منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 894
:: کل نظرات : 1

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 2
:: تعداد اعضا : 24

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 28
:: باردید دیروز : 2
:: بازدید هفته : 156
:: بازدید ماه : 7527
:: بازدید سال : 12060
:: بازدید کلی : 111680
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 16 / 8

 

 

 

 


:: بازدید از این مطلب : 552
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 14 / 8

محرم، یادآور پیروزی معرفت و آگاهی بر جهل و خشونت

در گذر ایام، به سرعت یک سال دیگر از محرم حسینی سال قبل گذشت و محرم سال جدید فرا رسید. محرم که می‌رسد به صورت خودجوش پارچه‌های سیاه به نشانه عزاداری و همدلی با مصیبت دیدگان واقعه جانکاه کربلا در کشور ما و بسیاری از دیگر مناطق شیعه نشین جهان بر در و دیوارها نصب می‌شود و مردم بار دیگر آماده می‌شوند تا در جریان عزاداری‌ها و ابراز محبت به امام حسین (ع) و اهل بیت ایشان و یاران با وفایی که در مسیر حق جانشان را نثار کردند، تمرینی دوباره برای یادآوری پیام‌های قیام حسینی داشته و از این دانشگاه همیشه فیض رسان معرفت، درسی مجدد فرا گیرند و منش آزادگی را در زندگی خود برجسته‌تر سازند. نظر به اهمیت این ایام، جا دارد ضمن عرض ارادت به یکایک شهدای کربلا و احترام به منطق متعالی که در قیام عاشوراییان نهفته است و برای همیشه تاریخ، الگوی شایسته و ماندگاری در مسیر عدالت خواهی و اصلاح امور جوامع مختلف محسوب می‌شود، چند نکته را با مخاطبان در میان گذاریم.از زمان قیام امام حسین (ع) تاکنون تفسیر و تحلیل‌های بسیاری صورت گرفته و آثار تحقیقی متنوعی در این خصوص منتشر شده که برخی از آن‌ها همانند آثار شهید مطهری برای طیف وسیعی از مردم شناخته شده است. صرف‌نظر از تحلیل‌های منعکس شده در آثار منتشر شده، توجه به این زاویه از قیام امام حسین (ع) حائز اهمیت بسیار است که این قیام چه نسبتی با مباحث حقوقی دارد؟آیا می‌توان قیام امام حسین (ع) را در پرتو موازین جهانی رعایت حقوق انسانی که بشر معاصر مورد تاکید قرار می‌دهد نیز تحلیل و تفسیر کرد به نحوی که مخاطب ما در هر نقطه جهان و با هر دین و مذهب و گرایشی آن‌را درک کند و با آن همنوایی پیدا کند؟ در پاسخ به این دو پرسش مهم اولا باید گفت در قیام امام حسین (ع) مباحث حقوقی متعددی نهفته است که از منظر رشته‌های تخصصی حقوق خصوصا حقوق عمومی، حقوق بشر، حقوق کیفری و حقوق بشر دوستانه بحث‌های تفصیلی متعددی را در بر دارد. مثلا اینکه حکمرانی بر اساس چه معیارهایی قابل قبول است و اگر آن معیارها رعایت نشود شهروندان دارای چه حقوقی در قبال حکمرانان ستمگر هستند.
می‌توان از روش و منش ابا عبدالله و اهل بیت مطهر و یاران با وفایشان درس‌های حقوقی ماندگاری گرفت. ثانیا در خصوص اینکه آیا قیام عاشوراییان را می‌توان در پرتو موازین رعایت حقوق بشر تحلیل کرد آن‌گونه که مخاطبان فرهنگ‌های مختلف در جهان معاصر با آن همنوایی داشته باشند؟ قطعا پاسخ مثبت است. در موازین حقوق بشر این امر پذیرفته شده است که همه انسان‌ها دارای حقوق ذاتی و آزادی‌های فطری هستند که هیچ مرجع حکومتی نمی‌تواند این حقوق ذاتی انسان‌ها را سلب کند و آن‌ها را از مقام انسانی دور سازد. در موازین حقوق بشر تاکید شده که همه انسان‌ها حق تعیین سرنوشت دارند و نباید قدرتی سیاسی در یک جامعه یا از بیرون جامعه حق تعیین سرنوشت مردم را سلب کند.در موازین حقوق بشر که برای همه جوامع قابل فهم است آمده که حکومت بر آمده از روش‌های ظالمانه هیچ مشروعتی ندارد و مردم ملزم به تبعیت از آن نخواهند بود. در موازین جهانی قابل درک برای همه فرهنگ‌ها آمده است که همه حق دارند برای تامین جامعه‌ای بهتر و جلوگیری از نقض حقوق بشر اقدام کرده و اعتراضات مختلف مسالمت آمیز را برای اصلاح امور عرضه دارند. وقتی به قیام امام حسین (ع) نگاه می‌کنیم به روشنی ملاحظه می‌کنیم که جبهه جهل و خشونت همه حقوق انسانی را نقض کردند و به هیچ یک از موازین حداقلی رعایت حقوق انسان‌ها پایبندی نشان ندادند.
بنابراین قیام امام حسین (ع) قیام بزرگ انسان‌هایی بود که صرف نظر از جنبه‌های اعتقادی مورد تاکید مسلمانان و به طور ویژه شیعیان، در مقابل انحراف از مسیر حق و عدل ایستادند و با نثار هستی خود نهال آزادی و کرامت بشری را زنده نگاه داشتند و بر همین اساس نیز برای همیشه تاریخ موجب تحرک جامعه بشری خواهند بود. منطق روشن «هیات من الذلّه» (هرگز تن به ذلت و خواری نباید داد) یا منطق «اگر دین و اعتقاد درستی ندارید باز حداقل آزادگی و معرفت پیشگی را رعایت کنید»، هیچ گاه تازگی خود را از دست نمی‌دهد چرا که ریشه در فطرت انسانی دارد و همه انسان‌ها با هر فرهنگ و اعتقادی این منطق را درک می‌کنند و با آن همدلی دارند. بر این اساس عجیب نیست که در ایام محرم به وفور می‌بینیم که حتی پیروان ادیان توحیدی غیر اسلام نیز در مراسم‌های عزاداری و بزرگداشت یاد و خاطره شهدای کربلا شرکت می‌کنند چرا که در این مراسم‌ها معرفت انسانی نشر داده می‌شود و از منطق نهفته در فطرت آن‌ها غبار روبی می‌شود و حیاتی تازه روح و جانشان پیدا می‌کند. با عنایت به آنچه گفته شد، حیف است اگر افرادی در ماه محرم با عنوان مداح یا واعظ یا هر فرد تاثیر گذار دیگر تصویری نامناسب از قیام ابا عبدالله (ع) ارایه کنند یا برخی ارادتمندان اهل بیت به جای معرفت اندوزی و تاثیر پذیری مثبت در زندگی خود، با رفتارهای در هم آمیخته با خرافات، سرگرم یکسری حواشی شوند و به این ترتیب بهانه به دست دشمنان مکتب اهل بیت (ع) نیز بدهند. امید است محرم امسال چه در ایران و چه در سایر بلاد منشا ارتقا معرفت و دانایی و بصیرت هر چه بیشتر عموم علاقمندان به حق خواهی و عدالت ورزی شود و جبهه جهل و خشونت برگرفته از منطق زر و زور و تزویر بیش از گذشته رسوا و منزوی شود.


