منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 894
:: کل نظرات : 1

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 2
:: تعداد اعضا : 24

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 42
:: باردید دیروز : 55
:: بازدید هفته : 431
:: بازدید ماه : 1339
:: بازدید سال : 3312
:: بازدید کلی : 102932
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 4 / 7

 

در محضر بهجت‌العرفا - 3
10 توصیه آیت‌الله بهجت برای زیارت امام رضا(ع)

خبرگزاری فارس: آیت‌الله العظمی بهجت می‌فرمود: لازم نیست حوائج خود را در محضر امام بشمرید. حضرت می‌دانند، مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه‌السلام به کسی فرمودند: از بعضی گریه‌ها ناراحت هستم!

خبرگزاری فارس: 10 توصیه آیت‌الله بهجت برای زیارت امام رضا(ع)

 

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، همزمان با فرا رسیدن سالروز ولادت با سعادت ثامن‌الائمه علی‌ بن موسی‌الرضا علیه‌السلام، جمع کثیری از زائران و عاشقان اهل‌بیت(ع) به زیارت امام هشتم می‌روند از این رو بر آن شدیم تا توصیه‌های حضرت آیت‌الله العظمی محمدتقی بهجت‌(ره) را از کتاب «برگی از دفتر آفتاب» در باب زیارت این امام همام ذکر کنیم تا ان‌شاءالله سفری پربار و معنوی برای زائران رقم بخورد. 

 

1- زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه‌السلام اذن دخول می‌طلبید و می‌گویید:

«أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟»

زیارت امام رضا علیه‌السلام از زیارت امام حسین علیه‌السلام بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه‌السلام می‌روند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌آیند.

2- به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه‌السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه‌السلام اذن دخول داده‌اند و وارد شوید.

3- اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.

4- بسیاری از حضرت رضا علیه‌السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس،- هم همین طور – کسی مادرش را به کول می‌گرفت و به حرم می‌برد. چیزهای عجیبی را می‌دید.

5- ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ماشاءالله به تحقق پیوسته. یکی از معاودین عراقی غده‌ای داشت و می‌بایستی مورد عمل جراحی قرار می‌گرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا(ع) خواست او را شفا بدهد، شب، حضرت معصومه علیهاالسلام را در خواب دید که به وی فرمود: «غده خوب می‌شود. احتیاج به عمل ندارد!» ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته، خواهر جوابش را داده است.

6- همه زیارتنامه‌ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. -قلب شما- این زیارات را بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه‌السلام بشمرید. حضرت علیه‌السلام می‌دانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه‌السلام به کسی فرمودند: «از بعضی گریه‌ها ناراحت هستم!»

7- یکی از بزرگان می‌گوید، من به دو چیز امیدوارم؛ نخست آنکه قرآن را با کسالت نخوانده‌ام. بر خلاف بعضی که قرآن را آنچنان می‌خوانند که گویی شاهنامه می‌خوانند. قرآن کریم موجودی است شبیه عترت. دوم، در مجلس عزاداری حضرت سیدالشهداء گریه کرده‌ام.

حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی رحمة‌الله علیه مبتلا به درد چشم شدند، فرمودند: «در روز عاشورا مقداری از گِلِ عزاداری امام حسین علیه‌السلام را بر چشمان خود مالیدم، دیگر در عمرم مبتلا به درد چشم نشدم و از عینک هم استفاده نکردم!»

پس از حادثه بمب گذاری در حرم مطهر حضرت رضا علیه‌السلام حضرت به خواب کسی آمدند، سؤال شد.

«در آن زمان شما کجا بودید؟ فرمودند: کربلا بودم.»

این جمله دو معنی دارد:

معنی اول این که حضرت رضا علیه‌السلام آن روز به کربلا رفته بودند.

معنی دوم یعنی این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام حسین علیه‌السلام ریختند و ضریح را خراب کردند و در آنجا آتش روشن کردند!

8- کسی وارد حرم حضرت رضا علیه‌السلام شد، متوجه شد سیدی نورانی در جلوی او مشغول خواندن زیارتنامه می‌باشد، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین – سلام الله علیهم – را یک یک با سلام ذکر می‌فرمایند. هنگامی که به نام مبارک امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  رسیدند سکوت کردند! آن کس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان سلام الله علیه و ارواحنا له الفداء است.

9- در همین حرم حضرت رضا علیه‌السلام چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا علیه‌السلام مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند.

روز بعد آن کس در بیداری به حرم مشرف شد. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت است! حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند. زیارت‌نامه می‌خواندند. همین زیارت‌نامه معمولی را می‌خواندند! پس از خواندن زیارت‌نامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال شروع شد حال آیا حضرت رضا علیه‌السلام وفات کرده است؟

10- حرف آخر این که: عمل کنیم به هر آنچه که می‌دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی‌دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.


:: بازدید از این مطلب : 781
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 2 / 7

 

عظمت قرآن

عبدالله مبارک می گوید: در سالی که به مکه می رفتم، در بین راه با زنی که حافظ قرآن بود، آشنا شدم و او مرا به مهمانی دعوت کرد. پس از خداحافظی، فرزندان او تا بیرون خیمه مرا همراهی کردند. از آنان پرسیدم: «ای جوانان! مادر شما به جز از قرآن سخن نمی گوید، چگونه او حافظ تمام قرآن شده است؟ » در پاسخ گفتند: مادر ما روزی در مسجدالاقصی نماز می خواند و قرآن قرائت می کرد. چون به این آیه شریفه رسید: 
لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرأیته خاشعا متصدعا من خشیه الله و تلک الأمثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون. 
(ای رسول گرامی! ) اگر ما این قرآن را بر کوه نازل می کردیم، می دیدی که کوه از ترس و خشیت الهی، خاشع و ذلیل می شد و متلاشی می گردید. ما این گونه مثال ها را (در قرآن) برای مردم بیان می کنیم، شاید بیاندیشند. (1) 
بی هوش شد و بر زمین افتاد. هنگامی که به هوش آمد، به ما رو کرد و گفت ...
 

 

خداوند در این آیه مثل زده و گفته است که اگر این قرآن را به مثل بر کوه بخوانند، هر آینه، از خوف خدا پاره پاره و متلاشی می شود. پس دل های این مردم از سنگ سخت تر است. آیا در این مثل، اندیشه نمی کنند که چه در پیش دارند؟ از آن روز تا به حال، مادر ما سخن نگفته است مگر با قرآن. 
عبدالله می گوید: «چون این سخن را شنیدم بر سر خود زدم و گفتم: وای بر من! اگر این همه علم و فضیلت را در این زن ندیده بودم، به علم خود مغرور بودم و به آن می بالیدم ولی اکنون معلوم شد که خود از دروغ گویانم» (2) . 

تفسیر آیه

هدف آیه ی شریفه این است که این کوه ها با همه ی صلابت و استحکامی که دارند، اگر عقل و احساس داشتند و این آیات به جای قلب انسان ها، بر آن ها نازل می شد، چنان به لرزه درمی آمدند که از هم می شکافتند، اما گروهی از انسان های سنگدل، این آیه ها را می شنوند، ولی کمترین تغییری در آنان رخ نمی دهد. 
1- تأثیر قرآن قطعی و حتمی است. مانع تأثیر در وجود ماست. باید هر چه سریع تر موانع را از قلب و روان و جسم خود بزداییم تا ظرف پذیرش و تأثیر در وجود ما فراهم شود. 
2- در کسب ارزش های دینی و درجات معنوی و متأثر شدن از قرآن، بین زن و مرد فرقی نیست و در این زمینه با هم مساوی هستند. 
 

تسلی بخش مصیبت زده

«ام عقیل» زنی بادیه نشین بود که اسلام را با جان و دل پذیرفته بود و با ایمان راستین، به قوانین آن عمل می کرد. وی پسری داشت به نام «عقیل» که شتران شان را به چرا می برد. روزی دو میهمان به خانه اش وارد شدند. در همین حال که سرگرم پذیرایی از میهمانان بود، خبر آوردند که بر اثر ازدحام شتران «عقیل» به چاه افتاده و جان سپرده است. «ام عقیل» بی آنکه خود را ببازد یا موضوع را به مهمانان خبر دهد، به پیام آور گفت: «از مرکب خود پیاده شو. این گوسفند را ذبح کن و برای میهمانان و خویشان طعامی فراهم کن» . پس از خوردن غذا، وقتی میهمانان از کشته شدن پسرش آگاه گشتند، از بردباری و روحیه ی عالی این زن شگفت زده شدند. 
ام عقیل در مجلس حاضر شد و گفت: «ای جماعت! آیا در میان شما کسی هست که از کتاب خدا چیزی بداند و با تلاوت آن مرا آرامش خاطر دهد؟ » یکی از حاضران گفت: «آری» . من قرآن را می دانم. این بانو گفت: «از آیات قرآن برایم بخوان تا در مصیبت پسرم، دلم آرام گیرد» . آن شخص این دو آیه را تلاوت کرد. 
و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئک هم المهتدون. 
ای محمد! به بردباران بشارت ده؛ آنان که وقتی دچار مصیبت و بلا می شوند، می گویند ما از سوی خدا و به فرمان او آمده ایم و سرانجام نیز به سوی او باز خواهیم گشت. اینان مشمول دعا و رحمت پروردگارشان هستند و هدایت شدگانند. (3) 
به رنج صبر تن در ده زمانی 
پی آسایش جان جاودانی 
زما صبر و زگردون، بی قراری 
زدلبر ناز و از دل، آه و زاری 
که صبر آن خوش نهال باغ امید 
بر آسایش دهد در عمر جاوید 
که صبر تلخ، شیرین تر زقند است 
بدون عشق کان شیرین پند است 
ام عقیل با شنیدن این آیات، بر آنان درود فرستاد، و از ایشان خداحافظی کرد. سپس وضو گرفت و صلوات می فرستاد. آن گاه دست به دعا برداشت و عرض کرد:
«خدایا! من به آن چه در این آیه فرموده ای به مسؤولیت خویش در شکیبایی و صبر به قضا، عمل کردم. اینک تو هم آن چه را به صابران وعده داده ای، عمل کن» .
بعد از آن گفت: «اگر کسی از مخلوقات باقی می ماند او همان یک نفر بود» . یکی از افراد می گوید: پیش خودم گفتم، منظورش این است که اگر پسرم برای من باقی می ماند، ولی شنیدم که گفت: «هر آینه حضرت محمد صلی الله علیه و آله برای امتش باقی می ماند» . (4) 
آری. ام عقیل از قرآن الهام گرفت و در سخت ترین موقعیت به آن عمل کرد. بنابراین، روح و روانش آرامش یافت. 
 

