکتر علی شریعتی
1368: رحلت امام خمینی, تخریب دیواربرلین
1380: واقعه 11 سپتامبر و حمله به برجهای دوقلو درنیویورک, حمله ی آمریکا به افغانستان , سیل وبارندگی درشمال و قطع سراسری برق درکشور, برخورد هواپیمای جاسوسی آمریکا باجنگنده ی چینی

آیا در پایان سال 92 هم اتفاق های عجیب سال به این لیست اضافه خواهد شد؟


:: بازدید از این مطلب : 665
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 1 / 1

 

 

تنها، زمین بود و زمین ، چه تنها بود که هزاره ها بیصدا تنهاییش را زندگی میکرد.کسی نمیدانست که چرا زمین در یک سکوت صوفیانه فرور فته است.کسی نمیدانست که چرا زمین اینگونه دارد پیر میشود.کسی نمدانست که چرا زمین فراموش شده است.

گاه بچه فرشته ای بازیگوش پر به شیطنت میداد و خواب هزار ساله زمین را بر می آشفت.گاه ستاره ای چشمک زن بر آسمان غبارگرفته زمین نازفروشی میکرد.گاه شهابی از دوردست کمانه کرده و بر تنش زخمه میزد.گاه برق آذرخشی چشمهایش را آزار میداد.گاه اما...صدای خدا از دوردست شنیده میشد و همین برای زمین کافی بود که هنوز نفس بزند.که هنوز زنده بماند.که هنوز نمیرد.

تنها ماه ،ماه رفیق یار و غار زمین خوب میدانست که زمین غم دارد.که زمین چه تنهاست و دارد پیر میشود.که زمین دلش خدا را میخواهد.این رااز صدای بغض شکسته ای میفهمید که در شبهای تنهایی به آسمان میرسید و دل آسمان را ابری میساخت.ماه خوب میدانست که زمین از درد بی یکی بودن دارد پیر میشود.

زمین یک تکه خاک بود.خاک بی حاصلی که از صدای بیصدایی پر بود.هزاره ها میشد که تنش درحسرت نوازش دستی پیر میشد و نگاهش در حسرت چشمی به افق خیره مانده بود.دلش زندگی می خواست. این را شبی با ماه درد دل کرد:

"فایده هزاره ها انتظار چیست؟وقتی نه کسی میاید نه کسی میرود نه کسی در من جوانه میزند"

ماه جوابی نداشت تنها به حرمت دوستی هزار ساله اش در شب سیاه زمین نوری بر تنش پاشید و سایه های کش دار تنهاییش را کمی روشن تر ساخت.

زمین نمیدانست دیگر روز به چه معناست و شب به چه رنگی است.گاه با صدای خنده ستاره ها بیدار میشد و گاه در لالایی فرشته ها به خواب میرفت.وقتی خیلی دلش میگرفت به یاد میاورد که در هزاره های دور "یکی بود-یکی نبود-غیر از خدا هیچ کس نبود-خدا بود-زمین بود آسمان بود"...همین تسلایش میداد.

تازگیها تنش ترک میخورد.هزاره ها میشد که باران نباریده بود.خدا سرگرم عرش بود و به فرش کاری نداشت و زمین دلش خدا میخواست.دلش باران میخواست.دلش خاک باران زده میخواست.اما فقط یک تن کویری بود و تنهایی و آفتابی که از آن هفت آسمان پرمشغله خداوندی روحش را زخم میزد و جانش را میگرفت.

یک شب اما سکوت هزار ساله زمین شکست.انگار غوغایی در آن بالاهای بالا درمیگرفت.صدای خداوند شنیده میشد.زمین تشنه شنیدن صدای خداوند بود.و زمین شنید که خدا فریاد میزند:از روحم در تو دمیدم...و زمین حسرت خورد بر موجودی که خدا از روحش بر آن دمیده بود.و زمین و زمان به سجده افتادند و زمین نفهمید سجده بر کیست بر چیست.تنها غوغای فرشتگان بود که بر دستهای خدا بوسه میزدند و زمین اما برق خشمی از آتش دید و به خود لرزید.

روزی از روزها یک سیب سرخ از آسمان پایین افتاد.عطر سیب در ذهن زمین پیچید و او را بیدار کرد.زمین چشمهای خسته اش را به بالا دوخت. صدای رعدی در عرش پیچید و زمین بعد از هزاره ها تشنگی بوی باران شنید و عطرخاک باران در هوایش پیچید.انگار قطره اشکی از چشمان خدا بود که اینگونه بر خاک فرو افتاد و گل شد و آتش بر جانش پاشید.

زمین دید که خاک گداخت-خاک پخته شد-خاک آدم شد و خواب هزارساله زمین برای ابد به اتمام رسید.

حالا دیگر یکی بود-یکی نبود-غیر از خدا بود بود آدم بود-حوا بود-عشق بود من بودم-تو بودی و زمین ما دیگر تنها نبود.به قیمت سوختن آدم فصلی جدید در زندگی زمین ورق خورد.فصلی به نام بهار و طبیعت معنا گرفت.

زمین جوانه زد و مادر شد.زمین مامن فرزندان آدم شد.

آمدن بهار و سال نوبر شما عزیزانم مبارک.


:: بازدید از این مطلب : 712
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 30 / 12

 

 
 
 

 

 

 
 
 

 

 

 برای مشاهده اندازه واقعی گل لاله با کیفیت چاپ  کلیک کنید


:: بازدید از این مطلب : 656
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 30 / 12

 

:
چشم‌انداز سال ۹۲ امیدوارانه و توأم با حضور جهادی ملت در عرصه‌ سیاست و اقتصاد است

رهبر معظم انقلاب با نامگذاری سال 92 به عنوان سال «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی»، چشم‌انداز سال جدید را امیدوارانه و همراه با حضور جهادی ملت ایران در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی توصیف کردند.

خبرگزاری فارس: چشم‌انداز سال ۹۲ امیدوارانه و توأم با حضور جهادی ملت در عرصه‌ سیاست و اقتصاد است
 

 

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیام آغاز سال 1392، با اشاره به حرکت رو به جلوی ملت ایران در سال گذشته به ویژه در مواجهه اقتصادی و سیاسی با جهان استکبار، چشم‌انداز سال 92 را امیدوارانه و همراه با پیشرفت و تحرک و ورزیدگی و حضور جهادی ملت ایران در عرصه های سیاسی و اقتصادی دانستند و تاکید کردند: با این نگاه، سال 92 را "سال حماسه ی سیاسی و حماسه ی اقتصادی" نامگذاری می کنیم.

متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم‌الله‎الرّحمن‌الرّحیم

یا مقلّب القلوب و الأبصار، یا مدبّر اللّیل و النّهار، یا محوّل الحول و الأحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال.

اللّهمّ صلّ علی حبیبتک سیّدة نساء العالمین فاطمة بنت محمّد صلّی الله علیه و ءاله. اللّهمّ صلّ علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها. اللّهمّ کن لولیّک الحجّة بن الحسن صلواتک علیه و علی ءابائه فی هذه السّاعة و فی کلّ ساعة ولیّا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتّی تسکنه ارضک طوعا و تمتّعه فیها طویلا. اللّهمّ اعطه فی نفسه و ذرّیّته و شیعته و رعیّته و خاصّته و عامّته و عدوّه و جمیع اهل الدّنیا ما تقر به عینه و تسرّ به نفسه.

تبریک عرض میکنم به همه‌ی هم‌میهنان عزیزمان در سراسر کشور، و به همه‌ی ایرانیان در هر نقطه‌ای از جهان که هستند، و به همه‌ی ملتهائی که نوروز را گرامی میدارند؛ مخصوصاً به ایثارگران عزیزمان، خانواده‌های شهدا، جانبازان و خانواده‌هایشان، و همه‌ی کسانی که در راه خدمت به نظام اسلامی و به کشور عزیزمان مشغول فعالیتند. امیدواریم خداوند متعال این روز را و این آغاز سال را برای ملت ما، برای همه‌ی مسلمانان عالم، مایه‌ی شادی و بهروزی و نشاط قرار دهد و ما را به انجام وظائفمان موفق و مؤید بدارد. به هم‌میهنان عزیزمان عرض میکنم توجه داشته باشند که ایام فاطمیه در اواسط روزهای عید است و تکریم و احترام این ایام برای همه‌ی ما لازم است.

ساعت تحویل و هنگام تحویل، در حقیقت حد فاصلی است بین یک پایان و یک آغاز؛ پایان سال گذشته و آغاز سال نو. البته نگاه عمده‌ی ما باید به طرف جلو باشد؛ سال نو را ببینیم، برای آن خودمان را آماده کنیم و برنامه‌ریزی کنیم؛ اما حتماً نگاه ِ به پشت سر و راهی که طی کرده‌ایم هم برای ما مفید است، برای اینکه ببینیم چه کرده‌ایم، چگونه حرکت کرده‌ایم، نتائج کار ما چه بوده است، و از آن درس بگیریم و تجربه بیاموزیم.

سال 91 مثل همه‌ی سالها، سالی متنوع و دارای رنگها و نقشهای گوناگون بود؛ شیرینی هم داشت، تلخی هم داشت؛ پیروزی هم داشت، عقب‌ماندگی هم داشت. زندگی انسانها در طول حیات، همیشه همین جور است؛ با کش و قوس‌ها همراه است، با فراز و نشیب‌ها همراه است؛ مهم این است که از نشیبها خارج شویم ، خودمان را به اوجها برسانیم .

آنچه که در طول سال 91 از جنبه‌ی مواجهه‌ی ما با جهان استکبار آشکار و واضح بود، عبارت بود از سختگیری دشمنان بر ملت ایران و بر نظام جمهوری اسلامی. البته ظاهر قضیه، سختگیری دشمن بود؛ اما باطن قضیه، ورزیدگی ملت ایران و پیروزی او در میدانهای مختلف بود. آنچه که دشمنان ما هدف گرفته بودند، صحنه‌ها و عرصه‌های مختلف بود؛ عمدتاً عرصه‌ی اقتصاد و عرصه‌ی سیاست بود. در عرصه‌ی اقتصاد، گفتند و تصریح کردند که میخواهند ملت ایران را به‌وسیله‌ی تحریم فلج کنند؛ اما نتوانستند ملت ایران را فلج کنند و ما در میدانهای مختلف، به توفیق الهی و به فضل پروردگار، به پیشرفتهای زیادی دست پیدا کردیم؛ که تفصیل آنها برای ملت عزیزمان گفته شده است، گفته خواهد شد؛ من هم ان‌شاءالله در سخنرانی روز اول فروردین، به شرط حیات، اجمالاً مطالبی عرض خواهم کرد.

در زمینه‌ی اقتصاد البته بر مردم فشار وارد آمد، مشکلاتی ایجاد شد؛ بخصوص که اشکالاتی هم در داخل وجود داشت؛ برخی از کوتاهی‌ها و سهل‌انگاری‌ها انجام گرفت که به نقشه‌های دشمن کمک کرد؛ لیکن در مجموع، حرکت مجموعه‌ی نظام و مجموعه‌ی مردم، یک حرکت رو به جلو بوده است و ان‌شاءالله آثار و نتائج این ورزیدگی را در آینده خواهیم دید.

در عرصه‌ی سیاست، از یک جهت همت آنها این بود که ملت ایران را منزوی کنند، از جهت دیگر ملت ایران را دچار دودلی و تردید کنند؛ همت آنها را کوتاه و ضعیف کنند. درست عکس این عمل شد؛ در واقع عکس این اتفاق افتاد. در زمینه‌ی انزوای ملت ایران، نه فقط نتوانستند سیاستهای بین‌المللی و منطقی ما را محدود کنند، بلکه حتّی نمونه‌هائی از قبیل اجلاس جنبش غیر متعهدها با حضور تعداد کثیری از سران و مسئولان کشورهای جهان در تهران تشکیل شد و عکس آنچه را که دشمنان ما میخواستند، رقم زد و نشان داد که جمهوری اسلامی نه فقط منزوی نیست، بلکه در دنیا با چشم تکریم و احترام به جمهوری اسلامی و به ایران اسلامی و به ملت عزیز ما نگریسته میشود.