:: بازدید از این مطلب : 458
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 14 / 8


 در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می‌کنند اما برای حسینی که آزاده زندگی کرد٬می‌گریند..... دکتر علی شریعتی

-----------------------------------------

آنان که رفتند، کاری حسینی کردند. آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند، وگرنه یزیدی‌اند...... دکتر علی شریعتی

 

-----------------------------------------
حسین بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود. افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند. .....دکتر علی شریعتی

-----------------------------------------
اگر در جامعه ای فقط یک حسین و یا چند ابوذر داشته باشیم هم زندگی خواهیم داشت هم آزادی هم فکر و هم علم خواهیم داشت و هم محبت هم قدرت و سرسختی خواهیم داشت و هم دشمن شکنی و هم عشق به خدا........ دکتر علی شریعتی

-----------------------------------------
از كودك حسین (ع) گرفته تا برادرش، و از خودش تا غلامش، و از آن قاری قرآن تا آن معلم اطفال كوفه، تا آن مؤذن، تا آن مرد خویشاوند یا بیگانه، و تا آن مرد اشرافی و بزرگ و باحیثیت در جامعه خود و تا آن مرد عاری از همه فخرهای اجتماعی، همه برادرانه در برابر شهادت ایستادند تا به همه مردان، زنان، كودكان و همه پیران و جوانان همیشه تاریخ بیاموزند كه باید چگونه زندگی كنند ......دکتر علی شریعتی

-----------------------------------------
از هنگامی كه به جای شیعه علی (ع) بودن و از هنگامی كه به‌جای شیعه حسین (ع) بودن و شیعه زینب (س) بودن، یعنی «پیرو شهیدان بودن»، «زنان و مردان ما» عزادار شهیدان شده‌اند و بس، در عزای همیشگی مانده‌ایم!..... دکتر علی شریعتی

-----------------------------------------
 این كه حسین (ع) فریاد می‌زند:آیا كسی هست كه مرا یاری كند و انتقام كشد؟» «هل من ناصر ینصرنی؟» مگر نمی داند كه كسی نیست كه او را یاری كند و انتقام گیرد؟ این سؤال، ‌سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست......دکتر علی شریعتی

-----------------------------------------
حسین‏ علیه السلام زنده جاویدی است كه هر سال، دوباره شهید می‏شود و همگان را به یاری جبهه حق زمان خود، دعوت می‏كند ...... دکتر علی شریعتی

 -----------------------------------------
حسین (ع) یك درس بزرگ‌تر ازشهادتش به ما داده است و آن نیمه‌تمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است. مراسم حج را به پایان نمی‌برد تا به همه حج‌گزاران تاریخ، نمازگزاران تاریخ، مؤمنان به سنت ابراهیم، بیاموزد كه اگر هدف نباشد، اگر حسین (ع) نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا، با خانه بت، مساوی است......دکتر علی شریعتی

-----------------------------------------
مسؤولیت شیعه بودن یعنی چه، مسؤولیت آزاده انسان بودن یعنی چه، باید بداند كه در نبرد همیشه تاریخ و همیشه زمان و همه جای زمین ـ كه همه صحنه‌ها كربلاست، و همه ماهها محرم و همه روزها عاشورا ـ باید انتخاب كنند: یا خون را، یا پیام را، یا حسین بودن یا زینب بودن را، یا آن‌چنان مردن را، یا این‌چنین ماندن را  .....دکتر علی شریعتی

-----------------------------------------
امام حسین‏ علیه السلام یك شهید است كه حتى پیش از كشته شدن خویش به شهادت رسیده است؛ نه در گودى قتلگاه، بلكه در درون خانه خویش، از آن لحظه كه به دعوت ولید - حاكم مدینه - كه از او بیعت مطالبه مى ‏كرد، «نه» گفتُ .این، «نه» طرد و نفى چیزى بود كه در قبال آن، شهادت انتخاب شده است و از آن لحظه، حسین شهید است......دکتر علی شریعتی

-----------------------------------------
فتواى حسین این است: آرى! در نتوانستن نیز بایستن هست...... دکتر علی شریعتی

-----------------------------------------
حسین ضعیفی که باید برای او گریست نبود... آموزگار بزرگ شهادت اكنون برخاسته است تا به همه آنها كه جهاد را تنها در توانستن مى ‏فهمند و به همه آنها كه پیروزى بر خصم را تنها در غلبه، بیاموزد كه شهادت نه یك باختن، كه یك انتخاب است؛ انتخابى كه در آن، مجاهد با قربانى كردن خویش در آستانه معبد آزادى و محراب عشق، پیروز مى ‏شود و حسین «وارث آدم» - كه به بنى‏آدم زیستن داد - و «وارث پیامبران بزرگ» - كه به انسان چگونه باید زیست را آموختند ..... دکتر علی شریعتی

-----------------------------------------
مقتدایان امام حسین‏ علیه السلام كسانى هستند كه از مایه جان خویش در راه خدا نثار مى‏كنند و به راستى حسین آموزگار بزرگ شهادت است كه هنر خوب مردن را در جان بى‏تاب انسان‏هاى عاشق، تزریق می كند...... دکتر علی شریعتی

 -----------------------------------------
"آنها كه تن به هر ذلتى مى ‏دهند تا زنده بمانند، مرده‏ هاى خاموش و پلید تاریخند و ببینید آیا كسانى كه سخاوتمندانه با حسین به قتلگاه خویش آمده ‏اند و مرگ خویش را انتخاب كرده ‏اند - در حالى كه صدها گریزگاه آبرومندانه براى ماندنشان بود و صدها توجیه شرعى و دینى براى زنده ماندن شان بود - توجیه و تأویل نكرده ‏اند و مرده‏ اند، اینها زنده هستند؟ آیا آنها كه براى ماندن‏شان تن به ذلت و پستى، رها كردن حسین و تحمل كردن یزید دادند، كدام هنوز زنده ‏اند؟ .....دکتر علی شریعتی

-----------------------------------------
اكنون شهیدان كارشان را به پایان رسانده‌اند. و ما شب شام غریبان می‌گرییم، و پایانش را اعلام می‌كنیم و می‌بینیم چگونه در جامعه گریستن بر حسین (ع)، و عشق به حسین (ع)، با یزید همدست و همداستانیم؟.....دکتر علی شریعتی


:: بازدید از این مطلب : 557
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 14 / 8



عسگر اولادی در جمع اعضای موتلفه:

 

من موسوی و کروبی را مجرم نمی‌شناسم

 

خبرگزاری پارس / سرویس سیاسی: حبیب‌ الله عسگراولادی دبیر کل پیروان خط امام و رهبری در گذشت.

به گزارش انتخاب، وی دبیر کل پیروان خط امام و رهبری پس از گذراندن یک دوره بیماری درگذشت. 

حبیب‌ الله عسگر اولادی، یکی از نامزدهای چهارمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران و وزیر بازرگانی در دولت اول میرحسین موسوی بوده است.

" خبرگزاری پارس" درگذشت این مجاهد و مبارز باسابقه را به رهبر معظم انقلاب، ملت ایران و خانواده ایشان تسلیت عرض می کند.

مواضع متفاوت 

عسگراولادی در سال پایانی عمرش با اشاره به این که «من رفتنی ام و آفتاب عمرم لب بام است. دیری نخواهد پایید که دیگر نیستم. من برای قبر، برزخ و قیامت جواب می خواهم»، تلاش کرد آبروی خود را هزینه کند تا انشقاق ایجادشده در میان یاران انقلاب در سال 88 را ترمیم و همدلی را تقویت کند و به ویژه در وضعیت مهندس موسوی و حجت الاسلام کروبی را که در دوران مبارزه و دفاع مقدس با آنان همراه بود، تغییری ایجاد کند. 

وی گفت: من رفتنی‌ام و آفتاب عمرم لب بام است. دیری نخواهد پایید که دیگر نیستم. من برای قبر، برزخ و قیامت جواب می‌خواهم و این آقایانی که بر مرکب احساسات سوارند در آن دنیا نمی‌توانند جواب مرا بدهند.

مرحوم عسگراولادی طی ماههای پایانی دولت احمدی نژاد، مواضع متفاوتی در مورد حوادث سال 88، ضمن «برادر» خطاب کردن میرحسین موسوی و مهدی کروبی گفت که آنها «فتنه‌ساز نیستند»، با وجود «انتقاد اعضای شورای مرکزی حزب» خود، بار "دیگر" بر این موضع خود پافشاری کرد. حبیب‌ الله عسگراولادی با اشاره به اظهارات اخیرش در ارتباط با آقایان موسوی و کروبی اعلام کرد که «اگر اظهارات او برای حزب مؤتلفه اسلامی مشکل‌ ساز شده، حاضر است از این حزب برود، اما اظهاراتش بر اساس یک وظیفه الهی مطرح شده و خواسته که قبل از مرگ به وظیفه‌اش عمل کند و ناگفته‌های باقی‌مانده را بگوید.»

این سخنان یک روز پس از آن بیان شد که احمد خاتمی، خطیب نماز جمعه تهران، با انتقاد از اظهارات حبیب‌ الله عسگراولادی گفت که «تطهیر سران فتنه» و «تخفیف جرم» آنها دارد به یک جریان تبدیل می‌شود و افزوده بود که «این خیلی گزنده است که کسی بگوید آنها سران فتنه نبودند».

حبیب الله عسگراولادی پس از آن در روز دوشنبه ۲۵ دی‌ماه نیز با وجود انتقادهای تندی که از این بابت از سوی طیف‌ هایی از اصول‌گرایان متوجه او شده بود در میان جمعی از اعضای حزب موتلفه، اظهار داشت که موسوی و کروبی را مجرم نمی‌داند.