تفسیر آیه

آیه با اشاره به آزمون هایی نظیر ترس، گرسنگی، زیان مالی و جانی که بر سر راه آدمی قرار خواهد گرفت، صبر و مقاومت را تنها عامل کام یابی در آن می داند. بنابراین می فرماید: بشارت ده صابران و پایداران را؛ آنان کسانی هستند که هر گاه مصیبتی به ایشان رسد، می گویند: ما از آن خدا هستیم و به سوی او بازمی گردیم. 
توجه به این واقعیت که همه از او هستیم، به ما می آموزد که هرگز از زوال نعمت ها غمگین نشویم؛ زیرا همه ی این مواهب و حتی خود ما نیز به او تعلق داریم. او، یک روز می بخشد و روز دیگر، باز می ستاند و هر دو کار، به صلاح ما است. زوال نعمت ها و کمبود مواهب یا فراوانی آن ها همه زودگذر است و وسیله ای است برای پیمودن مراحل تکامل. توجه به این دو اصل اساسی اثر عمیقی در ایجاد روح استقامت و صبر دارد. 
بدیهی است در گفتن جمله ی «انا لله و انا الیه راجعون» نباید به ذکر زبانی آن بسنده کرد، بلکه بایستی در حقیقت و روح آن اندیشه کنیم؛ زیرا رمز و راز توحید و ایمان در عمق آن نهفته است و توجه به آن، در پدید آمدن روحیه ی صبر و استقامت در آدمی اهمیت دارد. 
سپس الطاف بزرگ الهی را برای صابران و سخت کوشانی که از این آزمون های دشوار، سربلند بیرون آمده اند، بازگو می کند و می فرماید: آنان کسانی هستند که لطف و رحمت خدا و درود الهی بر آن هاست و این الطاف و رحمت ها، آنان را نیرومند می سازد تا در این راه پرخوف و خطر، به اشتباه و انحراف دچار نشوند. به همین جهت در پایان آیه، آنان را هدایت یافته می خواند. 
 

پیام ها

1- صبر و پایداری عامل کام یابی در آزمون های الهی است و مشکلات و سختی های دنیا گذرا است. 
2- دو چیز موجب صبر و پایداری است؛ یکی اعتقاد به این که ما از خدا هستیم، از خود هیچ نداریم و هر چه داریم، از خداست. دیگری، اعتقاد به این که، همه ی ما به سوی خدا باز می گردیم و از این دنیای زوال پذیر به عالم جاویدان و ابدی سفر می کنیم. 
3- پاداش بردباران در آزمون های الهی و مشکلات و سختی های دنیا، الطاف و رحمت های الهی است. 
4- نتیجه و اثر الطاف و رحمت های الهی، هدایت یافتن و رسیدن به مقصد و هدف خلقت انسان است. 
5- آثار یاد خدا و ذکر جمله ی «انا لله و انا الیه راجعون» را در هنگام ناگواری ها، می توان چنین برشمرد: 
الف- انسان را از کلام فاسد و شکایت بازمی دارد. 
ب- سبب تسلیت و دلداری و تلقین آرامش به انسان است. 
ج- بازدارنده ی وسوسه های شیطانی است. 
د- اظهار عقیده ی حق است. 
ه- الگوی دیگران است. 
6- خداوند با تشویق صابران به ما می آموزد که ایثارگران، صابران و شکنجه شدگان، در جامعه کرامت و احترام ویژه ای دارند. 
7- هدایت بردباران قطعی و مسلم است. در تعبیر قرآن، هدایت یابی دیگران به صورت یک احتمال مطرح می شود، ولی درباره ی صابران، با قاطعیت می فرماید: «اولئک هم المهتدون» . 
 

بازدارنده فحشا

احمد بن سعید عابد می گوید: پدرم برای من نقل کرد که در زمان ما، جوانی خداپرست و خوش چهره در کوفه بود که همواره در مسجد جامع حضور داشت و کم تر زمانی بود که در مسجد نباشد. روزی زنی زیبا او را دید و دلباخته ی او شد. مدت ها بر سر راه جوان می ایستاد تا با او گفت و گو کند. یک روز هنگامی که جوان به مسجد می رفت، زن خودش را به او رسانید و گفت: «ای جوان! بگذار یک کلمه با تو سخن بگویم. آن را بشنو، آن گاه هر چه خواستی بکن» . جوان به آن زن اعتنایی نکرد و به راه خود رفت. هنگامی که برای رفتن به خانه از مسجد خارج شد، آن زن دوباره بر سر راه او آمد و گفت: «ای جوان! می خواهم یک جمله با تو سخن بگویم. به سخنم گوش کن» . جوان سر خود را پایین انداخت و گفت: «این جا، جای تهمت است و من خوش ندارم در موضع تهمت باشم» . زن گفت: «ای جوان! من تو را کاملا می شناسم و این جا که ایستاده ام، از آن جهت نیست که تو را شناخته باشم. پناه بر خدا از این که کسی از این موضوع آگاه شود. خودم آمدم تا در این موضوع با تو صحبت کنم، گر چه می دانم اندکی از این مطالب، نزد مردم بسیار بزرگ می باشد. اینک فشرده ی آن چه را می خواهم به تو بگویم، این است که: تمام وجودم گرفتار تو شده است. پس در کار من و خودت، خدا را در نظر داشته باش» . 
آن جوان به خانه رفت. هنگامی که خواست نماز بخواند (با به یاد آوردن وضع آن زن) نتوانست نماز بخواند. نامه ای نوشت، آن را برداشت و از منزل خارج شد. دید آن زن هم چنان در راه ایستاده است. کاغذ را به او داد و برگشت. در آن نامه نوشته بود: 
«بسم الله الرحمن الرحیم. ای بانوی محترمه! بدان بار اول که انسان معصیت می کند، خدا حلم می ورزد. بار دوم پرده پوشی می کند، اما هنگامی که بنده ای لباس معصیت به تن کرد، خداوند غضبی می کند که آسمان ها و زمین و کوه ها و درختان و جنبندگان، تاب تحمل آن را ندارند. اگر آن چه گفتی، دروغ باشد، تو را به یاد روزی می اندازم که در آن روز، آسمان ها مانند فلز گداخته شود و کوه ها مانند پشم زده شود و پراکنده گردد و مردم از ترس به زانو درمی آیند. به خدا سوگند! من از اصلاح خودم عاجزم، چه رسد به اصلاح دیگران. 
و اگر آن چه گفتی، راست باشد به راستی، گرفتار شده ای، طبیبی را به تو نشان می دهم که دردهای مزمن و سخت را علاج می کند. او خداوند متعال و پروردگار جهانیان است. از صدق دل به خدا رو کن؛ زیرا این آیه ی قرآن مرا منقلب و به خود مشغول کرده است: 
و انذرهم یوم الآزفه اذ القلوب لدی الحناجر کاظمین ما للظالمین من حمیم و لا شفیع یطاع - یعلم خآئنه الأعین و ما تخفی الصدور. 
(ای رسول ما! ) آنان را از روز نزدیک بترسان؛ هنگامی که از شدت وحشت دل ها به گلوگاه می رسد و همه ی وجودشان از اندوه پر می شود برای ستم کاران نه دوستی وجود دارد و نه شفاعت کننده ای که شفاعتش پذیرفته شود. او چشم هایی را که به خیانت می گردد و آن چه را سینه ها پنهان می دارند، می داند. (5)
با این وضعیت، من چگونه می توانم از این آیه بگریزم. 
زن پس از چند روز دیگر باز بر سر راه جوان ایستاد. وقتی جوان متوجه شد که زن بر سر راهش ایستاده است، خواست به خانه برگردد تا زن او را نبیند، ولی زن او را صدا زد و گفت: «ای جوان! برنگرد؛ زیرا من دیگر مزاحم تو نیستم و ملاقاتی بین من و تو، جز در جهان دیگر نخواهد بود» . آن زن، چون تحت تأثیر آیات قرآن قرار گرفته بود، به شدت گریست و گفت: «از خداوندی که کلیدهای قلب تو، به دست اوست، می خواهم که این مشکل را آسان کند» . آن گاه از پی آن جوان آمد و گفت: «ای بنده ی مخلص خدا! بر من منت بگذار و مرا موعظه ای کن و پندی بده که تا زنده ام به آن عمل کنم» . جوان گفت: «تو را سفارش می کنم که خودت را از شر خودت حفظ کنی و این آیه را به یاد تو می آورم که: 
و هو الذی یتوفاکم باللیل و یعلم ما جرحتم بالنهار 
او خدایی است که شب هنگام که به خواب می روید، جانتان را می گیرد (و نزد خود می برد) و شما را می میراند و بر آن چه در روز انجام داده اید، آگاه است. (6) 
وقتی زن این آیه را شنید، متأثر شد و سر خود را پایین انداخت. باز گریست و به خانه اش برگشت و به عبادت و راز و نیاز با خدای خود پرداخت. (7) 
 

پیام ها

1- روز قیامت نزدیک است. پس تا دیر نشده است، وسایل سفر را فراهم کن. بر اعمال گذشته نظری بیافکن؛ اگر محتاج ترمیم است، ترمیم کن و برای آینده هم برنامه ریزی کن مانند کسی که می خواهد به زودی به مسافرت برود. 
2- بدان که روز قیامت روز بسیار سختی است به گونه ای که جان ها به لب می رسد و از راحتی خبری نیست. 
3- روز قیامت، روزی است که تمام اعمال آشکار و نهان ما، چه آن ها که به یاد داریم و چه فراموش کرده ایم، بازخواست می شود. روز قیامت، روز حساب و کتاب است. 
4- در روز قیامت برای ستم کاران دوستی نیست، پس در فکر خودت باش. از دوستان بسیاری که داری، کمکی به شما نمی رسد؛ آنان سخت درگیر اعمال خودند. 
5- آدمی در دنیا باید رضایت مندی کسانی را به دست آورد که در آخرت، قدرت شفاعت دارند. آنان پیامبران، اوصیا و اولیای الهی هستند. 
6- باید دانست که در روز قیامت، کسی که بر همه ی اعمال آشکار و نهان ما آگاه است، قاضی عالم آخرت است و می تواند ما را به درجات بالای تقوا و ایمان برساند. 
7- با توجه به این داستان، نباید جوانان را در معرض عواملی که شهوت جنسی شان را برمی انگیزد، قرار داد؛ زیرا این امر، آتش شهوت آنان را شعله ورتر می کند و بر همه ی ابعاد مادی و معنوی زندگی آنان اثر می گذارد. 
8- یکی از عوامل بازدارنده از گناه و فساد این است که همیشه خداوند قادر را حاضر و ناظر اعمال خود بدانیم؛ زیرا قرآن می فرماید: 
ألم یعلم بان الله یری 
آیا انسان نمی دانست که خدا همه چیز را می بیند؟ (8) 
 


:: بازدید از این مطلب : 918
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 30 / 6

 

خداوندا به من توفیقی ده که فقط یک روز بنده مخلص تو باشم که می دانم

حتی ساعتی این چنین بودن بس دشوار است

خدایا یا مهر آنان را که در دلشان بر من محبتی نیست از دلم بیرون کن یا به من صبری ده که کسانی را که دوستم ندارند دوست داشته باشم.

خدایا سینه ام را چنان بگشای که درد های تمام عالم را در آن جای دهم. حتی درد محکوم شدن به گناه های ناکرده ام را.

خدایا به من ذره ای از رحمت بیکرانت را ببخش تا بتوانم آنانکه محبتم را تقدیمشان کردم و تحقیر شدم ، آنان که دوستشان داشتم و دشمنم داشتند و آنان که درحقم ظلم کرده اند را ببخشم...

خداوندا دستانم خالی اند و دلم غرق در آمال . یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را از آرزوهای دست نیافتی خالی کن.