در زمینه‌ی مسائل داخلی، مردم عزیز ما در آنجائی که امکان و موقعیت ابراز احساسات وجود داشت ــ عمدتاً در بیست و دوم بهمن سال 91 ــ آنچه را که لازمه‌ی حماسه و شور بود، از خود نشان دادند؛ از سالهای دیگر پرشورتر و متراکم‌تر در صحنه حاضر شدند. یک نمونه‌ی دیگر هم حضور مردم خراسان شمالی در بحبوحه‌ی تحریمها بود، که نمونه و مستوره‌ای از وضعیت و روحیه‌ی ملت ایران را نشان میداد نسبت به نظام اسلامی و به مسئولان خدمتگار و خدمتگزار خودشان. کارهای بزرگی هم بحمدالله در طول سال انجام گرفته است؛ تلاشهای علمی، کارهای زیربنائی، تحرک فراوان مسئولین و مردم. زمینه‌ها برای حرکتِ رو به جلو و ان‌شاءالله جهش، فراهم شده است؛ هم در زمینه‌ی اقتصاد، هم در زمینه‌ی سیاست، و هم در همه‌ی زمینه‌های حیاتیِ دیگر.

سال 92 برابر چشم‌انداز امیدوارانه‌ای که به لطف پروردگار و همت مردم مسلمان برای ما ترسیم شده است، سال پیشرفت و تحرک و ورزیدگی ملت ایران خواهد بود؛ نه به این معنا که دشمنیِ دشمنان کاسته خواهد شد، بلکه به این معنا که آمادگی ملت ایران بیشتر و حضور او مؤثرتر و سازندگی آینده‌ی این ملت به دست خودشان و با همتِ با کفایت خودشان ان‌شاءالله بهتر و امیدبخش‌تر خواهد شد.

البته آنچه را که ما در سال 92 در پیشِ‌ رو داریم، باز عمدتاً در دو عرصه‌ی مهم اقتصاد و سیاست است. در عرصه‌ی اقتصاد، به تولید ملی باید توجه شود؛ همچنان که در شعار سال گذشته بود. البته کارهائی هم انجام گرفت؛ منتها ترویج تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه‌ی ایرانی، یک مسئله‌ی بلند‌مدت است؛ در یک سال به سرانجام نمیرسد. خوشبختانه در نیمه‌ی دوم سال 91 سیاستهای تولید ملی تصویب شد و ابلاغ شد ــ یعنی در واقع این کار ریل‌گذاری شد ــ که بر اساس آن، مجلس و دولت میتوانند برنامه‌ریزی کنند و حرکت خوبی را آغاز کنند و ان‌شاءالله با همت بلند و با پشتکار پیش بروند.

در زمینه‌ی امور سیاسی، کار بزرگ سال 92، انتخابات ریاست جمهوری است؛ که در واقع مقدرات اجرائی و سیاسی، و  به یک معنا مقدرات عمومی کشور را برای چهار سال آینده برنامه‌ریزی میکند. ان‌شاءالله  مردم با حضور خودشان در این میدان هم خواهند توانست آینده‌ی نیکی را برای کشور و برای خودشان رقم بزنند. البته لازم است هم در زمینه‌ی اقتصاد، هم در زمینه‌ی سیاست، حضور مردم حضور جهادی باشد. با حماسه و با شور باید  وارد شد، با همت بلند و نگاه امیدوارانه باید وارد شد، با دل پر امید و پر نشاط باید وارد میدانها شد و با حماسه‌آفرینی باید  به اهداف خود رسید.

با این نگاه، سال 92 را به عنوان «سال حماسه‌ی سیاسی و حماسه‌ی اقتصادی» نامگذاری میکنیم و امیدواریم به فضل پروردگار، حماسه‌ی اقتصادی و حماسه‌ی سیاسی در این سال به دست مردم عزیزمان و مسئولان دلسوز کشور تحقق پیدا کند.

به امید توجهات پروردگار و دعای حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) و با درود به روح مطهر امام بزرگوار و شهیدان عزیز.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته


:: بازدید از این مطلب : 698
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 30 / 12

 

روزى عمر به حضرت امير عليه السلام رسيد و گفت : يا اميرالمومنين ! پرسشهايى چند درنظر داشته ام و فراموش ‍ كردم كه آنها را از رسول خدا صلى الله عليه و آله بپرسمآيا شما پاسخ آنها را مى دانيد؟
على عليه السلام فرمود: سوالات خود رابگو.
عمر: گاهى انسان چيزى در خواب مى بيند و وقتى كه بيدار مى شود اثرى از آننمى يابد، و گاهى با كسى برخورد مى كند و بدون سابقه او را دوست مى دارد. و برعكس ،گاهى هم با افراد ناشناسى دشمن است و گاهى هم چيزى مى بيند و يا مى شنود و مدتها آنرا بخاطر دارد و گاه احتياج ، آن را فراموش مى كند و باز در غير وقت حاجت يادش مىآيد.
اميرالمومنين عليه السلام در پاسخش فرمود: اما سوال تو از خواب ؛ خداوند درقرآن مجيد مى فرمايد: (( الله يتوفى الانفس حين موتها والتى لم تمت فى منامها فيمسكالتى قضى عليها الموت و يرسل الاخرى الى اجل مسمى (200) خداوند جانها را در وقتمردن ، و نيز جانهاى آنان كه نمرده اند در خواب از بدنها مى گيرد، پس از آن نفسى راكه خدا حكم به مردن او كرده او را نگه مى دارد و آن نفسى را كه اجلش نرسيده به بدنخود تا اجل و موعد معينى مى فرستد.
آنگاه فرمود: خواب شبيه مرگ است ، پس آنچه راكه انسان به هنگام تحليل و جدا شدن روح از بدن ببيند راست و از ملكوت است . و آنچهرا كه در موقع بازگشت روح ببيند باطل و از رنگهاى شيطان است .
و اما سوال تو ازدوستى و دشمنى با عدم سابقه ؛ خداوند ارواح را دو هزار سال قبل از بدنها آفريده وآنان را در هوا و فضا سكونت داده است ، پس ارواحى كه در آنجا با يكديگر انس و الفتداشته اند اينجا نيز با هم مانوسند، و ارواحى كه در آنجا با هم دشمن بوده اند اينجانيز با هم دشمنند.
و اما سوال تو از ذكر و فراموشى ؛ هيچ قلبى نيست مگر اينكهداراى پرده و پوششى است ، پس هرگاه قلب در زير آن پرده نهان باشد آنچه را كه ديده وشنيده فراموش مى كند، و هرگاه پرده كنار رود آنچه را كه ديده و شنيده يادش مىآيد.
عمر گفت : راست گفتى ، خدا مرا زنده نگذارد و نه در شهرى باشم كه تو درآنجا نباشى


:: بازدید از این مطلب : 768
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 29 / 12

قديمي ترين آثاري كه از انسان هاي اوليه بدست آمده اسكلتي بوده كه در غاري در تانگانيا در آفريقا كه مربوط به ششصد هزار سال پيش مي باشد.