وی این دو رهبر مخالفان دولت را «برادر» خطاب کرده و گفت: «من به عنوان یک شهروند اظهارنظر کردم و به عنوان یک عضو هیئت منصفه می‌گویم که من موسوی و کروبی را در "فتنه ۸۸ " مجرم نمی‌شناسم. آیا نباید این را بگویم، چون به من انتقاد می‌کنند؟ آقایانی که بر مرکب احساسات سوارند در آن دنیا نمی‌توانند جواب مرا بدهند.»


:: بازدید از این مطلب : 515
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 13 / 8


بـــــسم رب الشـــهدا و الصـــدیقین

خداوندا تو را سپاس که راه همنشینی با شهدا را به ما نشان دادی

 

 

قال رسول الله صلی الله علیه و آله : من طلب الشّهاده صادقا اعطیها و لولم تصبه.

.....
.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود :هر کس از روی صدق شهادت را طلب کند، خداوند به او «ثواب» آن را عطا خواهد کرد، هر چند به شهادت نرسد.
.
کنز المعال، ج4، ص421، حدیث11210

 

 

آرامـش و امـنـیـت در جامـعـه ، مهـربـانی و محـبـت در روابط اجـتـماعی، هـمـبسـتگی و مشارکت در سـطح اجتماع، صـبـر و اسـتـقـامـت در مـقـابـل مـشـکـلات و امـیـدواری وشـادابـی در زنـدگـی و... هـمگی از بـرکات وجـود فــرهــنـگ ایـثـار و شـهـادت در جـامـعـه هـسـتـنـد. بی شک تـرویـج ایـن فـرهـنگ ارزشـمـنـد وظـیفـه آحاد جامعه بـوده و هـر کـس به انـدازه تـوان و بـضاعـت خـود بایسـتـی در این حـرکـت فـرهـنگی مـشـارکـت و در اهـداء امـیـد و نـشـاط به اقـشـار مـخـتـلـف ایـن مـردم خـوب و قــدرشـنـاس سـهـیـم بـاشـنـد

بدینوسیله به اطلاع خانواده های معظم شهدا ،همرزمان ودوستداران شهدا می رساند کتاب همنشینان افتاب شامل «وصـيـتـنـامـه» . «زنـدگـيـنـامـه» . «خـاطـرات »عـکـس110 سردار شهید میرسالاری بزودی زیر چاپ خواهد رفت

لازم بـه ذكـر اسـت كـه ايـن امـر مـهـم بـدون مـشـارکـت و كـمـك شـمـاهمتباران عزیزم  امـکـان پـذیـر نـیـسـت.لذا  جهت پـربـارتـرنمودن این اثرنیازمند همکاری وهمیاری همه عزیزان و ارسال خاطرات ،وصیتنامه ،زندگینامه وعکس شهدا
می باشیم
/خادم الشهدا


:: بازدید از این مطلب : 601
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 13 / 8

چرا محرم؟!

 پيش از اسلام عرب، جنگ در اين ماه را حرام مي‌دانست و ترك مخاصمه مي‌كرد؛ لذا از آن زمان اين ماه بدين اسم نامگذاري شد.(1) و روز اول محرم را اول سال قمري قرار دادند.(2) در توضيح اين كه چرا ماه‌هاي ديگر كه جنگ در آنها حرام است، محرم ناميده نمي‌شود مي‌توان گفت: چون ترك جنگ از اين ماه شروع مي‌شد به آن محرم گفتند.

اين ماه در مكتب تشيع يادآور نهضت حضرت سيدالشهدا و حماسه‌ جاودان كربلاست.

اين ماه، يادآور دلاورمردي‌هاي ياران با وفاي اباعبدالله الحسين(عليه السلام)، فداكاري‌هاي زينب كبري(سلام الله عليها)، حضرت سجاد(عليه السلام)، و همه‌ اسراي كاروان امام حسين(عليه السلام)، است. اين ماه، يادآور خطبه‌ها و شعارهاي آگاهي‌بخش سالار شهيدان، نطق آتشين حضرت زينب(سلام الله عليها) و خطابه‌ غرّاي زين العابدين(عليه السلام)، است.

اين ماه، يادآور استقامت حبيب بن مظاهر و شهادت عون و جعفر است.

آري اين ماه، ماه پيروزي حق بر باطل است.

محرم

محرم از منظر ائمه(عليهم السلام)

شيعيان از امام رضا(عليه السلام)، چنين نقل شده است:

«وقتي محرم فرا مي‌رسيد، پدرم خندان ديده نمي‌شد، حزن و اندوه تا پايان دهه‌ اول بر او غالب بود و روز عاشورا، روز حزن و مصيبت و گريه ايشان بود.»(3)

همچنين حضرت امام رضا(عليه السلام) درباره‌ عاشورا مي‌فرمايد:

«كسي كه عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريه‌اش باشد، خداوند قيامت را روز شادماني و سرور او قرار خواهد داد.»(4)

 

اعمال شب اول ماه محرم

1ـ نماز: اين شب چند نماز دارد كه يكي از آنها به شرح ذيل است:

دو ركعت، كه در هر ركعت بعد از حمد يازده مرتبه سوره‌ توحيد خوانده شود.

در فضيلت اين نماز چنين آمده است:

«خواندن اين نماز و روزه داشتن روزش موجب امنيّت است و كسي كه اين عمل را انجام دهد، گويا تمام سال بر كار نيك مداومت داشته است.»(5)

2ـ احياي اين شب.(6)

3ـ نيايش و دعا.(7)

 

روز اول محرم

اول محرم هر سال اولين روز سال قمري است. از امام محمدباقر(عليه السلام) روايت شده است: «آن كس كه اين روز را روزه بدارد، خداوند دعايش را اجابت مي‌كند، همانگونه كه دعاي زكريا(عليه السلام) را اجابت كرد.»(8)

دو ركعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعاي زير قرائت گردد:

«اللّهم انت الاله القديم و هذه سنةٌ جديدةٌ فاسئلك فيها العصمة من الشيطان و القوَّة علي هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»(9)؛ بارالها! تو خداي قديم و جاوداني و اين سال، سال نو است، از تو مي‌خواهم كه مرا در اين سال از شيطان حفظ كني و بر نفس اماره (راهنمايي كننده) به بدي پيروز سازي.

 

روز دوم محرم

در چنين روزي كاروان امام حسين(عليه السلام) در سال 61 ه‍ .ق وارد سرزمين كربلا شد و با ممانعت لشكر حرّ مجبور به توقّف در آنجا گرديد.(10)

 

روز سوم محرم

از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نقل شده است:

«هر كس در اين روز روزه بگيرد، خداوند دعايش را اجابت كند.»(11)

در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد كربلا شد.

 

روز چهارم محرم

بي‌نتيجه بودن مذاكره حضرت سيدالشهداء(عليه السلام)، با عمر بن سعد براي وادار كردن لشكر وي به ترك جنگ و دعوت او و لشكرش جهت ملحق شدن به سپاه اسلام.

 

روز هفتم محرم

روزه گرفتن مستحب است.

 

روز نهم محرم

تاسوعاي حسيني، روز محاصره‌ امام حسين(عليه السلام) و اصحابش در سرزمين كربلا توسط سپاه شمر.(12)

 

اعمال شب عاشورا

1ـ چند نماز براي اين شب در روايات آمده است كه يكي از آنها چنين است:

چهار ركعت نماز كه در هر ركعت بعد از سوره‌ حمد، 50 بار سوره‌ توحيد خوانده مي‌شود. پس از پايان نماز، 70 بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اكبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العليّ العظيم» خوانده شود.(13)

2ـ احياي اين شب كنار قبر امام حسين(عليه السلام).(14)

3ـ دعا و نيايش. (15)

عاشورا

روز عاشورا

1ـ عزاداري بر امام حسين(عليه السلام) و شهداي كربلا، در اين مورد از امام رضا(عليه السلام) نقل شده است:

هر كس كار و كوشش را در اين روز، رها كند، خداوند خواسته‌هايش را برآورد و هر كس اين روز را با حزن و اندوه سپري كند، خداوند قيامت را روز خوشحالي او قرار دهد. (16)

2ـ زيارت امام حسين(عليه السلام).(17)

3ـ روزه گرفتن در اين روز كراهت دارد؛ ولي بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشاميدن خودداري شود. (18)

4ـ آب دادن به زائران امام حسين(عليه السلام).(19)

5ـ خواندن سوره توحيد هزار مرتبه.(20)

6ـ خواندن زيارت عاشورا. (21)

7ـ گفتن هزار بار ذكر «اللّهم العن قتلة الحسين(عليه السلام).»(22)

 

روز دوازدهم محرم

ورود كاروان اسيران كربلا به كوفه و شهادت حضرت سجاد(عليه السلام) در سال 94 ه‍ .ق.