خدایا می دانم که نادانم به ذره ای از علم بیکرانت دانایم کن.

بارالها زبانم در ستایش تو قاصر است به من زبانی عطا کن تا گوشه ای اندک از رحمت بیکرانت را سپاس گویم.

خداوندا راه گم کرده ام ، هدایتم کن.خدایا قلبم را از تمام کینه ها پاک کن که غیر از تو کسی را بر این کار قادر نیست.

خدایا  باورم را به ایمان و ایمانم را به یقین مبدل فرما.

خداوندا به من صبری ده که بر سیلی دشمنان بخندم و با خنجرهای دوستان به رقص آیم.


:: بازدید از این مطلب : 1096
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 29 / 6

عشق هدف حیات ومحرک زندگی من است.وزیباترازعشق چیزی ندیده ام وبالاترازعشق چیزی نخواسته ام.

عشق است که روح مرابه تموج وامی دارد،قلب مرابه جوش می آورد،استعدادهای نهفته ی مراظاهرمی کند،مراازخودخواهی وخودبینی می راند.دنیای دیگری راحس می کنم.درعالم وجودمحومیشوم.احساس لطیف وقلبی حساس ودیده ای زیبابین پیدامیکنم.لرزش یک برگ،نوریک ستاره ی دور،موریانه ی کوچک، نسیم ملایم سحر،موج دریا،غروب آفتاب همه احساس وروح مرامی ربایندوازاین عالم مرابه دنیای دیگری می برند...

این هاهمه وهمه ازتجلیات عشق است...

به خاطرعشق است که فداکاری می کنم.به خاطرعشق است که به دنیابابی اعتنایی می نگرم وابعاددیگری رامی یابم.به خاطرعشق است که دنیا رازیبا می بینم وزیبایی رامی پرستم.به خاطرعشق است که خداراحس می کنم واورامی پرستم وحیات وهستی خودراتقدیمش می کنم....


:: بازدید از این مطلب : 794
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 29 / 6

 

هر وقت دلت گرفت برو قرآن رو باز کن و با خدا حرف بزنو وببین چه زیبا خداجوابتومیده

 

گفتم : خدایا خسته ام دیگه امیدی ندارم ، از بیکاری و از دست آدما ، از دست شیطان و گناهام

خدا گفت : لَا تَقنَطوا مِن رَحمهِ الله - از رحمتم نا امید نشو ( زمر / 53 )

گفتم : هیشکی نمی دونه تو دلم چی میگذره ؟ خدا گفت : إنَّ الله یَحُولُ بَینَ المَرء وَ قَلبه- من حائل هستم بین انسان و قلبش ( ق/16 )

گفتم : همه فراموشم کردن تو هم منو فراموش کردی ؟؟ خدا گفت : فاذکرونی أذکرکم – یاد کنید تا یاد کنم شمارو ( بقره / 152 )

گفتم : گفتی بهم صبرکن آخه تا کی باید صبر کنم ؟؟ خدا گفت : و ما یُدریک لَعَل الساعه تَکونُ قَریبا - تو چی می دونی شاید موعدش نزدیک باشه ( احزاب / 63 )

گفتم : تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچیک خیلی دوره ! تا اون موقع چیکار کنم ؟ خدا گفت : واتبع ما یوحی إلیک و اصبر حتی یحکم الله – کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا حکم کنم ( یونس / 109 )

گفتم : خدای من ! تو خدایی و صبور ! چرا هر چی ازت میخوام بهم نمیدی ؟ خدا گفت : عسی أن تحبوا شیئا و هو شر لکم – شاید چیزی که تو دوست داری ، به صلاحت نباشه ( بقره / 216 )

گفتم : تو نسبت به کیا مهربونی ؟ چون میدونم خیلی مهربونی . خدا گفت : إن الله بالناس لرئوف رحیم – من نسبت به همه مردم مهربونم ( بقره / 143 )

گفتم : دلم بدجور گرفته و نمیدونم شاد باشم ! به چی شاد باشم توی این دنیای بد ؟ خدا گفت : بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا - باید به فضل و رحمت من شاد باشی ( یونس / 58 )

گفتم : اصلاً بیخیال دنیامیخوام فقط بخودت توکل کنم و شاد باشم . خدا گفت : إن الله یحب المتوکلین - من ، اونایی رو که توکل میکنن ، خیلی دوست دارم ( آل عمران / 159 )

گفتم : بعضی از این آدما فقط تو رو به زبون عبادت می کنن ، نظرت راجع به اونا چیه ؟ خدا گفت : بعضی از مردم ، منو فقط به زبون عبادت می کنن ؛ اگر خیری بهشون برسه ، امن و آرامش پیدا میکنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن ، روی گردان میشن ، خودشون تو دنیا و آخرت ضرر میکنن ( حج / 11 )

دیگه چیزی برای گفتن با خدا نداشتم گفتم : چقدر احساس تنهایی میکنم ! چقدر از من دوری ؟ خدا گفت : فانی قریب– یقیناً من نزدیکتم ( بقره / 186 )

گفتم : تو همیشه نزدیکی این منم که دورم ، چطوری تو رو یادکنم ؟ خدا گفت : واذکر ربک فی نفسک تضرعا ... – صبح و شب ، منو پیش خودت ، با خوف و تضرع و با صدای آهسته یاد کن ( اعراف / 205 )

سکــــوت کردم و خدا گفت : ألا تحبون أن یغفر الله لکم - دوست ندارید من ببخشمتون ؟؟ ( هود / 90 )

گفتم : معلومه که دوست دارم منو ببخشی . چکار باید بکنم ؟ خدا گفت : واستغفرو ربکم ثم توبو إلیه - پس از من بخواه ببخشمت و بعد توبه کن ( هود / 90 )

گفتم : با این همه گناه ... آخه چیکار میتونم بکنم ؟ توبه منو قبول میکنی ؟ خدا گفت : ألم یعلموا أن الله هو یقبل التوبه عن عباده - مگه نمیدونید من توبه رو از بنده هام قبول میکنم و یقیناً منم که بسیار توبه پذیر و مهربانم ( توبه / 104 )

گفتم : با این همه گناه ، برای کدوم گناهم توبه کنم ؟ این همه گناه رو کی میبخشه ؟؟ خدا گفت : إن الله یغفر الذنوب جمیعاً – من همه گناه ها رو میبخشم ( زمر / 53 )

گفتم : یعنی بازم بیام ؟ بازم منو میبخشی ؟ خدا گفت : و من یغفر الذنوب إلا الله – به جز من کیه که گناه ها رو میبخشه ؟ ( آل عمران / 135 )

مونده بودم چی بگم توی دلم سوال داشتم که چرا بعضی از بنده ها الان دنبال همه چیز هستند جز خدا که خدا گفت : ألیس الله بکاف عبده ؟ آیا من برای بنده هام ( در همه امور ) کافی نیستم ؟ ( زمر / 36 )

گفتم : در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم ؟ خدا گفت : ای مومنین ! من را بسیار یاد کنید و صبح و شام تسبیحم گویید . من با فرشتگانم بر شما درود می فرستم تا شما را از تاریکی ها بسوی نور بیرون آورم ، و من نسبت به مومنان مهربانم ( احزاب / 41-43 )


:: بازدید از این مطلب : 1435
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 16 / 6

 

در قرآن آيات متعددي درباره شهيد و فضيلت آن در راه خدا ذکر شده است که به اختصار قسمتي از آن را بيان مي‌کنيم.

الف- بررسي آيات قرآن

1- سوره بقره، آيه 154:

«و لا تقولوا لمن يقتل في سبيل‌الله اموت بل احياء ولکن لا تشعرون»

«کسي را که در راه خدا کشته شد، مرده نپنداريد، بلکه او زنده جاويد است، وليکن شما اين حقيقت را نخواهيد يافت.»

در آيه بالا 3 تذکر بسيار مهم درباره شهدا به انسان‌هاي ديگر شده است:

1- در پندار و گفتار در مورد شهدا نبايد لفظ (مرگ) را بکار برد.

2- حيات شهدا بعد از شهادت براي هميشه جاودان است.

3- ما توان درک زندگي شهدا را نخواهيم داشت.

در حقيقت اين سوره جايگاه شهيد را نشان مي‌دهد، تا جايي که بشر نمي‌تواند مقام رفيع شهيد را درک کند.

2- سوره آل عمران، آيه 139- 140

«و لا تهنوا و لا تخرنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنين»

«سست نشويد و اندوهگين نباشيد و شما برتريد، اگر هستيد مومنان»

اين آيه بعد از جنگ احد نازل شد، که مومنان در جنگ شکست خوردند. اينجا مي‌خواهد تذکر بدهد که اگر داراي ايمان استوار باشيد و براي هميشه برتريد و شما شاهدان و رهبران بر هم نيز هستيد.

3- سوره حج، آيه 58:

«والذين هاجروا في سبيل‌الله ثم قتلوا او ماتوا ليرزقنهم الله رزقا حسنا و ان‌الله لهو خير الرازقين»

«و آنان که در راه خدا از وطن هجرت گزيده و در اين راه کشته شده يا مرگ‌شان فرا مي‌رسد. البته خدا رزق و روزي نيکويي نصيب‌شان مي‌گرداند، که همانا خداوند بهترين روزي ‌دهندگان است.»

در اين آيه پاداش کساني که براي رضاي خدا هجرت را برگزيند، رزق و روزي خاص معرفي مي‌کند، يعني برندگان اين صحنه پاداش را از خود خدا مي‌گيرند. در حقيقت اين آيه ايجاد انگيزه مي‌کند و شارژ کننده براي کساني که مي‌خواهند در مقابل اهريمنيان ايستادگي کنند.

4- سوره آل عمران، آيه 169:

«و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل‌الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون»

«مرده نپنداريد کساني که در راه خدا کشته مي‌شوند، بلکه زنده‌اند و نزد خداي خود روزي مي‌برند. »

در اين آيه تفاوت مردن معمولي با کساني که در راه خدا شهيد شدند، بوضوح ديده مي‌شود و يک پاداش بزرگ براي اين گروه در نظر گرفته شده است و آن روزي خوردن در نزد خداوند متعال مي‌باشد.

اين آيه از ويژگي‌هاي شهدا پرده برداشته که آنان زنده‌اند و تمام خصوصيات حيات را دارا مي‌باشند. از آثار حيات، روزي خوردن و ارزاق است که شهدا به نحو احسنت از آن برخوردارند.

5- سوره توبه، آيه 20:

«الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا في‌ سبيل‌الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله و اولئک هم الفائزون»

«کساني که ايمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته‌اند، نزد خدا مقامي هر چه والاتر دارند و اينان همان رستگارانند.»

در اين آيه جهاد گران با مال و جان در راه خدا را رستگاران معرفي کرده و سعادت آنها را تظمين کرده چرا که مقام‌شان در نزد خداوند بلند است يعني کساني که بي‌تفاوت به مستبد نيستند و در برابر کافران قيام مي‌کنند را تشويق مي‌کند و پاداش آنها را سعادت و مقام بلند و رستگاري معرف کرده است.