بلند ترين انسان معاصر شخصي بود به نام روبرت پرشيگ كه قدي حدود 2.70 متر بوده است. اين شخص در 15 ژوئيه 1940 در ميشيگان وفات يافت.

پر اولاد ترين مادران خانمي بوده است به نام فئودور والست كه 29 بار باردار شده است و 69 فرزند بدنيا آورد - خانمي به نام بتي هال كه 94 سال دارد دو نديده دارد تعداد فرزندان و نوه ها و نتيجه هاي او 256 نفر مي باشد.

پر وزن ترين نوزاد جهان در سوم ژوئن 1961 در جنوب تركيه متولد شد و 10.880 كيلوگرم وزن داشت - سبك ترين نوزاد جهان نيز در 1938 در انگلستان به دنيا آمد كه فقط 283 گرم وزن داشت.

طولاني ترين دوره حاملگي پستانداران در فيل هندي است كه حدود 2 سال و يك ماه است و كوتاه ترين دوره حاملگي متعلق به پستانداراني است به نام اوپوسوم كه حدود 12 روز است.

طولاني ترين عمر در بين پرندگان متعلق به كلاغ است كه تا حدود 100 سال عمر مي كند و طوطي نيز حدود 73 سال عمر مي كند.

بزرگترين تخم پرندگان از آن شتر مرغ كه حدود 1.67 كيلوگرم است و كوچكترين نيز متعلق به مرغ مگس خوار است كه تقريبا 14 ميلي گرم است.

در بين جانداران لاك پشت با بيش از 152 سال بلاترين سن را دارد و فيل اسيايي 78 سال و حرس و روباه حدود 50 سال و زنبور طلايي 6 هفته و پروانه دو ماه و زنبور عسل 1 سال عمر مي كند.

محور حركت وضعي زمين نسبت به خط قائم 23 درجه و 27 دقيقه انحراف دارد كوچكترين تغييري در اين انحراف باعث دگرگوني آب و هوا و زندگي جانداران و تقريبا از بين رفتن حيات در كره زمين مي شود.

شركت توشيباي ژابن شبكيه مصنوعي چشم ساخته است كه مانند شبكيه طبيعي علائم نوري را دريافت مي كند ولي نمي تواند رنگ ها را تشخيص دهد.

بزرگترين آرشيو الكترونيكي ضبط اطلاعات كامپيوتري معادل با 7 مگابايت توسط شركتي ژاپني به بازار عرضه شد.

الكترونيكهاي ضد چرت كه به بازار عرضه خواهد شد كه دستگاه كوچكي هستند كه پشت گوش نصب مي و به محض خم شدن سر آژيري را به صدا در مي آورد كه به رانندگان بياباني و كارمنداني كه پشت ميز مي خوابند هشدار مي دهد.

نخستين تلسكوپ براي دريافت علائم موجودات زنده در كرات آسماني در آرژانتين به كار گرفته شد.

ستارشناسان انگليسي در منچستر سياره جديدي را خارج از منظومه شمسي كه در كهكشان ساجي تريوس قرار دارد كشف كردند و به نام ستاره نيتروني ناميده اند اين نخستين كشف سياره اي خارج از منظومه شمسي است.

در اوايل سال 2003 ميلائدي دانشمندان اروپايي با آزمايشات بيولوژكي توانستند نوزادي شبيه انسان به وجود آورند اين عمل با اعتراضات شديد مجامع مذهبي و سپس مجامع مختلف انساني رو به رو گرديد اما شبيه ساري انسان به وسيله دانشمندان ادامه دارد.

سرعت حركت چرخشي زمين به دور خود و در استوا 1667 كيلومتر در ساعت كه اين سرعت در هر قرن 30 ثانيه كاهش مي يابد.


:: بازدید از این مطلب : 884
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 28 / 12

 

زنى به حضور حضرت داوود (ع) آمد و گفت: اى پیامبر خدا پروردگار تو ظالم است یا عادل؟
داوود (ع) فرمود: خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند.
سپس فرمود: مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى کنى؟

زن گفت: من بیوه زن هستم و سه دختر دارم، با دستم ریسندگى مى کنم، دیروز شال بافته خود را در میان پارچه اى گذاشته بودم و به طرف بازار مى بردم تا بفروشم و با پول آن غذاى کودکانم را تهیه سازم ، ناگهان پرنده اى آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد و تهیدست و محزون ماندم و چیزى ندارم که معاش کودکانم را تأمین نمایم .
هنوز سخن زن تمام نشده بود که ...

در خانه داوود (ع) را زدند ، حضرت اجازه وارد شدن به خانه را داد ، ناگهان ده نفر تاجر به حضور داوود (ع) آمدند و هر کدام صد دینار (جمعاً هزار دینار) نزد آن حضرت گذاردند و عرض کردند: این پولها را به مستحقش بدهید. حضرت داوود (ع) از آن ها پرسید : علت این که شما دسته جمعى این مبلغ را به اینجا آورده اید چیست ؟ عرض کردند: ما سوار کشتى بودیم ، طوفانى برخاست ، کشتى آسیب دید و نزدیک بود غرق گردد و همه ما به هلاکت برسیم ، ناگهان پرنده اى دیدیم ، پارچه سرخ بسته اى به سوى ما انداخت ، آن را گشودیم ، در آن شال بافته دیدیم ، به وسیله آن مورد آسیب دیده کشتى را محکم بستیم و کشتى بى خطر گردید و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسیدیم و ما هنگام خطر نذر کردیم که اگر نجات یابیم هر کدام صد دینار، بپردازیم و اکنون این مبلغ را که هزار دینار از ده نفر ماست به حضورت آورده ایم تا هر که را بخواهى ، به او صدقه بدهى.
حضرت داوود (ع) به زن متوجه شد و به او فرمود : پروردگار تو در دریا براى تو هدیه مى فرستد، ولى تو او را ظالم مى خوانى ؟ سپس ‍ هزار دینار را به آن زن داد و فرمود : این پول را در تأمین معاش کودکانت مصرف کن ، خداوند به حال و روزگار تو ، آگاهتر از دیگران است.