 

روز بيست و يكم محرم

1ـ روزه‌ اين روز مطلوب است. (23)

 

 


گزارشی کامل از وقایع کربلا سال 61 هجری

قصر بنی مقاتل...چهارشنبه اول محرم الحرام سال 61 هجری قمری

* گروهی از اهل کوفه در این منزلگاه خیمه زده بودند. حضرت از آنها پرسید: ایا به یاری من می ایید؟ بعضی گفتند: دل ما رضایت به مرگ نمی دهد و بعضی دیگرگفتند: ما زنان و فرزندان زیادی داریم. مال بسیاری از مردم نزد ماست و خبر از سرنوشت این جنگ نداریم، لذا از یاری تو معذوریم.

* حضرت به جوانان امر کرد که آب بردارند و شبانه حرکت کنند. امام(ع) همانگونه که سوار بر مرکب بود، مختصری به خواب رفت. پس از بیداری کلمه ی استرجاع(انا لله و انا الیه راجعون) را تکرار می کرد.« علی اکبر جلو رفت و علت را جویا شد؛ حضرت فرمود: اسب سواری جلو من در خواب ظاهر شد و گفت: این قوم شبانگاه در حرکت است و مرگ به استقبالشان می اید.» علی اکبر گفت:« پدرم! ایا ما بر حق نیستیم؟» حضرت فرمود:« سوگند به خدا که ما بر حقّیم.» علی اکبر گفت:« پس ما را باکی از مرگ نیست.» امام فرمود:« خدا تو را جزای خیر دهد.»

* حسین(ع) در این منزل به عبیدالله جعفی چنین فرمود:

پس اگر ما را یاری نمی کنی خدای را بپرهیز از این که جزو کسانی باشی که با ما می جنگد. سوگند به خدا اگر کسی فریاد ما را بشنود و ما را یاری نکند، خدا او را به رو در آتش می افکند.

نینوا( و کربلا)...پنج شنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

* «نینوا» جایی است که حرّ دستور یافت حضرت را در بیابانی بی آب و علف و بی دژ و قلعه فرود آورد. امام(ع) برای اقامت در محل مناسبتری، به حرکت خود ادامه داد تا به سرزمینی رسید. اسم آنجا را سئوال فرمود؛ تا نام کربلا را در جواب شنید، گریست و فرمود:« پیاده شوید، اینجا محل ریختن خون ما و محل قبور ماست. و همین جا قبور ما زیارت خواهد شد، و جدّم رسول خدا چنین وعده داد.» سپس اصحاب امام(ع) پیاده شدند و بار و اثاثیه را فرود آوردند. سپاه حرّ نیز در ناحیه ی دیگری در مقابل امام اردو زدند.

* حضرت(ع) اهل بیت خود را جمع کرده، نظری بر آنها افکند و گریست. سپس فرمود:« خدایا! ما را از حرم جدّمان راندند، و بنی امیه در حقّ ما ستم روا داشتند. خدایا! حق ما را از ستمگران بستان و بر دشمنان پیروز گردان.»

* عبیدالله بن زیاد نامه ای بدین مضمون برای حضرت نوشت: خبر ورود تو به کربلا رسید. من از جانب یزید بن معاویه مأمورم سر بر بالین ننهم تا تو را بکشم و یا به حکم من و حکم یزید بن معاویه باز ایی! والسلام. امام(ع) فرمود: این نامه را جوابی نیست! زیرا بر عبیدالله عذاب الهی لازم و ثابت است.

* امام حسین(ع) چون نامه ی ابن زیاد را خواند، فرمود:

رستگار نشوند آن گروهی که خشنودی مردم را با غضب پروردگار خریدند.(خشنودی مردم را بر غضب خدا مقدم داشتند)

کربلا....جمعه سوم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

* عمر بن سعد با لشکری چهار هزار نفره از اهل کوفه وارد کربلا شد. برخی نوشته اند: قبیله ی عمر بن سعد(بنی زهره) نزد او آمده و او را سوگند دادند تا از این کار(داوطلب جنگ با امام حسین(ع) شدن) بر حذر باشد تا باعث دشمنی میان آنها و بنی هاشم نگردد. از طرفی یکی از دو فرزندش به نام حفص او را به مقاتله با امام حسین(ع) تشویق می نمود و دیگری او را بر حذر می داشت. لذا حفص همراه پدر برای جنگ با حسین(ع) به کربلا آمد.

* عمر سعد شخصی را نزد حضرت فرستاد تا از علت آمدنش به این سرزمین جویا شود. حضرت فرمود:« مردم شهر شما به من نامه نوشته و مرا دعوت کرده اند و اگر از آمدنم ناخوشنودید باز خواهم گشت!» عمر بن سعد تا از پیام امام(ع) مطلع گشت، گفت:« امیدوارم خدا مرا از جنگ با حسین برهاند!»

* سخن امام حسین(ع) هنگام ورود به کربلا

مردم بندگان دنیا هستند و دین آنها جز سخن بر زبانشان نیست. تا آنگاه که زندگیشان بچرخد، دنبال دین می روند. و هرگاه بنای امتحان و آزمایش پیش اید، دینداران بسیار اندک می شوند.

کربلا....شنبه چهارم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

* عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه مردم را چنین خطاب کرد:

«ای مردم! خاندان ابوسفیان را آزمودید و آنها را چنان که می خواستید یافتید! و یزید را می شناسید که دارای رفتار و روشی نیکوست که به زیردستان احسان می کند و بخشش های او بجاست! و پدرش نیز چنین بود! اکنون یزید دستور داده تا بین شما پولی تقسیم نمایم و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم». سپس دستور داد در تمام شهر ندا کنند و مردم را برای جنگ آماده ی حرکت سازند.

* شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار جنگجو، یزید بن رکاب با دوهزار جنگجو، حصین بن نمیر با چهار هزار جنگجو، مضایر بن رهینه با سه هزار جنگجو، و نصر بن حرشه با دوهزار جنگجو برای جنگ با حسین(ع) اعلام آمادگی کرده و حرکت به سوی کربلا را آغاز کردند.

* امام در پاسخ قیس بن اشعث که سفارش به بیعت با یزید می کرد، فرمود:

« نه به خدا سوگند، دست ذلت در دست آنان نمی گذارم و مانند بردگان از صحنه ی جنگ با آنان فرار نمی کنم.

کربلا....یکشنبه پنجم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

* نیروهای پراکنده در سطح شهر کوفه کم کم جمع شده و به لشکر عمر بن سعد می پیوندند. نوشته اند: شیث بن ربعی با هزار سوار به سوی کربلا روان شد.

* عبیدالله عده ای را مأموریت داد تا در مسیر کربلا بایستند و از حرکت کسانی که به قصد یاری حسین(ع) از کوفه خارج می شوند، جلوگیری کنند.

* چون گروهی از مردم می دانستند که جنگ با امام حسین(ع) در حکم جنگ با خدا و پیامبر است، در اثنای راه از لشکر دشمن جدا شده و فرار می کردند. نوشته اند: فرماندهی که از کوفه با هزار جنگجو حرکت کرده بود، چون به کربلا رسید، سیصد یا چهارصد نفر همراه او بودند و بقیه چون اعتقادی به این جنگ نداشتند، اقدام به فرار می کردند.

* از سخنان امام حسین(ع) با سپاه دشمن

« هیهات ما تن به ذلت نخواهیم داد. خدا و رسول او و مؤمنان هرگز برای ما ذلت و خواری را نپسندیدند. دامنهای پاکی که ما را پرورده است و سرهای پرشور و مردان غیرتمند هرگز فرومایگان را بر کشته شدن مردانه ترجیح ندهند.

کربلا....دوشنبه ششم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

* عمر بن سعد نامه ای را از عبیدالله دریافت می دارد که مضمون آن چنین است: من از لشکر سواره و پیاده چیزی را از تو فروگذار نکردم، و توجه داشته باش که مأمورانی سپرده ام تا هر روز وضعیت را به من گزارش کنند.

* حبیب بن مظاهر از حضرت اجازه می گیرد تا نزد طایفه ای از بنی سعد که در آن نزدیکی ها زندگی می کردند رفته و آنان را به یاری فرا خواند، حضرت اجازه دادند. حبیب نزد آنها رفت و گفت:« امروز از من فرمان برید و به یاری حسین(ع) بشتابید تا شرف دنیا و آخرت از آن شما باشد». تعداد 90 نفر به پا خاستند و حرکت کردند، اما در میان راه با لشکر عمر بن سعد برخورد کردند و چون تاب مقاومت نداشتند، پراکنده شده و برگشتند. حبیب به نزد حضرت رسید و جریان را تعریف نمود. حسین گفت:« لا حول و لا قوه الا بالله»

* نامه امام از کربلا به برادرش محمد بن حنفیه و بنی هاشم

« مثل این که دنیا اصلاً وجود نداشته(اینگونه دنیا بی ارزش و نابود شدنی است) و آخرت همیشگی و دائم بوده و هست.