6- سوره نساء، آيه 73:

«ليقتل في سبيل الله الذين يشرون الحيوة الدنيا بالاخرة و من يقتل في سبيل‌الله فيقتل او يغلب فسوف نوتيه اجرا عظيما»

«مومنان بايد در راه خدا با آنان که حيات مادي دنيا را بر آخرت گزيدند جهاد کنند و هر کسي در جهاد به راه خدا کشته شود فاتح است زود باشد که او را اجري عظيم دهيم.»

در اين آيه ابتدا تکليف مومنان را مشخص مي‌کند که در برابر کساني که دنياي مادي را بر آخرت ترجيح دادند، بايد جهاد کنند. و حالا اگر در اين جهاد کشته شوند و چه فاتح هر دو را پيروز مي‌‌داند و پاداش عظيم مي‌دهد.

در آيات فوق شهدا را انسان‌هايي برجسته و بيدار معرفي مي‌کند و آنها را پيروز واقعي اين دنيا و آن دنيا  و روزي خور در نزد خداوند و سعادتمند و فاتح و داراي مقام بلند و شاهد بر ديگر امت‌ها معرفي مي‌کند و پاداش شهدا را خداوند بر خود مفروض مي‌داند.

ب- احاديث

1- امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرمودند: «سه طايفه شفاعت مي‌کنند و شفاعتشان پذيرفته مي‌شود: پيغمبران، علماء و شهدا.» (جامع الحاديث الشيعه، ج 3، ص 16)

2- رسول‌ خدا (ص) مي‌فرمايند: «کسي که از خانه خود به قصد نگهباني مرزها و يا براي جنگ و جهاد در راه خدا بيرون آيد، در هر قدمي که بر مي‌‌دارد، هفتصد هزار حسنه داده مي‌شود و هفتصدهزار گناه از وي بخشيده مي‌شود، او در ضمان و بر عهده خدا خواهد بود به هر نحوي که بميرد، چه با اجلش بميرد و يا اينکه شهيد شود و چنانچه برگردد، بخشوده شده و پاک گشته و دعايش در پيشگاه خدا مستجاب خواهد بود.

3- رسول‌ خدا (ص) فرمود: مافوق هر نيکي، نيکي بيشتر و هنري وجود دارد، آنجا که مردي که در راه خدا کشته مي‌شود، بالاتر از آن نيک نيست.

4- اما رضا (ع) از علي (ع) نقل مي‌کند که جواني در هنگام سخنراني امام علي (ع) از امام سوال کرد که فضيلت جنگجويان خدا را براي من تشريح کن. امام علي (ع) از رسول خدا حديث مفصلي را نقل مي‌کند از لحظه‌اي که جهاد‌گر به ميدان جنگ مي‌رود تا لحظه‌ شهادت که در اينجا قسمتي از آن را ذکر مي‌کنيم: «هنگامي که جهت نبرد پا به ميدان مي‌نهد و نيزه ها و تيرها رد و بدل مي‌شود و جنگ تن به تن شروع مي‌گردد، فرشتگان با پر و بال اطراف آنان را مي‌گيرند و از خدا مي‌خواهند که او در ميدان ثابت قدم باشد. در اين هنگام منادي فرياد منادي فرياد مي‌زند: «بهشت زير سايه شمشيرهاست.» در اين هنگام ضربات دشمن بر پيکره شهيد ساده‌تر و گواراتر از نوشيدن آب خنک در روز گرم تابستان است. هنگامي که شهيد هنوز به زمين نرسيده، حوريان بهشتي به استقبال او مي‌شتابند و نعمات بزرگ معنوي و مادي که خدا جهت وي فراهم ساخته است، براي وي شرح مي‌دهند و هنگامي که به روي زمين قرار مي‌گيرد، زمين مي‌گويد: «آفربن بر روح پاکيزه‌اي که از بدن پاکيزه عروج مي‌کند. بشارت باد بر تو. چيزي که نه چشمي آن را ديده است و نه گوشي آن را شنيده است و نه از قلبي خطور کرده است، مخصوص توست و انتطار تو را مي‌کشد.»

خداوند متعال چنين مي‌فرمايد: «من سرپرست بازماندگان توام. هر کسي بازماندگان تو را خشنود کند، مرا خشنود کرده است و هر کسي آنها را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است.»(از مرحوم طبري در مجمع البيان)

5- رسول خدا (ص) فرموده است: «خداوند چنين فرموده است، من جانشين شهيد در خانواده وي هستم. هر کسي رضايت خانواده شهيد را جلب کند، رضايت مرا جلب کرده است و هر کسي آنها را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است.»(وسائل الشيعه، باب 25، حديث 3)

6- رسول خدا (ص) فرمود:

«شفع الشهيد نبي سبعين من اهله.»

«شهيد هفتاد نفر از بستگان خود را شفاعت مي‌کند.»(کتر العمال، ج 4، ص 1-4)

در اين حديث و احاديث ديگري که در مورد شهادت و مقام شهيد آمده است، همه درجه بلند و مقام عظيم شهيد را نشان مي‌دهد که بهترين نيکي است و شهيد را به‌عنوان شاهد جامعه معرفي مي‌کند که رضايت خداوند را شهيد با کارش جلب مي‌کند، حتي تا جايي که سرپرست خانواده شهيد را خداوند خود به‌عهده مي‌گيرد. بلندترين مقام در آخرت شفاعت است که اين مقام از آن پيغمبران، بزرگان و امامان است که در اين کار نيز شهدا با آنان برابري مي‌کنند، يعني مي‌توانند شفاعت هفتاد نفر را بکنند.


:: بازدید از این مطلب : 1215
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 16 / 6

زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست .مقام معظم رهبری

به اطلاع عموم مردم شهید پرور می رساند اولین یادواره ی سرداران و110شهید سادات میرسالاری درروز جمعه  مورخه 24/6/91در حرم مطهر امامزاده میرسالار(ع)برگزار می گردد.ازکلیه محبان اهل البیت به ویژه خانواده های معظم شهدا وایثارگران جهت شرکت دراین مراسم معنوی دعوت به عمل می آید/


:: بازدید از این مطلب : 817
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 15 / 6

 

سردار شهید سید عبدالحسین صحراییان

در عبیر افشان بهار 1338 کودکی از نوادگان سبز رسالت و از سلالۀ سادات نور دیده به جهان گشود و شهر قهرمان پرور جهرم با قدوم مبارک او، غرق عطر و ترانه گردید. او را به افتخار غلامی آقا عبدالله سید الشهدا(ع) ، عبدالحسین نامیدند.

سید عبدالحسین از اوان کودکی تحت توجهات پدر و مادری مهربان ، مبانی احکام را فرا گرفت و گلواژه های نماز و نیایش از لبهای آسمانی اش تلاوت گردید. وی در ششمین سال زندگی قدم در راه کسب علم و دانش گذاشت و پس از گذراندن دوران مختلف تحصیل با اخذ مدرک سیکل به تحصیلات خود پایان داد و به مارهای مختلفی اشتغال ورزید. وی هر چند که از ادامۀ تحصیل باز ماند اما در همنشینی و مصاحبت با علماء و فضلایی چون آیت الله حق شناس و دیگر اعاظم حوزۀ و دانشگاه ، توشه هایی گرانبها از علم ومعرفت برگرفت. روح متعالی او چندین سال قبل از انقلاب ، دل به پیری فرزانه بست و او را مقتدای خویش ساخت . در جریان انقلاب و حرکات توفندل امت اسلامی با تبعیت از فرامین این پیر نستوه ، در بسیاری از فعالیتهای انقلابی شرکت نموده و استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی را حنجرۀ سرخ خویش فریاد کرد.

وی پس از پیروزی انقلاب جهت پاسداری و حراست از دستاوردهای انقلاب به خیل جان برکفان کمیتۀ انقلاب اسلامی پیوست و اندک زمانی بعد با تشکیل سپاه پاسداران به تنپوش سبز پاه ملبس شد و بدینسان رسماً به عضویت این نیروی خود جوش مردمی در آمد.

سردار شهید همزمان با آغاز جنگ تحمیلی در هیأت اوّلین گروه اعزامی از جهرم به سوی عرصه های خون و مبارزه شتافت و خاک خونرنگ خوزستان را از عطر حماسه معطر ساخت . وی در ادامه در عملیات حصر آبادان شرکت کرد امّا با تحمل جراحت تیر و ترکش دشمن به اصفهان انتقال یافت . وی پس از بهبودی ، در واحد اطلاعات سپاه جهرم مشغول به خدمت گردید امّا شور و شوق و التهاب درونی شهید بار دیگر او را راهی جبه های نور علیه ظلمت ساخت و با عنوان مسؤول شناسایی در تیپ امام سجاد (ع) به انجام امور محوله پرداخت.

سردار شهید سید عبدالحسین صحراییان با عنوان فرماندۀ گردان در عملیات پیروز مندانۀ رمضان شرکت کرد وخاطراتی ماندگار از عشق و شور وحماسه از خود به یادگار گذاشت . روح ملکوتی این سردار رشید سرانجام در حنابندان غروب شلمجه به پرواز در آمد وپروازی ابدی را با بالهای بی نهایت خویش آغاز کرد . بیست و سوم تیرماه 1361 یادمان پرواز آسمانی اوست.


:: بازدید از این مطلب : 840
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 14 / 6

( ادخلوها بسلام آمنین )

گرت ز دست برآید چو شمع تابان باش                                   بسوز خویشتن و جمع را فروزان باش
فضای  تیره ی کاشانه ای  منور  ساز                                     چو آفتاب درخشنده، نور افشان باش
ببند  تا  بتوانی  کمر  به  خدمت خلق                                    بدین وسیله خود اندر پناه یزدان باش



سرور محترم و امین مکرّم جناب اقای سردار عدل هاشمی

ازکمالات اختصاصی انسان، احسان است. این موهبت عظمی که آیت کبرای الهی است، مختص خداوند سبحان و انسان است و بهای هر انسان به اندازه ی احسان اوست. ( و احسن کما احسن الله الیک )

 پس از مساجد و حرم مطهر امامان معصوم ( ع ) ،  امامزاده ها مامن و منزلگاه عاشقان، عالمان، فاضلان،عابدان، عارفان، زاهدان ،مناجاتیان، سالکان، نیازمندان و حاجتمندان است که به حلقه ی علم عالمان، فضل فاضلان، وارستگی عارفان،  عبادت عابدان، تعبد فقیهان، ذکر خلوت انس عارفان و دعای جانبخش مناجاتیان ره می یابیم و معارف و حقایق الهی را چراغ راه و شمع جمع خود قرار می دهیم.

فرصت را مغتنم شمرده از حضور مهر ظهور حضرت عالی  دعوت می گردد تا در مراسم عطرافشانی ضریح مطهر امامزاده میرسالار(ع) و یادواره شهدای میرسالاری شرکت فرمایید

این مراسم در روز جمعه.مورخ 24/6/91ساعت 9صبح با حضور خانواده معظم شهدا  انجام می پذیرد؛ شرف حضور جناب عالی مزید امتنان است.