:: بازدید از این مطلب : 642
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 28 / 12

بقاع متبرّکۀ امامزادگان در ایران از مراکزی‏اند که پس از مساجد، بیشترین تأثیر را در آرامش روانی و رشد معنوی جامعه دارند. نقش انکار ناپذیر بقاع متبرّکه در ارتقای فرهنگ، اخلاق و اعتقادات دینی ایجاب می­کند که به این کانون‏های معنوی و مراکز نور و هدایت توجه ویژه داشته باشیم، البته تربت پاک این سفیران رستگاری از دیرباز مورد توجه عمیق همۀ اقشار و افراد جامعۀ ما بوده و بهترین مکان برای تزکیۀ نفس و تکمیل سجایای اخلاقی و ارتباط با خالق یکتا شناخته شده است. چه بسیار افرادی که در هیاهوی زندگی ماشینی، مأیوس از همه جا به این پایگاه‏های امید و آرامش پناه آورده و در فضایی روحانی و ملکوتی با خداوند مهربان درد دل و عقده گشایی کرده و زندگی شیرین و پر امید خود را دوباره آغاز کرده­اند. این امکنۀ مقدّسه که پل ارتباطی بین زمین و آسمان، و دنیا و آخرت، و انسان و خدا به شمار می­آیند، همه روزه پذیرای صدها هزار انسان عاشق و دلداده و امیدوار به رحمت پروردگار است.

در حقیقت این امامزادگان و این کانون‏های معنوی و فرهنگی، همان نقشی را که در زمان حیات خود ایفا می­کردند بعد از زمان حیات نیز ایفا می‏کنند. آنان مشعلداران خلق و بقعه‏هایشان مراکزی برای تزکیۀ روح و تربیت نفوس و تقرّب به خداوند متعالند.

بافرارسیدن بهار طبیعت وسال نو هیئت امنای استان مقدس امامزاده میرسالار(ع)افتخار دارد چون سالیان گذشته میزبان دلدادگان کوی یار زائرین معظم در اولین روزهای سال نو باشد  بدین وسیله به اطلاع میرسانیم مراسم تحویل سال باحضور دوستداران اهل بیت در استان مقدس این سفیر رستگاری برگزار ومنعقد می باشد//پیشاپیش عید سعید نوروز را به کلیه ی مسلمانان جهان خصوصا دلدادگان حق وحقیقت تبریک وتهنیت می گوییم /


:: بازدید از این مطلب : 795
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 28 / 12

 

سلسله جلسات درس اخلاق آیت الله سید طیب موسوی در جمع طلاب مدرسه علمیه امام جعفر صادق علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان طبیعتا اجتماعی است و زندگی در خارج از اجتماع برای او دشوار است. در شرع مقدس اسلام خودْ تنهایی مذمت شده است. در امم سالفه افرادی بودند که معبدی در یک بیابانی می ساختند و در آنجا ساکن می شدند و از دنیا و اهل دنیا و ارتباط با مردم و این گونه مسائل خود را دور می کردند، اما این مسئله از نظر اسلام صحیح نیست و اسلام با آن مخالف است.انسان همیشه باید با مردم باشد و در جامعه زندگی کند.اسلام در مورد با هم بودن زیاد صحبت کرده است.مثلا اسلام در مورد نماز جماعت خواندن و حضور در مسجد همراه با اجتماع مردم چقدر تاکید کرده است، در رساله عملیه هست که اگر مکلف نماز واجب را به نحو احسن انجام دهد و مستحبات را به بهترین وجه در نماز به جا بیاورد ثواب نماز جماعت را بدست نیاورده است .علاوه بر این، از بزرگان ما نقل شده: کسی که به مسجد نمی رود با او غذا نخورید با او وصلت نکنید به عبارتی ارتباط با او را قطع کنید.
(قولوا لِلْنّاسِ حُسنا) کسی که می خواهد با مردم مرتبط باشد (بالخصوص طلبه ها) باید ارتباط خوبی برقرار کند، نوع صحبت کردن باید خوب باشد، رفتار باید رفتار خوبی باشد.
امام حسن (ع) همراه با جماعتی راه می رفتند. در این هنگام شخصی که از شام آمده بود، سوال کرد: ایشان کیستند.گفتند: حسن بن علی ابن ابیطالب به علت اینکه معاویه لعین در شام خیلی علیه امیر المومنین علی ابن ابیطالب و اولاد ایشان علیهم السلام تبلیغ سوء کرده بود، لذا این شخص شروع به بدگویی کرد .
جمعیت خواستند جلویش را بگیرند اما حضرت مانع شد و فرمود: بگذارید حرفهایش را بزند. وقتی حرفهایش تمام شد،رفت.امام فرمود:می خواهید برویم جوابش را بدهیم؟دوستان خوشحال شدند و همراه حضرت رفتند وقتی به آن شخص رسیدند حضرت فرمود:اگر جا نداری به تو جا می دهیم اگر لباس نداری به تو لباس می دهیم، اگر گرسنه ای سیرت می کنیم، اگر مدیونی ما دِینَت را می دهیم. این شخص خودش را روی قدمهای امام علیه السلام انداخت و عرض کرد وقتی از شام می آمدم بدترین افراد نزد من، علی و اولاد او بودند، اما از نزدیک دیدم که بهترین افرادِ روی زمین علی و اولاد اوست.
یکی از چیزهای بسیار عالی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم داشتند، برخورد بسیار خوب ایشان با دیگران بود.
اگر کسی با ما برخورد بدی داشت نباید بگوییم باید با او همانند برخوردی که با ما کرد برخورد بکنیم، مگر ما چه چیزی از او کم داریم، پس باید جواب او را به بدترین شکل بدهیم.
امام سجاد علیه السلام می فرمایند:
(اِنَّ لِسانَ بْنَ آدَمْ یُشْرِفُ کُل یَومٍ عَلی جَوارِحه فَیَقولُ کَیْفَ اَصْبَحْتُمْ فَیَقولونَ بِخَیْرٍ اِنْ تَرَکْتَنا وَ یَقولونَ اللهَ اللهَ فینا وَ یُناشِدونَهُ ِانَّما نُثابُ بِکَ وَ نُعاقَبُ بِکَ)
هر روز زبان انسان مشرف بر اعضای دیگر بدن می شود و می گوید چگونه صبح کردید؟ می گویند ما خوب هستیم اگر تو بگذاری. پس می گویند از خدا بترس درباره ما، و قسم می دهند زبان را، سپس می گویند: ما بوسیله تو به ثواب یا به عقاب می رسیم.
زبان(انسان بوسیله زبان خود) بیشتر از همه اعضا می تواند ثواب یا عقاب کسب کند.مثلا کسی با دست خود مومنی را به قتل برساند، خداوند در قرآن کریم می فرماید:(وَ مَنْ قَتَلَ مومِناً مُتَعَمِّداً فَجَزائهُ جَهَنَّمَ خالِداً فیها) دیگر از این بدتر؟! این گناه از گناهان کبیره است (بعضی می گویند گناه کبیره به گناهی گویند که خداوند بر انجام آن وعده عذاب داده است) اما زبان گناه بزرگتری انجام می دهد. خداوند در قرآن کریم فرموده است(وَ الفِتْنَةُ اَشَدُ مِنَ الْقَتْل)یعنی انسان با زبانش می تواند فتنه ایجاد کند، البته با نوشتن هم می توان فتنه ایجاد کرد، اما اکثرا با زبانْ فتنه ایجاد می شود.و این فتنه شدید تر از قتل است.تمام مردم و بالخصوص طلبه ها باید خیلی مواظب زبانشان باشند، در برخورد زبانی با مردم دقت کنند،برخوردشان باید خوب باشد.
کسی از امام باقر علیه السلام در مورد آیه (قولوا لِلْنّاسِ حُسنا)سوال کرد، حضرت فرمودند: (قولوا لِلْناسِ اَحْسَنَ ما تُحِبُّونَ اَنْ یُقالَ لَکُمْ)یعنی بهتر از آنچه که دوست دارید مردم به شما بگویند به مردم بگویید.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