کربلا....سه شنبه هفتم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

* تعداد نظامیانی که لباس و سلاح جنگی و حقوق از حکومت غاصب بنی امیه گرفته و به جنگ امام حسین(ع) آمده بودند را، بالغ بر 30 هزار جنگجو نوشته اند.

* عمر بن سعد نامه ای بدین مضمون از عبیدالله دریافت کرد که: با سپاهیان خود بین امام حسین(ع) و اصحابش و آب فرات فاصله بینداز، به طوری که حتی قطره ای آب به امام(ع) نرسد، همان گونه که از دادن آب به عثمان بن عفان خودداری شد! عمر بن سعد 500 سوار را در کنار شریعه ی فرات مستقر کرد. یکی از آنها فریاد زد: ای حسین!... به خدا سوگند که قطره ای از این آب را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی!

حضرت فرمود:« خدایا! او را از تشنگی هلاک کن و هرگز او را مشمول رحمتت قرار مده.» حمید بن مسلم می گوید به چشم خود دیدم که نفرین امام(ع) عملی گشت.

* امام حسین(ع) سپاه دشمن را چنین نفرین کرد:

بار خدایا! باران آسمان را از اینان دریغ کن، و بر ایشان تنگی و قحطی( همچون سالهای قحطی یوسف در مصر) پدید آور و آن غلام ثقفی(حجاج بن یوسف) را بر ایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند. زیرا آنها به ما دروغ گفتند و ما را خوار ساختند و خداوند( به توسط آن غلام) انتقام من و اصحاب و اهل بیت و شیعیان مرا از اینان بگیرد.

کربلا....چهارشنبه هشتم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

* هر لحظه تب عطش در خیمه ها افزون می شد، امام(ع) برادرش عباس را به همراه عده ای شبانه حرکت داد. آنها با یک برنامه ی حساب شده، صفوف دشمن را شکسته و مشکها را پر از آب کردند و به خیمه ها برگشتند.

* ملاقات امام(ع) با عمرسعد:

حضرت فرمود:« ای پسر سعد! ایا با من مقاتله می کنی و از خدا هراسی نداری؟» ابن سعد گفت:« اگر از این گروه جدا شوم، خانه ام را خراب و اموالم را از من می گیرند و من بر حال افراد خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناکم.» حضرت فرمود:« تو را چه می شود؟ خدا جان تو را به زودی در بستر بگیرد و تو را در روز قیامت نیامرزد...گمان می کنی که به حکومت ری و گرگان خواهی رسید؟ به خدا سوگند چنین نیست و به آرزویت نخواهی رسید.»

* عبیدالله طی نامه ای عمر بن سعد را تهدید به عزل و برکناری کرده، می گوید:« اگر از فرمان من سر باز زنی، مسئولیت لشکر را به شمر بن ذی الجوشن واگذار خواهم کرد.»

* سخن امام حسین(ع) با یارانش

« ای بزرگ زادگان! صبر پیشه کنید که مرگ جز پلی نیست که شما را از سختی و رنج عبور داده و به بهشت پهناور و نعمتهای همیشگی آن می رساند.

کربلا....پنج شنبه نهم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

* شمر خود را به خیام امام(ع) رسانده، ضمن صدا کردن حضرت عباس(ع) و دیگر فرزندان ام البنین، می گوید:« برای شما از عبیدالله امان نامه گرفتم.» آنها متفقاً گفتند:« خدا تو را و امان نامه ی تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم ولی پسر دختر پیامبر نداشته باشد؟»

* امام حسین(ع) توسط حضرت عباس(ع) از دشمن یک شب را برای نماز، راز و نیاز با خدا و تلاوت قرآن مهلت می گیرد.

* حفر خندق در اطراف خیام برای مقابله با شبیخون دشمن و قطع کردن راه ارتباطی دشمن با خیام از سه طرف، - که فقط از یک قسمت ارتباط برقرار باشد- و یاران امام(ع) در آنجا مستقر بودند. این تدبیر امام(ع) برای اصحاب بسیار سودمند بود.

* گروهی از لشکر عمر بن سعد به سپاه امام می پیوندند.

* سخن امام(ع) خطاب به دشمن:

« وای بر شما! چه زیانی می برید اگر سخن مرا بشنوید؟! من شما را به راه راست می خوانم، اما شما از همه ی فرامین من سر باز می زنید و سخن مرا گوش نمی دهید، چرا که شکمهای شما از مال حرام پر شده و بر دلهای شما مهر شقاوت زده شده است.

کربلا....دهم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

* امام(ع) با یارانش نماز صبح را به جماعت خواند و سپس با آنها چنین سخن گفت:« ...خدا به شهادت من و شما فرمان داده است. بر شما باد که صبر و شکیبایی را پیشه ی خود سازید.»

* حضرت(ع)، «زهیر بن قین» را فرمانده راست سپاه و حبیب بن مظاهر را فرمانده چپ سپاه گمارد و پرچم را به دست برادرش حضرت عباس سپرد. گرچه سپاه دشمن به خیمه ها نزدیک می شد، ولی حضرت تیری نینداخت، چون می فرمود:« دوست ندارم که آغازگر جنگ با این گروه باشم.» عمر بن سعد تیر را بر کمان نهاده و به سوی یاران امام انداخت و گفت:« گواه باشید که اول کسی بودم که به سوی لشکر حسین تیر انداختم!» سپس سپاهیان عمر بن سعد تیر بر کمان نهاده و از هر طرف یاران حسین0ع) را نشانه رفتند. امام(ع) فرمود:« یاران من! به پا خیزید و به سوی مرگ(شهادت) بشتابید، خدا شما را بیامرزد.» در حمله ی اول بالغ بر چهل تن شهید شدند و سپس یاران باقی مانده هر کدام به نوبت به تنهایی به میدان رزم شتافته و به شهادت می رسیدند و بعد از آنها نوبت به خاندان بنی هاشم رسید و آنها نیز شربت شهادت را نوشیدند.

* امام حسین(ع) که یکه و تنها مانده بود، نگاهی به اجساد مطهر شهدا کرده و آنها را صدا می کرد. حضرت(ع) برای وداع آخرین به سوی خیام آمد، آنگاه در حالی که شمشیرش را از غلاف بیرون آورده بود در برابر دشمن قرار گرفت و جنگ نمود. دشمن از هر طرف وی را محاصره نمود. ناگاه تیری سه شعبه به قلب مبارکش اصابت کرد و در حالی که نشان یکصد و چند تیر و نیزه بر پیکرش بود، نقش بر زمین شد و روح مبارکش به ملکوت اعلی پیوست، اما شیون زنان، کودکان و حتی فرشتگان الهی بلند شد.

منبع: انتشارات سازمان عقیدتی – سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران

 


:: بازدید از این مطلب : 734
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 12 / 8

این صلوات از اسرار می باشد !

 

 

صلواتی که از اسرار می‌باشد

 

این صلوات از اسرار می‌باشد که اگر برای آخرت بخواند معنویات به دست می‌آورد و مشهور است اگر برای دنیا بخواند گنج پیدا خواهد کرد. ده مرتبه صبح، ده مرتبه عصر، نزدیک مغرب و عشا بخواند و برای ختم ۹۹ مرتبه لازم است.

 

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدَنا وَ حَبیبِنا وَ شَفیعِنا مُحَمَّدٍ حاءِ الرَّحْمَه وَ میمی الْمُلک وَ دالِ الدَّوامِ اَسَّیَّد الْکامِلِ الْفاتِحِ الْخاتِمِ کُلَّما ذَکَرَکَ وَ ذَکَرَهُ الذّاکِروُنَ وَ کُلَّما سَهی وَ غَفَلَ عَنْ ذِکْرِکَ وَ ذِکْرِهِ الْغافِلُونَ صَلَواهً دائِمَهً بِدَوامِکَ باقِیّهً بِبَقائِکَ لامُنْتَهی لَها دُونَ ذلِکَ وَ عَلی الِهِ وَ اَصْحابِه کَذلِکَ اَنَّکَ عَلی کُلِ شَیٍْ قَدیر وَ بِالاِجابَهِ جَدیر.


:: بازدید از این مطلب : 609
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 11 / 8

عصردنا - کاظم نصرت زاده: امام جمعه شهر پاتاوه در خطبه های روز جمعه گذشته دهم آبانماه 92 نسبت به عملکرد دانشگاه علوم پزشکی کهگیلویه و بویراحمد خصوصاً در این بخش ابراز نارضایتی نمود.