 

از دل و جان شرف صحبت جانان غرض است                         غرض این است وگرنه دل و جان این همه نیست



 

سید کاظم مطلوبی میرسالاری


:: بازدید از این مطلب : 1045
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 13 / 6

 

به نام خدا                                                                                             13 /6/91     

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا  عند ربهم یرزقون        169 آل عمران

مبادا  نمایید از  دل   گمان        که آنها که در راه رب جهان
بگشتند کشته، همی مرده اند       که آنان همه تا ابد زنده اند
همبشه به درگاه پروردگار         برآنهاست رزق نکو برقرار

حضور سرافراز ظهور دکترمحسن رضایی دبیر محترم مجمع تشخیص  نظام

سلام علیکم

تجلیل و تبجیل از شهدا، ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و مایه ی بقای انقلاب اسلامی است و به برکت شهدای انقلاب ، امروز ایران اسلامی در عرصه های ملی و بین المللی بر قلل رفیع و منیع افتخار ایستاده است.

تکریم و تعظیم از مقام شامخ شهدا یک وظیفه و ضرورت غیر قابل انکار است . شهدا با تاسی از اعمال و رفتار حضرت امام حسین (ع)   درس فداکاری ، وفاداری ، از خود گذشتگی و شجاعت ، شهامت ، صداقت و ... آموختند و در عمل نیز آن را به اثبات رسانیدند و در راه دفاع از اهداف مقدس اسلام جانفشانی نمودند و حماسه ای جاوید آفریدند.

به همین منظور از محضر گرانقدر حضرتعالی دعوت می شود تادر یادواره ی شهدای سادات میرسالاری با جملات گهربارتان .زینت بخش محفل الهی ، معنوی ، ابدی و سرمدی ما باشید.

با امید به اینکه در عرصه های مختلف سیاسی، فرهنگی ، اجتماعی  پاسدار واقعی ارزشها و اهداف نظام مقدس اسلامی بوده و با عمل به دستورات و احکام الهی و منویات بزرگ  مقام معظم رهبری ، الگویی شایسته برای جوانان و همه آحاد ملت به شمار آییم./

سید کاظم مطلوبی میرسالاری دبیر کنکره ی یادمان شهدای میرسالاری


 

 


:: بازدید از این مطلب : 1092
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 11 / 6

 

همایش بزرگ یادمان سرداران و110شهید سادات میرسالاری ویاد واره استاد فرزانه حوزه ودانشگاه مرحوم ایت الله سید فخرالدین موسوی (میرسالاری)در تاریخ24 شهریور ماه سالجاری در آستان مقدس امامزاده میر سالار برگزار ومنعقد می باشد


 


 


عصردنا -سید کاظم مطلوبی میرسالاری: اسطوره ها زاینده اند انان برای فرزندان سرزمین خویش همواره امید به ارمغان می آورند .

ما در روزجمعه آن هنگام که بغض بیقراری ازآن یوسف گمگشته گریبانگیر گلوی منتظران می شود .شمعی برای آمدنش در سقاخانه دل ودرکنار بارگاه ملکوتی جد بزرگوارمان امامزاده میرسالار(ع)روشن می نماییم واشکی به پایش میچکانیم باشد که خاک پایش راتوتیای چشمانمان کنیم.

همایش بزرگ یادمان سرداران و110شهید سادات میرسالاری ویاد واره استاد فرزانه حوزه ودانشگاه مرحوم ایت الله سید فخرالدین موسوی (میرسالاری)در تاریخ24 شهریور ماه سالجاری در آستان مقدس امامزاده میر سالار برگزار ومنعقد می باشد .

از کلیه سادات ،محبان ودوستداران اهل بیت (ع)جهت شرکت دراین مراسم معنوی دعوت به عمل می آید .

 


 


:: بازدید از این مطلب : 1039
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 8 / 6

حرف حساب

 

تا مال پُر از خار و خَسه

حرف  حقیقت واپسه

گَپ میر که یوفته مینه مال

کفتار به سگ گرگ ایرسه

سی حرف حق کور و کرن

پشه به ری چربی دسه

بنیر کُنار ئی ولات

ذلیل بَرد ناکسه

وجدان بهسِن منه دره

قسم خورن تا خِره خِره

راس و دروو فرق نی کنه

ایمونشون چی کَه پَره

هرجا که  باد ِ نفع  بیا

جنگِر  اِگَرنن چی پَره

بنیر کُنار ئی ولات

بیت ش پُر اِز شور و شره

چی زیتر دی بَو وکُر

نی خواس و خومی سربمُهر

کاکا گَری چند پشکلی

تاوَست  خُو اِیوفته به تُر

به ئی  هُشکه سال گئوگریی

زه هم ایزهنن گُر و گُر

تَی بَو قاضی اَر بری

مظلوم اِیبوهه مِنگه چُر

ئی بینه بینه  مندکه

تا اَو گداری هم پِکه

آخر خدا مست کرده یل

اِز زونشون خار اِیتوکه

خر مرادٍ بُردنه

وه دهس شون هی چوسوکه

آردبیز ور دار و بگرد

الک بکن اِزخاک وبَرد

ئی خاک وا کن زیر رو

قحطی پیا بینی و درد

نیدُم پیا داُری دیه

وا لوه هئشک و دله سرد


:: بازدید از این مطلب : 1134
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 8 / 6

 

 حکایت آهو و سگ

روزی سگی در پی آهویی می دوید، آهو روی عقب کرد و گفت:

ای سگ رنج بیهوده به خود راه مده که به من نخواهی رسید زیرا که تو در پی استخوان می دوی و من در پی جان و طالب استخوان هرگز به طالب جان نمی رسد.


:: بازدید از این مطلب : 1067
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 8 / 6

 

 حکایت دزد مال و دزد دین

بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود ودعایی نیز پیوست آن بود.آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند.

او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی؟

گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا ،مال او را حفظ میکند ... من دزد مال او هستم ، نه دزد دین او... اگر آن را پس نمی دادم و عقیده صاحب آن مال ، خللی می یافت ، آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است.


:: بازدید از این مطلب : 835
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 7 / 6

 

اين بندهٔ‌ رو سياه بر مي گردد

از جادهٔ‌ اشتباه بر مي گردد

افتاده ز پا اگر چه در بيراهه

يک روز ولي به راه بر مي گردد

 

شبى روح الامين شنيد از جانب خداوند نداى لبيك مى ‏آيد، ولى ندانست اين لبيك در جواب كيست. خواست شايسته شنيدن لبيك را بشناسد. از حقتعالي استعانت نمود و ديد بت پرستى در بتخانه روم در حالى كه چون ابر بهار مى ‏گريد بتش را صدا مى ‏زند. از مشاهده اين واقعه در جوش و خروش آمد و عرضه داشت: يارب چگونه است كه بت پرستى بت خود را ستايش مى‏ كند و او را به زارى مى‏ خواند و تو از روى لطف و رحمت جوابش را مى‏گويى! خطاب رسيد: بنده‏ام دلش سياه شده به اين خاطر راه را گم كرده، ولى چون كيفيت راز و نيازش را پسنديدم، لبيکش مي گويم تا به اين وسيله راه را پيدا كند. در آن هنگام زبان بت پرست به خواندن خداى يکتا گشوده شد!

 

انيس الليل، ص 46؛ به نقل از منطق الطير عطار

 


:: بازدید از این مطلب : 799
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 6 / 6

جناب حاج سید عطاالله مجتبوی

باکمال تاسف وتاثر درگذشت مظلومانه وشهادت گونه برادر عزیزمان مرحوم سید موسی  دانش را به حضرتعالی ،بیت معظم وبازماندگان ان مرحوم تسلیت عرض نموده، از خداوند منان علو درجات رابرای ان مرحوم وصبر جزیل برای بازماندگان خواهانیم /وسلام

ازطرف:سید کاظم مطلوبی میرسالاری


:: بازدید از این مطلب : 1009
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 4 / 6

 

باید زندگی کرد و عاشق بود ...باید بهانه های زیبا زیستن را پیدا کرد ...مبادا فراموش کنیم انسانیم و از احساس سرشار .............
کاش در باور هر روزه مان
جای تردید نمایان می شد
و سوالی که چرا سنگ شدیم
و چرا خاطر دریایی مان خشکیده ست؟
کاش می شد که شعار
جای خود را به شعوری می داد
تا چراغی گردد دست اندیشه مان

کاش می شد که به انگشت نخی می بستیم
تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم!!!

:: بازدید از این مطلب : 716
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
یک شنبه 3 / 6

 

 

 

تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم

معمولاً تاریخ ایران را به دو دورهٔ کلی تاریخ ایران پیش از اسلام و تاریخ ایران پس از اسلام تقسیم ‌می‌کنند.دو روایت مختلف از تاریخ ایران پیش از اسلام وجود دارد: یکی روایت سنتی که مبتنی بر تواریخ سنتی است (شامل شاهنامه‌) و از نخستین پادشاه کیومرث (که پادشاه جهان و نه فقط ایران است) آغاز می‌شود و شامل سلسله‌های پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، ملوک‌الطوایفی (اشکانیان) و ساسانیان است. این روایت سنتی به یک معنی روایتی اسطوره‌ای از تاریخ ایران است و شامل اطلاعات ذی‌قیمت مردم‌شناسانه و اسطوره‌شناسانه است
روایت دیگر روایت مبتنی بر تواریخ خارجی (شامل تواریخ یونانی، ارمنی، رومی) و مدارک و یافته‌های باستانشناسی (شامل کتیبه‌ها و سکه‌ها) و به طور کلی روایتی مدرن و علمی‌است. در این روایت خاندان‌های پادشاهی در ایران پیش از اسلام از قرار زیرند: مادها، هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان
شاید بسیاری باور ننمایند که از سال سی‌ام هجری که سال مرگ یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی است تا سال 1344ه.ق(=1304ه.خ) که تاریخ برافتادن قاجاریان می‌باشد در درون حدود طبیعی ایران بیش از یکصد و پنجاه خاندان به استقلال یا نیمه استقلال پادشاهی کرده‌اند و از میان ایشان تنها چهار خاندان سلجوقیان و مغولان و صفویان و نادر شاه را می‌توان گفت که بر سراسر ایران حکمروا بودند. از دیــــــگران طاهریان، سامانیـان، صفاریـان، غزنویـان، بوییان، خوارزمشـاهیـان، قره‌قویـونــلویــان، آق‌قویونلویان، زندیان، قاجاریان اگر چه پادشاهان بزرگ و بنام بودند هیچ کدام سراسر ایران را زیر فرمان نداشتند. آن دیگران هم جز خاندان‌های کوچکی نبودند که هر کدام بر یک یا دو ولایت فرمانروا بودند. در زمینه دودمان ها باید این را به اشاره یادآوری کرد که در یک دوره که آل جلایر نیز بر بخش هایی از ایرانزمین فرمان می راندند، حدود بیست دودمان بر ایران فرمانروا بودند