:: بازدید از این مطلب : 804
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
یک شنبه 18 / 12

سلام متاسفم مدتی به خاطر داغ سنگین از دست دادن عموی عزیزم حوصله ی نوشتن رانداشتم امیدوارم مرا ببخشید


:: بازدید از این مطلب : 812
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 7 / 12

 

اینجا ، آفتاب که بزند ، می ترکد بغض متراکم ابرهای نیلی
عشق را … عقل را … درد را … عاطفه را … قلم را …اگر دریابی …

و اگر ما را دریابی ، می یابی که بابی جز آبی که می آید از دیده نیافتیم به محضرش …

محضر مقدس اقاامامزاده میرسالار(ع)


:: بازدید از این مطلب : 825
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 7 / 12

 

 

آتش٬پشت در٬پهلو شکسته٬یا فاطمه زهرا٬حضرت محسن٬ریحانه،fateme zahra،fire

این سخن هست ز آل معصوم

بین اعراب بود این مرسوم

تا که یک مؤمنى از اهل عرب

رود از دار فنا جانب رب

چند روزى دگر از بیت عزا

نرود سوى سما دود غذا

گفت راوى که پس از مرگ رسول

درعزاخانه زهراى بتول

دیده‏ام دید به کاشانه او

دود بالا رود از خانه او

در تعجب بشدم از چه سبب

شده در خانه او ترک ادب

بدویدم به سوى اهل عزا

که بپرسم سبب طبخ غذا

ناگهان چشم من از دور بدید

طعم آن دود غذا را بچشید

راه آن کوچه که مسدود شده

خانه وحى پر از دود شده

آتش از بس که برافروخته بود

در و دیوار همه سوخته بود

آنچه دیدم به ظهور و به شهود

فاطمه بود در آن آتش و دود

هاتفى گفت على خانه نشست

پهلوى فاطمه از دربشکست

بهر مظلومى زهراى عزیز

اشک اى دیده آرام بریز

"به امید ظهور که صد البته نزدیکست"


:: بازدید از این مطلب : 798
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 7 / 12

http://shia12emami.loxblog.com/upload/shia12emami/image/1_8807261598_L600.jpg

دیروز از هرچه بود گذشتیم امروز از هرچه بودیم گذشتیم.

آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز.

دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود .

جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو می دهد.

آنجا درب اتاقمان می نوشتیم:یا حسین فرماندهی از آن توست.

الان می نویسیم: بدون هماهنگی وارد نشوید.

الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم. بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم.

آزادمان کن تا اسیر نگردیم.........



:: بازدید از این مطلب : 710
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 7 / 12

 

اگربخواهید دشمنان خود را خوار کنید، به دوستان خویش نیکی نمایید. -
باید این درس را نیک آموخت که خوشی و سعادت انسان به رنج و زحمتی که در تحصیل آن به کار برده است، بستگی و ارتباط دارد. -
کار و مرارت، چاشنی خوشبختی است. -
برماست که با تمام جهد و قوا، اسباب بزرگی و مردانگی را آماده و حفظ کنیم تا آسودگی خاطر که بهترین و گرامیترین نعمت‌هاست، به دست آید و از غم و محنت‌های سخت، در امان باشیم. -
جهان‌گیری کار عظیمی است اما جهان‌داری کاری بس عظیمتر است. به چنگ آوردن امپراتوری در اثر جسارت و جنگ‌آوری است اما حفاظت آن بدون حزم و درایت و مراقبت پیوسته محال است. -
به عقیده من،‌ زمامدار باید بر دیگر افراد از این جهت امتیاز و برتری داشته باشد که نه فقط از زندگی سهل و آسان روگردان، بلکه عاقبت‌اندیش و با تدبیر و پرکار باشد.

 


:: بازدید از این مطلب : 759
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 7 / 12

کسی که پول می گیرد تا دروغ بگوید دلال است



کسی که دروغ می گوید تا پول بگیرد گداست



کسی که پول می گیرد تا راست و دروغ را تشخیص دهد قاضی است



کسی که پول می گیرد تا راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد وکیل است



کسی که دروغ خودش را باور می کند ابله است



کسی که سخنان دروغش شیرین است شاعر است



کسی که دروغ می گوید و قسم هم می خورد بازاری است



کسی که مردم سخنان دروغ او را راست می پندارند سیاستمدار است



کسی که مردم سخنان راست او را دروغ می پندارند و به او می خندند دیوانه است

 


:: بازدید از این مطلب : 721
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 6 / 12

 

 
 
رزمی کاران لرستانی برای سومین سال متوالی قهرمان کشور شدند
خرم آباد - خبرگزاری مهر: رزمی کاران سبک پاهویوت استان لرستان برای سومین سال متوالی به مقام قهرمانی کشور رسیدند.
 