به گزارش عصردنا از پاتاوه ، " حجت الاسلام سیدنوراله افشار " افزود: بعضی از امور حق مسلم مردم است و از جمله این امور خدمت پزشکان است که دانشگاه علوم پزشکی استان باید با برنامه ریزی صحیح نسبت به بکارگیری آنان اقدام نماید ولی متاسفانه در شهر پاتاوه که در 40 کیلومتری مرکز استان واقع شده در بعضی از روزها پزشک در مراکز بهداشتی و درمانی این بخش نیست.

وی با اشاره به مراجعه بیماران در بعضی از روزها به این واحد درمانی و نبودن پزشک را معضلی بزرگ برشمرد و اعلام داشت:اگر در این روزها که پزشک وجود ندارد یک مورد تصادفی یا بیمار قلبی به این مرکز اعزام می شد و به دلیل نبود پزشک از بین می رفت چه کسی پاسخگو است؟

امام جمعه پاتاوه در شهرستان دنا با اشاره به یک مورد تصادف که حدود یک ماه قبل در نزدیکی شهر پاتاوه رخ داد که افرادی فارس زبان بودند و یکی از آنها که که توانایی صحبت کردن را داشت و در مورد تصادف توضیح می داد و به شهر یاسوج اعزام گردید و از دنیا رفت، خاطرنشان کرد: در صورت وجود امکانات در این شهر پاتاوه و خدمت رسانی مطلوب تر آیا امکان زنده ماندن وی وجود نداشت.

افشار به مشکلات محورهای مواصلاتی استان و در راس آنها جاده یاسوج به اصفهان بیان نمود: با توجه به آمار پلیس راه استان 21 درصد تصادفات استان مربوط به این محور می باشد که این آمار لزوم امکانات درمانی از جمله داشتن بیمارستان ویژه در شهر پاتاوه را دارد.

وی در مثال دیگری از کودکی که در خود بخش پاتاوه به زیر ماشین رفت و تا رساندن به مرکز استان جان داد اشاره کرد و بیان داشت: این معضلات و مشکلات در 40 کیلومتری مرکز استان و آن هم مرکز یک بخش و یک شهر رخ می دهد پس وای به حال مناطق محروم دیگر استان .

امام جمعه پاتاوه در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به قرار گرفتن در آستانه ماه محرم ، عزاداری برای امام حسین (ع) را بهترین موقعیت از عمر انسان بر شمرد و افزود : هرشب از ماه محرم متعلق به یکی از عزیزان حادثه عاشورا است و شرکت در این ایام از شب اول که متعلق به حضرت مسلم است و در همه شبها عزاداریها با شور و شوق حسینی باشد تا رضایت اهل بیت را نشان دهد .

وی همچنین بر پوشیدن لباس مشکی و نصب پرچم بر سر در منازل و استفاده از مبلغین در ایام محرم تاکید کرد و گفت: با بر نامه ریزی صحیح در موقع سخنرانی مبلغین در مجالس حضور داشته باشیم و معرفت خود را نسبت به سید الشهداء افزایش دهیم.
 


:: بازدید از این مطلب : 636
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 11 / 8

 

یک مرد لاف زن, پوست دنبه‌ای چرب در خانه داشت و هر روز لب و سبیل خود را چرب می‌کرد و به مجلس ثروتمندان می‌رفت و چنین وانمود می‌کرد که غذای چرب خورده است. دست به سبیل خود می‌کشید. تا به حاضران بفهماند که این هم دلیل راستی گفتار من. امّا …

download (4)

شکمش از گرسنگی ناله می‌کرد که‌ ای درغگو, خدا , حیله و مکر تو را آشکار کند! این لاف و دروغ تو ما را آتش می‌زند. الهی, آن سبیل چرب تو کنده شود, اگر تو این همه لافِ دروغ نمی‌زدی, لااقل یک نفر رحم می‌کرد و چیزی به ما می‌داد. ای مرد ابله لاف و خودنمایی روزی و نعمت را از آدم دور می‌کند. شکم مرد, دشمن سبیل او شده بود و یکسره دعا می‌کرد که خدایا این درغگو را رسوا کن تا بخشندگان بر ما رحم کنند, و چیزی به این شکم و روده برسد.

 

عاقبت دعای شکم مستجاب شد و روزی گربه‌ای آمد و آن دنبة چرب را ربود. اهل خانه دنبال گربه دویدند ولی گربه دنبه را برد. پسر آن مرد از ترس اینکه پدر او را تنبیه کند رنگش پرید و به مجلس دوید, و با صدای بلند گفت پدر! پدر! گربه دنبه را برد. آن دنبه‌ای که هر روز صبح لب و سبیلت را با آن چرب می‌کردی. من نتوانستم آن را از گربه بگیرم. حاضران مجلس خندیدند, آنگاه بر آن مرد دلسوزی کردند و غذایش دادند. مرد دید که راستگویی سودمندتر است از لاف و دروغ.


:: بازدید از این مطلب : 724
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 11 / 8

هر گاه کسی برای انجام مقصودش رشوه یا باج و یا به اصطلاح دیگر حق و حساب بدهد از باب تعریض و کنایه می گویند خر کریم را نعل کرده است یعنی متصدی مسئول را راضی کرد و به مقصود رسید.

بدیهی است وقتی که کریم را بشناسیم و کیفیت نعل کردن خرش را بدانیم ریشه و علت تسمیه ضرب المثل بالا به دست خواهد آمد.

 

به طوری که می دانیم در قرون اعصار گذشته غالب سلاطین ایران و جها در دربار خود افراد دلقک و مسخره پیشه ای داشتند که این دلقکها با حاضر جوابیها و شیرینکاریها بخصوص متلکهای نیشداری که به حاضران جلسه می گفتند شاه را می خندانیدند و موجب مسرت و انبساط خاطرش می شدند. دلقکها مجاز بودند به هر کس حتی شخص شاه هر چه دلشان خواست بگویند منتها به این شرط که در بذله گوییها و مسخره گیها نمکی داخل کنند تا لطف سخن از دست نرود و طرف تعرض واقع نشوند.

در تهران ابتدا معاون و نقاره خانه شد و از اداره بیوتات که نقاره خانه را در اختیار داشت و حقوق و مقرری می گرفت. کریم به اقتضای شغلش بر چند دسته از مطربهای شهر هم ریاست می کرد و از آنها مبلغی دریافت می نمود.

تحقیقاً معلوم نشد چرا به او شیره ای می گویند. قدر مسلم این است که اهل تریاک و شیره نبوده است بلکه شغل اولیه اش شیره فروشی بوده و یا به مناسبت شیرینکاری در بذله گوییها این لقب را به او داده اند. شق دوم باید صحیح باشد زیرا پسرش از نظر وجه مشابهت لقب کریم عسلی را برای خود انتخاب کرده است ولی نتوانست جای پدر را بگیرد. کریم شیره ای چون در حاضر جوابی و بذله گویی ید طولایی داشت پس از چندی طرف توجه ناصرالدین شاه واقع شد و در دربار و خلوت شاه نفوذ پیدا کرد.

ناصرالدین شاه زیاد اهل شوخی نبود بلکه کریم را از آن جهت دلقک دربار کرد تا به اقتضای موقع و سیاست روز بتواند بعض رجال و درباریان متنفذ را با نیش زبان و متلکهایش تحقیر و تخفیف نماید. کریم شیره ای را به مناسبت شغل اولیه اش که نایب رییس نقاره خانه بود نایب رییس نقاره خانه بود نایب کریم هم می گفتند.

نایب کریم خری داشت که همیشه بر آن سوار می شد و به دربار یا ملاقات دوستان و آشنایان می رفت.