دودمان‌های دوران پیش از اسلام
ماد  آغاز قرن هشتم (ق. م.
۵۵۰ ق. م.) بنیان‌گذار (دیاکو) (هووخشتره) 
هخامنشی (
۵۵۹ ق. م.- ۳۳۰ ق. م.) بنیان‌گذار کوروش شهریار معروف داریوش 
سلوکیان (
۳۳۰ ق. م.- ۱۲۹ ق. م.) بنیان‌گذار سلوکوس یکم 
اشکانیان (
۲۵۶ ق. م.- ۲۲۴ م.) بنیان‌گذار اشک یکم شهریاران بزرگ مهرداد یکم ارد یا اشک سیزدهم 
ساسانیان (
۲۲۴ م.۶۵۲ م.) بنیان‌گذار (اردشیر بابکان) شهریاران بزرگ شاپور ۱ شاپور دوم و انوشیروان دادگر
دودمان‌های دوران پس از اسلام
طاهریان (
۲۰۵ - ۲۵۹ ه. ق.) بنیان‌گذار طاهر ذوالیمینین 
صفاریان (
۲۶۱ - ۲۸۷ ه. ق.) بنیان‌گذار یعقوب لیث 
سامانیان (
۲۶۱ - ۳۸۹ ه. ق.) بنیان‌گذار نصر اول شهریاران بزرگ اسماعیل بن احمد و نصر بن احمد 
زیاریان(
۳۱۵ - ۴۶۲ ه. ق.) بنیان‌گذار مرداویج پسر زیار شهریار معروف قابوس بن وشمگیر 
بوییان (
۳۲۰ - ۴۴۰ ه. ق.) بنیان‌گذار عمادالدوله علی شهریار بزرگ عضدالدوله 
غزنویان (
۳۸۸ - ۵۵۵ ه. ق.) بنیان‌گذار سلطان محمود غزنوی 
سلجوقیان (
۴۲۹ - ۵۱۱ ه. ق.) بنیان‌گذار طغرل بیک شهریاران بزرگ ملکشاه و سلطان سنجر 
خوارزمشاهیان (
۴۷۰ - ۶۱۷ ه. ق.) بنیان‌گذار (انوشتکین غرجه) شهریاران معروف: محمد خوارزمشاه 
ایلخانان مغول (
۶۵۴ - ۷۳۶ ه. ق.) بنیان‌گذار هولاکو خان 
تیموریان (-
۷۷۱ ۹۰۳ ه. ق) بنیان‌گذار تیمور گورکانی 
صفویان - (
۹۰۶ - ۱۱۳۵ ه. ق.) بنیان‌گذار شاه اسماعیل اول شهریار بزرگ شاه عباس 
افشار (
۱۱۴۸ - ۱۱۶۱ ه. ق.): بنیان‌گذار نادرشاه 
زند (-
۱۱۶۳ ۱۲۰۹ ه. ق.) بنیان‌گذار کریم خان زند 
قاجار (
۱۲۰۹ - ۱۳۴۵ ه. ق.) بنیان‌گذار آقا محمد شاه شهریار نامی ناصرالدین شاه 
سلسله پهلوی (آغاز
۱۳۴۵ ه. ق. ۱۳۰۴ ه. ش.) بنیان‌گذار رضا شاه
محمدرضا پهلوی در
۲۶ دی و به هنگام انقلاب ایران ناگزیر به ترک ایران شد. پایان دودمان پهلوی را ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ می‌دانند 
حکومت جمهوری اسلامی (آغاز
۱۳۵۷ ه. ش.) بنیان‌گذار آیت الله امام خمینی (ره)

 


:: بازدید از این مطلب : 1135
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
یک شنبه 3 / 6

 

 

پیشینه تاریخی DSC00562.JPG

 

منطقه ای که اکنون استان کهگیلویه و بویراحمد نام دارد دارای پیشینه کهن تاریخی است . هر چند در گذشته ای نه چندان دور ،جزء یکی از بلوکهای مملکت فارس بوده که خود شامل دو قسمت می شد : قسمت شمال شرقی که آن را سردسیر و کوهستانی و پشت کوه می نامیدند و قسمت جنوبی و غربی که نره کوه و بهبهان نامیده می شد.

در عهد باستان محدوده کهگیلویه ، انشان یا انزان نامیده می شد که شامل کهگیلویه و ممسنی بوده است . پژوهشگران بر این باورند که مردمان انزان خود بخشی از مردمان پارس بوده و با هخامنشیان هم نژاد بوده اند .

در سال 1258 هجری قمری ، رامهرمز ، شادگان ، هندیجان ، بندر معشور ، لیراوی و زیدون جزء کهگیلویه و بهبهان بوده اند ( بهبهان و کهگیلویه دارای سرزمین و محدوده مشترک بوده اند ) و از آن تاریخ به بعد مناطق نامبرده از آن جدا شدند . از سال 1324 هـ . ش به جهات سیاسی ، بویراحمد از کهگیلویه مجزا و ضمیمه استان فارس گردید . در دهه 1330 در قلمرو ایل بابویی شهر دوگنبدان شکل گرفت . در پانزدهم آبان ماه 1338 ، کهگیلویه نیز از بهبهان جدا گردید و شهرستان کهگیلویه با مرکزیت دهدشت شکل گرفت اما هچنان جزء استان خوزستان بود . و سرانجام در 22 تیرماه 1342 هـ . ش طبق تصویبنامه مجلس شورای ملی وقت ، سرزمین ایلات ششگانه کهگیلویه و بویراحمد ( 1 – بویراحمد 2 – طیبی 3 – بهمئی 4 – چرام 5 – دشمن زیاری 6 – بابویی ) که تا آن زمان بخشی جزء استان فارس و بخشی جزء خوزستان بود از این دو استان جدا شد و به فرمانداری کل تبدیل گردید و متعاقب آن شهر یاسوج مرکز استان در سال 1344 هـ . ش به واسطه قلمرو ایل بویراحمد و ملاحظات سیاسی شکل گرفت و سرانجام در خرداد سال 1355 هـ . ش با همان محدوده به استان تغییر یافت . در تاریخ 9/12/79 اسفند ماه سال 1379 بخشی از شهرستان بویراحمد با عنوان شهرستان دنا به مرکزیت شهر سی سخت مجزا و به شهرستان مستقل تبدیل شد و در تاریخ 9/10/83 دی ماه سال 1383 نیز قسمتی از شهرستان کهگیلویه به مرکزیت لیکک از این شهرستان جدا و تحت عنوان شهرستان بهمئی نام گرفت خلاصه آنکه تشکیلات سیاسی عشایر کهگیلویه و بویراحمد از سال 1330 هـ . ش به بعد به تدریج دچار دگرگونی گردید . این روند از سال 1341 که اصلاحات اراضی اجرا شد ، شتاب بیشتری گرفت تا قبل از آن همه ایلات مذکور به صورت مال ، اولاد ، طایفه و ایل سازمان یافته بودند .

اکنون استان کهگیلویه و بویراحمد مرکب از پنج شهرستان بویراحمد ، کهگیلویه ، گچساران ، دنا و بهمئی با جمعیتی بالغ بر 634 هزار نفر و مساحتی در حدود 16 هزار و 264 کیلو متر مربع ، چونان پلی ارتباطی ، استان های فارس ، اصفهان ، چهار محال و بختیاری ، خوزستان و بوشهر را به هم مرتبط ساخته است . منابع آبی بسیار ، جنگلهای چشمگیر ، معادن طبیعی متعدد ، ذخائر نفتی مناسب ، پوشش گیاهی متنوع ، گونه های جانوری متعدد ، قلل مرتفع ، باغات و کشتزارهای زیبا ، طبیعت این استان را چونان گوشه ای از بهشت جادوان به تصویر کشیده است .


:: بازدید از این مطلب : 896
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
یک شنبه 3 / 6

 

 

همگی ما همزمان با تحصیل در مدارس ، درسهایی از زندگی نیز می آموزیم که هردوی آنها مهم است .مشکل اصلی این است که زندگی قبل از ما هم جریان داشته و ما را هم مانند دیگران در مسیرش با خود می برد و این در حالی است که ما تازه در ابتدای یادگیری و کسب معلومات لازم برای زندگی هستیم و تنها امیدواریم که روزی به همه ی جوانب دست پیدا کنیم ، پس بطور منطقی دانش ما همیشه عقب تر از زندگی است.

 

در اینجا به درسهایی از زندگی اشاره کرده ایم که براحتی می توانید از آنها بهره بگیرید :

1- طبق گفته ی Richard Carlson " چیزهای بی ارزش را نچشید " ، این بدان معنی است که خیلی از مردم خود را درگیر استرس و به انجام رساندن کارهای بی ارزش می کنند که در نهایت در مقابل اهداف اصلی زندگی ، هیچ ارزشی ندارند .وقتی آنقدر خود را درگیر این مسائل کوچک می کنیم دیگر جایی برای نیل به آرزوهایمان باقی نگذاشته ایم و از لحظات خود هیچ لذتی نمی بریم.

 

2- "زندگی غیر قابل پیش بینی است " و ممکن است هر لحظه شما را در شیب و فراز قرار دهد " . فقط بگویید "هرگز" و بعد ببینید چه اتفاقی می افتد . برای مقابله با گره هایی که زندگی در مسیر شما قرار داده است ، تنها با ذهنی باز و خوش بین ، به آنها خوش آمد بگویید !!

 

3- خسته کننده ترین واژه در هر زبان " من " است . بله تصور این است که تکرار این کلمه اعتماد به نفس را بالا می برد. ولی خوب! بیشتر وقتها همه ی آن چیزیی که در مورد خود با تکرار " من " توضیح و تعریف می کنید، واقعیت ندارد! اینکه یک نفر دائما" از خود و فضایل خود تمجید و تفسیر کند ، بسیار خسته کننده و یکنواخت است . این حالت "خود محوری " است نه "اعتماد به نفس "

 

4- انسانیت مهم تر از مادیات است:اهمیت روابط اجتماعی بسیار مهم تر از درجات مادی است که هر کدام از ما در مسیر آرزوها به آنها می رسیم. بدون محبت و عشق و حمایت خانواده و دوستان در زندگی ، موفقیت های مادی ، خیلی لذت بخش نخواهد بود. با ایجاد تعادل در ملاک های برتری و ارزش های خود ، از ثبات زندگی بیشتری بهره خواهید برد.

 

5- به غیر از خودتان ، هیچ کس دیگر نمی تواند شما را راضی کند !رضایت و راحتی ذهن شما تنها به عهده خودتان است ! بله ، روابط اجتماعی ، زندگیمان را پر بار تر می کند ، اما خوب ، شاید این روابط به تنهایی باعث شادکامی و رضایت شما نشود.

 

6- درجه ی کمال و شخصیت:کمالات برای هر شخص زیباست . کلام و اعمال نیک ، به دنبال خود ، اعتماد و اطمینان دوستان را در پی دارد . برای رسیدن به این درجه ، تلاش کنید .

 

7- بیاموزید که خود ، دیگران و حتی دشمنان خود را ببخشید:انسان جایز الخطاست ، همه ما اشتباه میکنیم ، ولی با کینه توزی و یادآوری صدمات گذشته ، تنها این خودمان هستیم که از زندگی لذت نمی بریم نه دیگران !!

 

8- "خنده" داروی هر "درد" است . با خوشرویی و تبسم ، دردهای خود را درمان کنید.

 

9- تغذیه خوب ، استراحت ، ورزش و هوای تازه ، را فراموش نکنید.سلامتی خود را دست کم نگیرید . با رعایت این نکات ، از وضعیت جسمی ایده آل خود ، لذت ببرید .