به گزارش خبرنگار مهر، در این رقابت ها که به میزبانی شهرستان اراک برگزار شد در مجموع تیمی، لرستان در رده های مختلف سنی و با کسب 20 مدال طلا، 10نقره و 15 مدال برنزبه مقام قهرمانی رسید.

پس از لرستان تیم های کردستان و مرکزی به ترتیب در مکان های دوم و سوم قرار گرفتند.

در این رقابت ها احمد صفربیرانوند، علی آریایی، محمد گودرزی، هومن میرسالاری، محمدرضاطاهری، محمد نیازی، علی منصوری، علیرضا میرسالاری، محسن بازگیر، محمد احمدی، فهیم قاسمی، احسان جوکار، سینا رضی پور، وحید مرادپور، حسن افروغ، امیر منجزی، امیررضا مردانی، رحیم زینتی، یوسف فلاح و مراد رحیمی برای لرستان مدال طلا کسب کردند.

همچنین امیر قاسمی گله دار، امیرحسین حاتمی، امیرحسین نگهداری، محمدرضا امرایی، امیر فلاح، حامد سعیدی، مجید فتحی، شهریار شاکرمی، مهدی فعله گری و رضاآزادی مدال نقره به دست آوردند.

امیر محمد احمدیان، ابراهیم پاکدل، امین سلیمانی، محمدرضا سگوند، پیام عقیلی، امیررضا شرفی، پژمان بهنیا، سبحان چراغی، علی بابایی، ایلیا احمدی، رضا بیرانوند، ناصر ناصریان، کاظم پاپی، محمد مهدی جعفری و رضا بیرانوند نیز صاحب گردن آویز برنز شدند.

بنابر این گزارش هدایت تیم لرستان را در این مسابقات محمدتقی زمانی بر عهده داشت.


:: بازدید از این مطلب : 1860
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 5 / 12

 

 

رواق منظرچشم من آشیانه  توست           کرم نمای وفرودآی که خانه خانه توست

 

 

 

آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای


:: بازدید از این مطلب : 842
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 5 / 12

 

پرچم زمان کوروش کبیر 559 سال پیش از میلاد
 
پایگاه فرهنگی تفریحی ایران نازwww.irannaz.com
 
پایگاه فرهنگی تفریحی ایران نازwww.irannaz.com


پرچم در دوره شاه طهماسب

اينجا " كَل " را ميبينيد كه سمبل فعلي كشورمان ايران است

 
تاریخچه پرچم های ایران از گذشته تا کنون+عکس


دوره شاه صفی دوم
 
تاریخچه پرچم های ایران از گذشته تا کنون+عکس
دوره نادرشاه
 
تاریخچه پرچم های ایران از گذشته تا کنون+عکس


دوره علی قلی شاه عادل
تاریخچه پرچم های ایران از گذشته تا کنون+عکس
دوره آغا محمدخان قاجار
 
تاریخچه پرچم های ایران از گذشته تا کنون+عکس


دوره محمد شاه قاجار
 
تاریخچه پرچم های ایران از گذشته تا کنون+عکس

دوره ناصرالدین شاه
تاریخچه پرچم های ایران از گذشته تا کنون+عکس



دوره رضاخان و پسرش (پهلوی سابق)
 
تاریخچه پرچم های ایران از گذشته تا کنون+عکس


دوره حاضر (جمهوری اسلامی ایران)
 
تاریخچه پرچم های ایران از گذشته تا کنون+عکس

:: بازدید از این مطلب : 1301
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 5 / 12

 

سال ها دو برادر با هم در مزرعه ای که از پدرشان به ارث رسیده بود، زندگی می کردند. یک روز به خاطر یک سوء تفاهم کوچک، با هم جرو بحث کردند. پس از چند هفته سکوت، اختلاف آنها زیاد شد و از هم جدا شدند.
یک روز صبح در خانه برادر بزرگ تر به صدا درآمد. وقتی در را باز کرد، مرد نجـاری را دید. نجـار گفت:«من چند روزی است که دنبال کار می گردم، فکرکردم شاید شما کمی خرده کاری در خانه و مزرعه داشته باشید، آیا امکان دارد که کمکتان کنم؟» برادر بزرگ تر جواب داد: «بله، اتفاقاً من یک مقدار کار دارم. به آن نهر در وسط مزرعه نگاه کن، آن همسایه در حقیقت برادر کوچک تر من است. او هفته گذشته چند نفر را استخدام کرد تا وسط مزرعه را کندند و این نهر آب بین مزرعه ما افتاد. او حتماً این کار را بخاطر کینه ای که از من به دل دارد، انجام داده.» سپس به انبار مزرعه اشاره کرد و گفت:« در انبار مقداری الوار دارم، از تو می خواهم تا بین مزرعه من و برادرم حصار بکشی تا دیگر او را نبینم
نجار پذیرفت و شروع کرد به اندازه گیری و اره کردن الوار. برادر بزرگ تر به نجار گفت:« من برای خرید به شهر می روم، اگر وسیله ای نیاز داری برایت بخرم.» نجار در حالی که به شدت مشغول کار بود، جواب داد:«نه، چیزی لازم ندارم.» هنگام غروب وقتی کشاورز به مزرعه برگشت، چشمانش از تعجب گرد شد. حصاری در کارنبود. نجار به جای حصار یک پل روی نهر ساخته بود.
کشاورز با عصبانیت رو به نجار کرد و گفت:«مگر من به تو نگفته بودم برایم حصار بسازی؟» در همین لحظه برادر کوچک تر از راه رسید و با دیدن پل فکرکرد که برادرش دستور ساختن آن را داده، از روی پل عبور کرد و برادر بزرگترش را در آغوش گرفت و از او برای کندن نهر معذرت خواست.
وقتی برادر بزرگ تر برگشت، نجار را دید که جعبه ابزارش را روی دوشش گذاشته و در حال رفتن است. کشاورز نزد او رفت و بعد از تشکر، از او خواست تا چند روزی مهمان او و برادرش باشد.
نجار گفت:«دوست دارم بمانم ولی پل های زیادی هست که باید آنها را بسازم