خر کریم به خلاف سایر خرها شکل و ریخت مسخره ای داشت یعنی کریم طوری جل و پالان بر پشتش می گذاشت که هر وقت سوار می شد همه از آن شکل و هیئت می خندیدند. کریم می دانست به چه کسانی باید متلک و لیچار بگوید. پیداست به کسانی که مورد توجه شاه بودند بی ادبی نمی کرد. درباریان و سایر رجال برای آنکه از نیش زبانش در امان باشند هر کدام باج و رشوه ای به او می دادند. آنهایی هم که از این دلقک بازی خوششان نمی آمد و حاضر نبودند چیزی به کریم بدهند شکایت به ناصرالدین شاه می بردند. ناصرالدین شاه قبلاً جریان قضیه و متلک کریم را از آنها می پرسید و با صدای بلند قهقهه می زد. آنگاه در جواب شاکی می گفت:”به جای گله و شکایت برو خر کریم را نعل کن!” یعنی چیزی به او بده تا از شر زبانش درامان باشی. عبارت بالا در رابطه با همین کریم و خرش از آن تاریخ ضرب المثل شده است


:: بازدید از این مطلب : 1024
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
یک شنبه 10 / 8

بسم الله الرحمن الرحیم

دعای منصوب بحضرت امام حسین علیه السلام بجهت گشایش کارها بعد از نمازهای یومیه بخواند:

 

                                    اللّهُمَ اِنّی اَسئَلُکَ بِکَلِماتِکَ 

                         وَمَعاقِدِ عَرشِکَ و سُکّانِ سَماواتِکَ وَاَرضِکَ

                                         وَاَنبیآئِکَ و َرُسُلِکَ 

                       اَن تَستَجیبَ لی فَقَد رَهَقَنی مِن اَمری عُسرٌ

                         فَاَسئَلُکَ اَن تُصَلِیَ عَلی مُحَمَّدٍ وآل مُحَمَّد

                                  وَاَن تَجعَل لی مِن اَمریُسراً

                                    وَالحَمدُ لِلهِ اَوَّلاً وَاخِرًا

 

خداوندا

از تو درخواست میکنم به کلمات خودت

و عرش خودت و سکونت گزیدگان در آسمانها و زمینت

و پیامبران و رسولانت که دعایم را مستجاب کنی

 چه آنکه سختی مرا در فشار قرار داده

 پس از تو میخواهم که درود بفرستی برمحمد و آل محمد

 درکارم آسایش قرار دهی و ستایش برخدائیکه اول و آخر است


:: بازدید از این مطلب : 665
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 9 / 8


 


:: بازدید از این مطلب : 518
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 8 / 8

 

افقه: الگویی برای توسعه با تمرکز بر استان خوزستان / به دلیل تشخیص نادرست مشکل، نسخه اشتباه تجویز شده و نتیجه وخیم تر شدن اوضاع بوده است /  چند استاندار بومی در استان مدیریت کرده اند و وضعیت استان اگر بدتر نشده بهبودی هم نداشته است
 

استادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز در گفت و گویی به تشریح الگویی برای توسعه استان خوزستان پرداخت؛ مشروح این گفت و گو در سه بخش بر روی خروجی خبرگزاری قرار می گیرد. 

دکتر سیدمرتضی افقه اظهار کرد: پیش از ارائه الگوی توسعه استان خوزستان، بیان تعریفی عینی و سازگار با شرایط فعلی کشور و استان خوزستان از توسعه ضروری است، زیرا معمولاً سیاستگذاران، تصمیم گیران و مجریان جامعه بر اساس نگاهی که به مسائل دارند برنامه ریزی می کنند و بر آن اساس وقت و بودجه دولت را صرف می کنند. به عنوان مثال اگر تعریف توسعه را اینگونه بیان کنیم که "فرایندی است که منجر به افزایش درآمدملی (یا سرانه) می گردد"، در این صورت تمام همّ مجریان دولتی صرف هدایت بودجه به سمت پروژه های عمرانی خواهد شد؛ همانند آنچه در دهه های گذشته در کشور و بسیاری از استان های کشور از جمله خوزستان اتفاق افتاد. چنین فرایندی منجر به رشدی ناپایدار و موقتی و وابسته به سرمایه های فیزیکی و غیرانسانی (از جمله نفت در ایران) خواهد شد و با تغییر میزان و قیمت فروش این سرمایه ها تغییر خواهد کرد و نتیجه چنین وضعیتی، بی ثباتی در همه ابعاد اقتصادی اجتماعی و سیاسی کشور خواهد بود.

وی افزود: اگر توسعه را فرایندی انسانی تعریف کنیم که در آن انسان توسعه نیافته به انسان توسعه یافته ارتقاء یابد، در این صورت وقت و بودجه دولت و نهادهای رسمی و غیررسمی و تأثیر گذار در کشور صرف پرورش افراد جامعه با این ویژگی خواهد شد و بنابراین تا زمانی که افراد در این جامعه زنده و فعال اند توسعه­ای پایدار و بی انتها حاصل خواهد شد.

افقه تصریح کرد: آنچه در دهه های گذشته در کشور اتفاق افتاده حاکمیت نگاه اول بر بینش ها و تصمیم گیری ها بوده است. من این نگاه را نگاهی مهندسی و سخت افزاری به موضوعاتی انسانی و نرم افزاری می دانم که مسئول بخش وسیعی از ناکامی ها و شکست ها و نیز حرکت های زیگزاگی، عمدتاَ متأثر از نوسانات درآمدهای حاصل از نفت، طی سه دهه گذشته در کشور است، لذا پیش از شروع هر استراتژی توسعه­ای در سطح کشور و استان ها، لازم است نگاه به مفهوم توسعه بر اساس واقعیات موجود کشور و جهان اصلاح شود و بر اساس تعریفی سازگار با شرایط زمانی و مکانی، تخصیص منابع کشور صورت پذیرد.

استادیار دانشگاه شهید چمران اهواز با اشاره به مفهوم توسعه اقتصادي، خاطرنشان کرد: اگرچه توسعه اقتصادي در قرون 18 و 19 به صورت ساده و صرفاً بر اساس افزايش توليد كل يك جامعه ارزیابی مي‌شد، ولي امروزه اين برداشت ناکافی و قادر به تبيين واقعیات موجود نخواهد بود؛ اما مطالعه توسعه اقتصادي، همچون سایر شاخه‌هاي علوم انسانی تحولات قابل توجهي در شناخت ابعاد اجتماعی-اقتصادی جوامع در حال توسعه به خود ديده است. روند تاريخی مطالعات توسعه حاکی است كه دانشمندان علوم اجتماعي اين علم را از نگاه های مختلفي بررسي کرده اند، اما از میان شاخه های مختلف مطالعات توسعه ای، بررسی مفهوم توسعه اقتصادي نقش محوری را ایفاء کرده است. وجود طيف وسيعي از مطالعات دانمشندان و محققین علم توسعه اقتصادي با تنوع گرايشات علمي و ديدگاهي منجر به مجموعه گسترده‌اي از تعاريف توسعه و بنابراين تئوري‌هاي توسعه شده است.

وی ادامه داد: براي انتخاب تعريفی مشخص از توسعه، مروری كوتاه بر ادبيات موجود پيرامون مفهوم توسعه سودمند خواهد بود. مفهوم رشد یا توسعه، که در بدو پیدایش علم توسعه به یک معنی بودند، با جملاتی ساده مانند "افزايش مستمر در ظرفيت­های توليدي يك جامعه" آغاز شد. با این وصف در همان دوره تعدادی از اقتصاددانان توسعه اقتصادي را صرفاً محدود به تغييرات آشكار در نهادهاي اقتصادي ندانسته معتقد بودند كه توسعه اقتصادي متضمن تحولات عميق و اساسي هم در ساختارهاي اقتصادي و هم در ساختارهای اجتماعي جامعه است. به عنوان نمونه، هوزليتز در پاسخ به این سئوال که "آيا توسعه اقتصادي صرفأ محدود به تغییر در ابعاد مشخص و ظاهری رفتار است؟" بيان مي‌كند كه "من تصور مي‌كنم كه توسعه اقتصادي، به يك فرآيندی سريع و به نوعي انقلابي گفته مي‌شود كه اگر قرار است در جامعه ريشه‌دار شود بايد به طور گسترده و عميق نفوذ کرده و بنابراين بر ساختارهای اجتماعي و فرهنگي آن تاثيرگذار باشد. به عبارت ديگر، توسعه اقتصادي نه تنها شامل تغير در تكنيك های توليد بلكه شامل تغير جهت‌گيري در هنجارها و ارزش‌هاي اجتماعي نيز می شود.

افقه گفت: "پاول استرتين" نیز معتقعد بود که "توسعه هم به عنوان يك هدف و هم به عنوان يك فرآيند شامل تحول اساسي هم در ديدگاه نسبت به زندگي و كار و هم در نهادهاي اجتماعي، فرهنگی و سياسي است. بسياري از اقتصاددانان معتقدند كه توسعه فرآيندي است كه طي آن دامنه انتخاب انسان افزايش مي‌يابد. آرتورلوئيس جمله معروفي دارد كه مرجع بسیاری از اقتصاددانان بعدی شده است و مي‌گويد: "نكته مهم در مورد رشد اقتصادي آنست كه به انسان قدرت كنترل بيشتري بر محيط پيرامون او مي‌دهد و با اين تسلط، دامنه آزادي او وسيع‌تر مي‌شود". والتر اِلكان نيز توسعه را چنين تعريف کرده که "توسعه فرآيندي است كه با افزودن دامنه انتخاب انسان، او را در وضعيت مرفه‌تري قرار مي‌دهد".