 

10-اراده ای مصمم ، شما را به هر چیزی که می خواهید ، می رساند .هرگز تسلیم نشوید و به دنبال رسیدن به آرزوها و اهداف خود تلاش کنید.

 

11-تلویزیون ، ذهن ما را بیشتر از هر چیزی نابود می کند !از تلویزیون کناره گیری کنید و با ورزش ، مطالعه و یادگیری ، ذهن خود را فعال کنید.

 

12- شکست را بپذیرید .هر کسی در زندگی ممکن است بارها و بارها شکست بخورد. شکست آموزنده است . به ما یاد می دهد که چطور متواضع باشیم و راه درست تری را برای جبران آن انتخاب کنیم . توماس ادیسون با شکستهای متمادی توانست به هدف خود برسد ، او می گفت :" من شکست نخوردم ، تنها ده ها هزار راه را امتحان کردم که برایم مفید نبود ! و به نتیجه نرسید !"

 

13- از اشتباهات دیگران درس عبرت بگیرید .یکی از بودائیات پیر چنین می گوید :" یک مرد دانا کسی است که از اشتباهات خود درسی نیک بیاموزد و اما داناتر کسی است که از اشتباهات دیگران درس عبرت بگیرد".

 

14- از محبت به دیگران دریغ نکنید .زندگی کوتاه است و پایان آن نامعلوم . پس سعی کنید محبت کنید تا محبت ببینید .

 

15- آنچنان زندگی کنید که گویی روز آخر عمرتان است !!همواره سعی کنید بهترین و مهربان ترین همسر ، رفیق و حتی مهربانترین و بهترین رئیس باشید ، تا زمان وداع با این دنیا به دنیایی زیباتر دست یابیم.
 


:: بازدید از این مطلب : 910
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 31 / 5

دریغا که دولتش مستعجل بود ونعمت وسعادت همرهیش برهمگان خزان یافت

دل به حضور تو چه مسرور بود              ایل به وجود توچه مغرور بود

دولت ودرویش همه یک جور               حیف ازاین دولت که چه پرشور بود

          رفتنت ازدولت واز  ایل وتبار زود بود

اری بزرگ بود واز اهالی امروز وباتمام افق های باز نسبت داشت ولحن اب وزمین راچه خوب می فهمید .

گرچه مرگ وزندگی دوامر وجودی هستند وخالق توانا به مشیت حکیمانه خود هردورا باهم افرید وباهم معنا کرد اما وقتی مردان بزرگ وغیرتمند که پایه ها وستونهای استوار خیمه ی ایل اند،سربرخاک می  نهند  ،مردانی که تکیه گاه،بزرگ وپژواک صفا ومعرفت ورادمردبخشنده ومجلس ارای با سخاوتند،داوران ومصلحانی که دغدغه انهااصلاح ذات البین ومصداق(فاصلحوبین اخویکم وفالف بین قلوبهم)بودند وعلی رغم عمر کوتاه شناسنامه ی تجربه تاریخ وتدبیر پیران ونیاکان رابا تاسی از انبیاءعظام وائمه اطهار برتارک ایل می نشاندند ولقب نعم العبد ومصلح می گیرند ،ازفرش زمین به عرش برین پرواز می کنند ودر ملکوت خدا ارام می گیرند (یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه)

دلیر مردانی که درکاروان سالارقافله حقیقت وراهنمای عزت ومروارید درخشان وچراغ منور سرزمین ایل ودیار خود می باشند ،در طوفان محنت افرین فراق به خاموشی می گرایند باید گفت

عقاب اسمان پرواز، اقلیم سرافرازی                کجا برخاک دردالود غم می گسترد پررا

وچه نیکو ایل سرافراز میرسالاری وهمه اشنایان وبستگان در روز وداع مرحوم سید عبدالحسین بهروز حماسه ی غم واندوه افریدندودریای اشک روان داشتند ومی گفتند

به مرگ دلیران کنیم سینه چاک           که رفتند یکایک در زیر خاک

کشیم آه سوزان بسی دردناک             زمرگ عزیزان خفته در زیر خاک

اری مردی به بلندای قامت عشق وبه وسعت دامنه ی امکان از ورای طراز شعر بودن به سر کتاب معانی زندگی امد بی انکه به ادراک وجودش باز پرسیم شتابان از گذرهستی گذشت وبه انسوی جوهر اندیشه رسید چه انتظار بی فرجامی وچه تفکر بی انجامی .که اورادیدیم ،شناختیم ودریافتیم وعمری در سایه اش بودیم اما افسوس.............ناگهان چه زود دیرشد

ایل بزرگ سادات میرسالاری امروز با یکی از ارکان وستونهای محکم  ایل وداع جانسوز نمود این مصیبت بزرگ رابه همه ی هم تباران وخانواده معظم مرحوم سید عبدالحسین بهروز(میرسالاری)تسلیت می گوییم

خادم سادات: مطلوبی میرسالاری


:: بازدید از این مطلب : 1549
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 30 / 5

چشمه گیوه ترکنون در2کیلومتری امامزاده میرسالار(ع)یکی از جاذبه های زیبای طبیعی است

اما دلیل نامگذاری ان :این چشمه درمسیر تنگ فارتق به سرتنگ وشرنگ رنگ است ودر مسیر هرکس از انجا رد می شد کفشهایش خیس می شد (در قدیم که مردم گیوه می پوشیدند به این چشمه گیوه ترکنون می گفتند)


:: بازدید از این مطلب : 865
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 29 / 5

 

نغمه ریزید غیاب مه نو آخر شد
باده خرم عید است که در ساغر شد
روز عید است ، سوی میکده آیید به شکر
که ببخشند هر آنکس که در این دفتر شد . . .

عید سعید فطرراخدمت کلیه هم تبارانمان ایل بزرگ سادات میرسالاری ودوستداران اهل بیت(ع) تبریک عرض می نماییم/از طرف کانون دانش اموختگان وهیئت امنای امامزاده میرسالار(ع)


:: بازدید از این مطلب : 1042
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 29 / 5

 

 
جمعه ای بود وگذشت و در حصار شایدها باز ماندیم!!

 

آنقدرها هم که گفتیم وشنیدیم منتظر نبودیم!!

اشتیاق آمدنت را فریاد زدیم ولی در هیاهوی زمان فراموش کردیم انتظار و عاشقی و دلدادگی

چگونه است

نوشتیم و سرودیم و خواندیم  شعر هجرانت را ولی زندگیمان بی تو  چه راحت گذشت!!

شنیدیم که  یادمان هستی و از حال ما با خبری همت کردیم ولحظه ای مهربانیت را تصور کردیم

رمضان آمد و به نیمه رسید و گذشت و باز شمشیری بر فرق عدالت نشست و باز گفتیم

شاید جمعه ای دیگر....

ولی هر چه که هستیم غروب آدینه آئینه دلمان تار میشود و غربت تمامی وجودمان را میگیرد

شاید خود ندانیم چرا ولی دل بهانه ی تو را میگیرد و تورا میجوید

درجمعه ای دیگر منتظران گل نرگس در کنار بارگاه سلاله پاک رسول (ص)حضرت امامزاده میرسالار(ع)به امید تعجیل در ظهورش گرد هم می اییم ودعای فرج رازمزمه می کنیم

سمینار بزرگ یادواره سرداران و120شهید سادات میرسالاری ویادمان استاد فرزانه علم واندیشه مرحوم ایت الله سید فخرالدین موسوی(میرسالاری)

مکان :بقعه متبرکه امامزاده میرسالار(ع)

زمان :24/6/1391

سخنران :


:: بازدید از این مطلب : 1334
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 28 / 5

 

eydfetr2 اعمال روز عید سعید فطر

اوّل

آنکه بخوانى بعد از نماز صبح و نماز عید آن تکبیراتى را که در شبش بعد از نماز فریضه مى خواندى
دوّم آنکه بخوانى بعد از نماز صبح دعائى را که سیّد روایت کرده اَللّهُمَّ اِنّى تَوَجَّهْتُ اِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ اِمامى الخ و شیخ این دعا را بعد از نماز عید ذکر فرموده
سوّم بیرون کردن زکوة فطره است از هر سرى صاعى پیش از نماز عید به تفصیلى که در کتب فقهیّه است و بدانکه زکوة فطره واجب مؤ کّد است و شرط قبولى روزه ماه رمضان و سبب حفظ تا سال دیگر است و حق تعالى آن را مقدّم بر نماز ذکر فرموده در این آیه شریفه قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزَکّى وَ ذَکَرَاسْمَ رَبِّهِ فَصَلّى
چهارم غسل است و بهتر آن است که اگر ممکن شود از نهر غسل کنى و وقت آن بعد از طلوع فجر است تا زمان بجا آوردن نماز عید چنانچه شیخ فرموده و در جزء روایتى است که غسل را در زیر سقفى بکن و چون خواستى غسل کنى بگو :

 

 

 

 

اَللّهُمَّ ایمانا بِکَ وَتَصْدیقا

خدایا بخاطر ایمان به تو و تصدیق

بِکِتابِکَ وَاتِّباعُ سُنَّةِ نَبیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ

کتاب تو و پیروى از روش پیغمبرت محمد صلى اللّه علیه و آله

پس بسم اللّه بگو و غسل کن و چون از غسل فارغ شدى بگو:

اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ کَفّارَةً لِذُنُوبى وَطَهِّرْ

خدایا قرارش ده کفاره گناهانم و دین و مذهبم را

دینى اَللّهُمَّ اَذْهِبْ عَنِّى الدَّنَسَ

پاک گردان خدایا دور کن از من چرکى را

پنجم پوشیدن جامه نیکو و به کار بردن بوى خوش و رفتن به صحرا در غیر مکّه براى نماز کردن در زیر آسمان
ششم پیش از نماز عید در اوّل روز افطار کنى و بهتر آنست که به خرما یا به شیرینى باشد و شیخ مفید فرموده مستحب است تناول کردن مقدار کمى از تربت سیّدالشهداء علیه السلام که شفا است از براى هر دردى
هفتم آنکه چون مهیّا شدى از براى رفتن به نماز عید بیرون نروى مگر بعد از طلوع آفتاب و آنکه بخوانى دعاهائى را که سیّد در اقبال نقل کرده از جمله از ابوحمزه ثمالى روایت کرده از حضرت امام محمّد باقرعلیه السلام که فرمود بخوان در عید فطر و قربان و جمعه وقتى که مهیّا شدى به جهت بیرون رفتن به نماز این دعا را:

اَللّهُمَّ مَنْ تَهَیَّاءَ فى هذَا الْیَوْمِ اَوْ تَعَبَّاءَ اَوْ اَعَدَّ

خدایا هر که آماده شده در این روز یا مهیا

وَاسْتَعَدَّ لِوِفادَةٍ اِلى مَخْلُوقٍ رَجاَّءَ رِفْدِهِ وَنَوافِلِهِ وَفَواضِلِهِ

و مستعد و مجهز گشته براى ورود به یکى از مخلوقاتت به امید جایزه و صله و بهره ها

وَعَطایاهُ فَاِنَّ اِلَیْکَ یا سَیِّدى تَهْیِئَتى وَتَعْبِئَتى وَاِعْدادى

و عطاهاى او ولى اى آقاى من تنها بسوى تو است آمادگى و تهیه

وَاسْتِعْدادى رَجاَّءَ رِفْدِکَ وَجَوائِزِکَ وَنَوافِلِکَ وَفَواضِلِکَ وَفَضاَّئِلِکَ