تا به حال واسه چند نفر پل ساختیم؟!!! بین خودمون و چند نفر از عزیزامون حصار کشیدم؟!!!؟


:: بازدید از این مطلب : 658
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 5 / 12

 

 
نامت چه بود؟
آدم

فرزند؟
من را نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم خلقت

محل تولد؟
بهشت پاك

اینك محل سكونت؟
زمین خاك

آن چیست بر گرده نهادی؟
امانت است

قدت؟
روزی چنان بلند كه همسایه خدا،اینك به قدر سایه بختم به روی خاك

اعضاء خانواده؟
حوای خوب و پاك ، قابیل خشمناك ، هابیل زیر خاك

روز تولدت؟
روز جمعه، به گمانم روز عشق

رنگت؟
اینك فقط سیاه ، ز شرم چنان گناه

چشمت؟
رنگی به رنگ بارش باران ، كه ببارد ز آسمان

وزنت ؟
نه آنچنان سبك كه پرم دئر هوای دوست ... نه آ نچنان وزین كه نشینم بر این خاك

جنست ؟
نیمی مرا ز خاك ، نیمی دگر خدا

شغلت ؟
در كار كشت امیدم

شاكی تو ؟
خدا

نام وكیل ؟
آن هم خدا

جرمت؟
یك سیب از درخت وسوسه

تنها همین ؟
همین
!!!!
حكمت؟
تبعید در زمین

همدست در گناه؟
حوای آشنا

ترسیده ای؟
كمی

ز چه؟
كه شوم اسیر خاك

آیا كسی به ملاقاتت آمده؟
بلی

كه؟
گاهی فقط خدا

داری گلایه ای؟
دیگر گلایه نه؟، ولی...

ولی چه ؟
حكمی چنین آن هم یك گناه!!؟

دلتنگ گشته ای ؟
زیاد

برای كه؟
تنها خدا

آورده ای سند؟
بلی

چه ؟
دو قطره اشك

داری تو ضامنی؟
بلی

چه كسی ؟
تنها كسم خدا

در آ خرین دفاع؟
می خوانمش كه چنان اجابت كند دعا

:: بازدید از این مطلب : 705
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 5 / 12

 

 

شراره ای بر جامه ی مرد نانوا افتاده بود. بی تاب شده بود وتقلا می کرد تا خاموشش کند.

جوانمردی ازآن حوالی می گذشت، نانوا وتقلایش را دید. آهی کشیدو ایستاد وبه درد گفت: افسوس! سالهاست که آتش خودخواهی وآتش حسد وآتش ریا در دلمان افتاده است وهیچ تقلا نمی کنیم که خاموشش کنیم.

این شراره، جامه مان را خواهد سوخت.

آن آتش اما جانمان را می سوزاند؛ جانمان وایمانمان را.

 

برگرفته از کتاب "جوانمرد نام دیگر تو"


:: بازدید از این مطلب : 703
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
یک شنبه 4 / 12

 

دو پلک خسته و چـشم سیــــــــــاه یعنی تو

میان دامــــــــــن شب قـــرص ماه یعنی تو

دراین هوای تب آلود و فصل شرجی پوش

نســیم خـوش نفس گاه گاه یعنی تو

مرا به سـردی آغـوش دیگران مسـپار

برای گـریه ی من سرپناه یعنی تو

چه عشوه ها که در این سال ها به پایت ریخت

ببخش یوسـف من! بی گـناه یعنی تو

به هر چه دوست نوشتی که (عشق یعنی چه؟!)

میـان گــریه نوشتند آه... (یعنی تو)!

تمـام زندگــی ات اشتــــــباه یعنی من

تمـام زندگــی ام رو بــــــه راه یعنی تو....



 


:: بازدید از این مطلب : 703
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 30 / 11

 

چند وقتیست که هرشب به تو می اندیشم

به تو آری به تو یعنی به همان منظر دور

به همان سبز صمیمی به همان باغ بلور

به همان سایه همان وهم همان تصویری

که سراغش ز غزلهای خودم می گیری

به همان زل زدن از فاصله ی دور به هم

یعنی آن شیوه ی فهماندن منظور به هم

به تبسم به تکلم به دل آرایی تو

به خموشی به تماشا به شکیبایی تو

به نفس های تو در سایه سنگین سکوت

به سخن های تو با لهجه  ي شیرین سکوت

شبحی چند شب است آفت جانم شده است

اول نام کسی ورد زبانم شده است

در من انگار کسی در پی انکار من است

یک نفر مثل خودم عاشق دیدار من است

یک نفر ساده چنان ساده که از سادگیش

می شود یک شبه پی برد به دلدادگیش

آه ای خواب گران سنگ سبک بار شده

اي که بر  روح من افتاده وآوار شده

در من انگار کسی در پی انکار من است

یک نفر مثل خودم تشنه ی دیدار من است

یک نفر سبز چنان سبز که از سرسبزیش

می توان پل زد از احساس خدا تا دل خویش

شبحي  چند شب است آفت جانم شده است

اول نام کسی ورد زبانم شده است

آي بی رنگ تر از آینه یک لحظه بایست

راستی این شبح هر شبه تصویر تو نیست ؟

اگر این حادثه ی هر شبه تصویرتو نیست

پس چرا رنگ تووآینه اینقدر یکیست؟

حتم دارم که تویی آن شبح آینه پوش

عاشقی جرم قشنگی ست به انکار مکوش

آری آن سایه که  شب آفت جانم شده بود

آن الفبا که همه ورد زبانم شده بود

اینک از پشت دل آینه پیدا شده است

وتماشاگه این خیل تماشا شده است

آن الفبای دبستانی دلخواه تویی

عشق من آن شبح شاد شبانگاه تویی


:: بازدید از این مطلب : 714
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
این وبلاگ برای معرفی طایفه سادات صحیح النسب میرسالاری طراحی گردید .در این وبلاگ اداب ورسوم ،مطالب تاریخی،معرفی شخصیت هاو...........می پردازیم
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
نظر سنجی

نظر شمادرباره هیئت امنای امامزاده میرسالار(ع)

پیوندهای روزانه