و استعداد و تجهیز من به امید جایزه و صله ها و بهره ها و بخششها و فضلها

وَعَطایاکَ وَقَدْ غَدَوْتُ اِلى عیدٍ مِنْ اَعْیادِ اُمَّةِ نَبیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُ

و عطاهاى تو و بامداد کردم در عیدى از عیدهاى امت پیامبرت محمد که درودهاى تو

اللّهِ عَلَیْهِ وَعَلى الِهِ وَلَمْ اَفِدْ اِلَیْکَ الْیَوْمَ بِعَمَلٍ صالِحٍ اَثِقُ بِهِ قَدَّمْتُهُ

بر او و برآلش باد و البته ورود من بسوى تو نه به امید کردار شایسته اى است که بدان اطمینان داشته و پیشکش آورده

وَلا تَوَجَّهْتُ بِمَخْلُوقٍ اَمَّلْتُهُ وَلکِنْ اَتَیْتُکَ خاضِعاً مُقِرّاً بِذُنُوبى

باشم و نه اینست که به مخلوقى رو کرده و آرزومندش باشم بلکه با حال خضوع به درگاه تو آمده و معترف به گناه

وَاِساَّئَتى اِلى نَفْسى فَیا عَظیمُ یا عَظیمُ یا عَظیمُ اِغْفِرْ لِىَ الْعَظیمَ مِنْ

و بدى خود بر نفس خویشتنم پس اى خداى بزرگ . . . . . . . . بیامرز بزرگ گناهانم را زیرا

ذُنُوبى فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ الْعِظامَ اِلاّ اَنْتَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ یا

نیامرزد گناهان بزرگ را جز تو اى که معبودى جز تو نیست اى

اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

مهربانترین مهربان

نماز عید فطر

هشتم خواندن نماز عید است و آن دو رکعت است در رکعت اوّل حمد و سوره اءعْلى بخواند و بعد از قرائت پنج تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیرى این قنوت را بخواند :

اَللّهُمَّ اَهْلَ الْکِبْرِیاَّءِ وَالْعَظَمَةِ وَاَهْلَ الْجُودِ وَالْجَبَرُوتِ وَاَهْلَ الْعَفْوِ

خدایا اى اهل بزرگى و عظمت و اى شایسته بخشش و قدرت و سلطنت و اى شایسته عفو

وَالرَّحْمَةِ وَاَهْلَ التَّقْوى وَالْمَغْفِرَةِ اَسْئَلُکَ بِحَقِّ هذَا الْیَومِ الَّذى

و رحمت و اى شایسته تقوى و آمرزش از تو خواهم به حق این روزى که

جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً وَلِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ذُخْراً [وَشَرَفاً]

قرارش دادى براى مسلمانان عید و براى محمد صلى الله علیه و آله ذخیره و شرف

وَمَزِیْداً اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تُدْخِلَنى فى کُلِّ خَیْرٍ

و فزونى مقام که درود فرستى بر محمد و آل محمد و درآورى مرا در هر خیرى که

اَدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَ الَ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تُخْرِجَنى مِنْ کُلِّ سُوَّءٍ اَخْرَجْتَ

درآوردى در آن خیر محمد و آل محمد را و برونم آرى از هر بدى و شرى که برون آوردى

مِنْهُ مُحَمَّداً وَ الَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ

از آن محمد و آل محمد را – که درودهاى تو بر او و بر ایشان باد – خدایا از تو خواهم

خَیْرَ ما سَئَلَکَ مِنْهُ عِبادُکَ الصّالِحُونَ وَاَعُوذُ بِکَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ

بهترین چیزى را که درخواست کردند از تو بندگان شایسته ات و پناه برم به تو از آنچه پناه بردند از آن

عِبادُکَ الْصّالِحُونَ

بندگان شایسته ات

پس تکبیر ششم بگوید و به رکوع رود و بعد از رکوع و سجود برخیزد به رکعت دوّم و بعد از حمد سوره وَالشَّمْسِ بخواند پس چهار تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیرى آن قنوت را بخواند و چون فارغ شد تکبیر پنجم گوید و به رکوع رود پس نماز را تمام کند و بعد از سلام تسبیح زهراءعَلیهَاالسَّلام بفرستد و بعد از نماز عید دعاهاى بسیار وارد شده است و شاید بهترین آنها دعاى چهل و ششم صحیفه کامله باشد و مستحب است که نماز عید در زیر سمان و بر روى زمین بدون فرش و بُوریا واقع شود و آنکه برگردد از مُصَلّى از غیر آن راهى که رفته بود و دعا کند از براى برادران دینى خود به قبولى اعمال

نهم زیارت کند امام حسین علیه السلام را
دهم بخواند دعاى ندبه را که بعد از این بیاید انشاءالله تعالى و سیّد بن طاوس فرموده که چون از دعا فارغ شود به سجده رود و بگوید:

اَعُوذُ بِکَ مِنْ نارٍ حَرُّها لا یُطْفى

پناه مى برم به تو از آتشى که حرارتش خاموش نشود

وَجَدیدُها لا یَبْلى وَعَطْشانُها لا یَُرْوى      پس بگذارد گونه راست را و بگوید :

و تازه اش کهنه نگردد و تشنه اش سیراب نشود

اِلهى لا تُقَلِّبْ وَجْهى فى النّارِ بَعْدَ سُجُودى وَتَعْفیرى لَکَ بِغَیْرِ مَنٍّ

خدایا بدست آتش مسپار چهره ام را پس از سجده کردنم و بخاک مالیدنم آن را براى تو بدون اینکه منّتى

مِنّى عَلَیْکَ بَلْ لَکَ الْمَنُّ عَلَىَّ        پس بگذارد گونه چپ را وبگوید:

بر تو داشته باشم بلکه تو بر من منّت دارى

اِرْحَمْ مَنْ اَساَّءَ وَاقْتَرَفَ وَاسْتَکانَ وَاعْتَرَفَ      پس برگردد بحال سجده و بگوید:

رحم کن کسى را که بد کرده و به نافرمانى دست زده و بیچاره گشته و اعتراف بدانها دارد

اِنْ کُنْتُ بِئْسَ الْعَبْدُ فَاَنْتَ نِعْمَ الرَّبُّ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ

 اگر من بد بنده اى هستم پس تو خوب پروردگارى هستى بزرگ است گناه بنده ات پس باید گذشت تو نیز

عِنْدِکَ یا کَریمُ             پس بگوید:             اَلْعَفْوَ الْعَفْوَ    صد مرتبه آنگاه سید فرموده :

نیکو باشد اى خداى کریم * * * * * * گذشت خواهم گذشت خواهم

وَلا تَقْطَعْ یَوْمَکَ هذا بِالْلَّعْبِ وَالاِْهْمالِ وَاَنْتَ لا تَعْلَمُ اَمَرْدُودٌ اَمْ مَقْبُولُ

و مگذران این روزت را به بازى و اهمال کارى در صورتى که تو نمى دانى آیا مردود درگاهى یا اینکه اعمالت

الاْعْمالِ فَاِنْ رَجَوْتَ الْقَبُولَ فَقابِلْ ذلِکَ بِالشُّکْرِ الْجَمیلِ وَاِنْ خِفْتَ

پذیرفته شده پس اگر امید پذیرفته شدن دارى برابرش کن به سپاسگزارى نیکو و اگر از بازگشتنش ترسى

الرَّدَّ فَکُنْ اَسیرَ الْحُزْنِ الطَّویلِ

دست به گریبان اندوه طولانى باش


:: بازدید از این مطلب : 1114
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
یک شنبه 27 / 5


:: بازدید از این مطلب : 872
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 25 / 5

 

سالها زمان میگذاری و از خودت میگذری برای دیگران ای هنرمند!

 

و باز هم اسیر قضاوت های مغرضانه دیگران میشوی!

 

"" و سخت تر از اون دردیه که نمیتونی فریاد بزنی!!! ""


:: بازدید از این مطلب : 942
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 25 / 5

 

ما
در هیأت پروانه ی هستی
با همه توانایی ها و تمدن هامان شاخکی بیش نیستیم !
برای زمین ، هفتاد کیلو گوشت با هفتاد کیلو سنگ تفاوتی ندارد
یادمان باشد کسی مسئول دلتنگی ها و مشکلات ما نیست
اگر ردپای دزدِ آرامش و سعادت را دنبال کنیم
سرانجام به خودمان خواهیم رسید.


:: بازدید از این مطلب : 917
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 24 / 5

 

عکسی از پهلوان معرکه گیر زمان قاجار معروف به هرکول شیرازی را مشاهده می کنید.

پهلوان معرکه گیر


:: بازدید از این مطلب : 873
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 24 / 5

 

 
 
منابع : چهار صد نکته از تفسير نور، ص 388 :
 

حضرت علی علیه السلام بر جمعی وارد شده و از آنها سؤال فرمودند: آیا می دانید امید بخش ترین آیه ی قرآن کدام است؟! هرکس به فراخور حال خویش آیه ای را عنوان کرد:

بعضی گفتند: آیه ی «إِنَّ اللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ»[1] یعنی خداوند جز شرک، گناهان دیگر را می بخشد.

بعض دیگر بر آن بودند که این آیه است؛ «وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءًا أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللّهَ یَجِدِ اللّهَ غَفُورًا رَحیمًا»[2] یعنی هرکس خلافکار و ظالم باشد ولی استغفار کند، خداوند را بخشنده و مهربان خواهد یافت.

عدّه ای اظهار داشتند آیه ی «یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعًا»[3] یعنی ای بندگان من که در حقّ خود اسراف کرده اید! از رحمت خدا مأیوس نشوید، زیرا او همه ی گناهان را می بخشد.

تعدادی هم نظر به این آیه داشتند؛ «وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ»[4] یعنی کسانی که اگر کار زشتی انجام دادند و به خودشان ظلم کردند، یاد خداوند می کنند و برای گناهان خویش استغفار می نمایند، و کیست جز خداوند که گناهان را ببخشد.

بعد از اینکه حضرت نظرات آنان را شنید، فرمودند: از حبیبم رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: امید بخش ترین آیه در قرآن این آیه است: «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفًا مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ»[5] سپس پیامبر صلی الله علیه و آله ادامه دادند: یا علی! سوگند به خداوندی که مرا بشیر و نذیر به سوی مردم مبعوث کرد، وقتی که انسان برای نماز وضو بگیرد، گناهانش ریخته می شود، و زمانی که رو به قبله کند، پاک می شود. یا علی! مثال اقامه کننده ی نمازهای روزانه، مثل کسی است که هر روز پنج مرتبه در نهر آبی که جلوی منزل اوست خود را شستشو کند.[6]


 


:: بازدید از این مطلب : 772
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
این وبلاگ برای معرفی طایفه سادات صحیح النسب میرسالاری طراحی گردید .در این وبلاگ اداب ورسوم ،مطالب تاریخی،معرفی شخصیت هاو...........می پردازیم
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
نظر سنجی

نظر شمادرباره هیئت امنای امامزاده میرسالار(ع)

پیوندهای روزانه