وی افزود: تعدد و تكثر تعاريف توسعه ممكن است نتيجه اين تفكر غالب باشد كه توسعه مقوله ای ارزشي است كه در برگيرنده تغيراتي مطلوب و ارزشمند در جامعه است، اما مطلوب و ارزشمند واژه هایی ارزشی هستند که ممکن است در جوامع مختلف تعاریف متفاوت و یا حتی متضادی داشته باشند، به همین دلیل بسياري از اقتصاددانان و جامعه‌شناسان معتقدند كه اينگونه قضاوت‌هاي ارزشي مانعي براي نيل به يك تعريف فراگير و جهاني براي توسعه است؛ اما عليرغم نقش ارزش‌ها در تعيين جهت جوامع، بسياري از متخصصين علوم اجتماعي تلاش کرده‌اند تا مشخصات مشتركي در بين جوامع را استخراج و بر اساس آن يك هدف واحد براي فرآيند توسعه در كل جوامع تعريف کنند. در واقع مطالعات به سمتی رفته است که ویژگی هایی ذاتی و طبیعی انسان به عنوان وجوه مفهوم توسعه بیان شوند. نتیجه آنکه نقش ارزش های عرضی در مفهوم توسعه کمرنگ شده و در مقابل ارزش های ذاتی انسان وجه غالب مفهوم توسعه شده است. یکی از اولین تلاش ها در جهت تمرکز بر ارزش های ذاتی انسان به عنوان مفهوم توسعه، تعریفی است که "دادلي سيرز" ارائه کرده است. وی سه ويژگي اساسي توسعه را به صورت سؤال طرح کرده که معتقد است علیرغم تنوع در دين، سنت، نژاد و ... در بين همه جوامع مشترك است؛ بنابراين سوالي كه بايد درباره فرایند توسعه يك كشور پرسيد این است كه "چه اتفاقي براي فقر افتاده است؟ چه اتفاقي براي بيكاري افتاده است؟ چه اتفاقي براي نابرابري افتاده است؟ اگر در همه اين سه مورد كاهش رخ داده باشد بدون ترديد بايد گفت كه در جامعه مورد نظر توسعه اتفاق افتاده است، اما اگر يك يا دو مورد از اين سه مشكل اساسي بدتر شده‌اند، به خصوص اگرهر سه مورد بدتر شده باشند، عجيب خواهد بود كه نتيجه این فرایند را توسعه بناميم حتي اگر درآمد سرانه نيز افزايش يافته باشد.

استادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز اظهار کرد: با اين حال، تفسير "دنيس گولت" از توسعه زمينه را براي ارائه تعریفی جامع‌تر از توسعه فراهم کرد که پایه تعاریف امروزی از مفهوم توسعه است. تعريف او از توسعه نه ‌تنها اهداف اقتصادي را در بر مي‌گيرد، بلكه شامل جنبه‌هاي غیر اقتصادی جامعه نيز می شود. "گولت" سه جزء اساسي يا سه ارزش محوري را به عنوان معيار‌ هر فرآیند توسعه بیان کرده است؛ اين سه ارزش محوري كه تمایل به نیل به آنها به عنوان اهدافي اساسي در ذات همه انسان ها وجود دارد عبارتند از معيشت، اعتماد به نفس و آزادي. به نظر مي‌رسد اين نوع نگاه به توسعه باعث تحولي در تعريف توسعه و ورود عوامل غير اقتصادي به اين تعريف شده باشد. به عبارت ديگر، اين تعريف از توسعه نه به عنوان يك تحول صرف اقتصادي بلكه به تحول در همه ابعاد و جهات زندگي توجه مي‌كند. در واقع در این تعریف برخوداری همه افراد جامعه در حدی که تأمین نیازهای اساسی دغدغه کسی نباشد دیگر هدف نیست، بلکه جزء بدیهی و جدایی ناپذیر هر تعریف و فرآیندی از توسعه است که وجود آن لازمه نیل به اهداف عالی تر توسعه یعنی ارضاء نیازهای معنوی است. بديهي است بدون وجود يك رشد مستمر و خود افزا در سطح فردي و اجتماعي، تحقق توانایي و قابليت بشر امكان‌پذير نخواهد بود؛ بنابراين، افزايش درآمد سرانه، محو فقر مطلق، ايجاد فرصت‌هاي شغلي بيشتر و كاهش نابرابري درآمدي تامين كننده شرايط لازم و نه كافي براي توسعه خواهند بود.

افقه تصریح کرد: دومين ارزش محوری در تعریف توسعه، نیل به اعتماد به نفس در میان افراد جامعه است. همه مردم و جوامع به دنبال نشان دادن عزت نفس و اعتماد به نفس هستند، هرچند با نام‌هاي هويت، مقام، اعتبار، منزلت، افتخار و استقلال از آن ياد کنند. بخش قابل توجهی از این هدف با نیل به قدرتی قابل حصول است که به وسیله آن بتوان بخش وسیع تری از نیازهای مادی و معنوی را رفع کرد. شاید مهمترین ارزش محوری در تعریف ارائه شده برای توسعه آزادی باشد. آزادي در این تعریف به معني "احساس رهائي از شرايط از خود بيگانه كننده زندگي مادي و بندگي طبيعت، جهل، انسان های ديگر، مصيبت، نهادها و ‌‌اعتقادات متحجرانه است. آزادي شامل دامنه وسيعي از انتخاب‌ها براي جوامع و اعضاي آنها به همراه حداقل شدن موانع خارجي براي نيل به اهدافي كه به توسعه معروف‌اند مي‌شود." همانگونه که ملاحظه می شود آزادی در اینجا هر آن چیزی است که مانع از استفاده انسان ها از استعداد هایشان برای نیل به حداکثر برخورداری در جهت رفع نیازهای مادی و معنوی است. در واقع ابزار مهمی که دامنه انتخاب انسان را گسترش می دهد، آزادی ثروت است. در مقایسه با فقر، ثروت به انسان قدرت بیشتری برای تسلط بر طبيعت و محيط مادی می دهد. ثروت همچنين به افراد آزادي انتخاب رفاه بيشتر و يا برخورداري از كالا و خدمات بیشتر مي‌دهد يا به او اختيار مي‌دهد تا همه خواست‌هاي مادي را انكار نموده و به يك زندگي كاملا معنوي بپردازد. اين برداشت از توسعه خود را به اقتصاد محدود ننموده، بلكه حوزه هاي غيراقتصادي را نيز دربرگرفته است. به علاوه این نوع نگاه به اثرات متقابل حوزه‌هاي اقتصادي و غيراقتصادي نيز به طور واضح اشاره نموده است. ويژگي دیگر اين تعريف آن است كه گام مهمي در جهت جهاني شدن مفهوم توسعه برداشته است.

وی ادامه داد: همانگونه که ذکر شد آزادی مهمترین رکن از مفهوم توسعه در ادبیات رایج توسعه مطرح است. بر پایه آزادی بود که "آمارتیا سن"، توسعه دان برجسته هندی و برنده جایزه نوبل سال 1998 اقتصاد، کتاب ارزشمند "توسعه به مثابه آزادی" را به رشته تحریر درآورد و در آن توسعه را برابر با آزادی دانست. در واقع از نظر "سن"، توسعه فرآیندی است که موجب گسترش آزادی هایی خواهد شد که مردم از آن نفع می برند. توسعه باید منجر به محو عواملی شود که آزادی انسان ها را محدود می کند. این عوامل عبارتند از فقر و ستمگری، نبود فرصت های اقتصادی و محرومیت های اجتماعی نهادینه شده، غفلت از بودجه های عمومی و انتقاد ناپذیری و یکه تازی دولت های سرکوبگر. در واقع تعریف "آمارتیا سن" از توسعه چکیده 50 سال تحول و تکامل مفهوم توسعه است که همه مفاهیم پیشین را در خود جای داده است.

افقه گفت: با مقایسه مطالعات مربوط به مفهوم توسعه به عنوان شاخه­ای از علوم انسانی با مفاهیم علوم تجربی می توان به این نکته اذعان کرد که محققین علوم انسانی نیز به دنبال شناخت ویژگی ذاتی انسان در زمینه های مختلف هستند. به طور طبیعی تفاوتی بین ویژگی های ذاتی انسان در زمان­ها و مکان­های مختلف وجود ندارد. به همین دلیل تعریفی که در حوزه مطالعات اجتماعی از مفهوم توسعه بیان می شود اگر منعکس کننده ویژگی های ذاتی انسان باشد می تواند یک مفهوم علمی، به معنی جهانی بودن، باشد و بنابراین تحت تأثیر ارزش های فرهنگی، دینی، اجتماعی و سیاسی جوامع قرار نمی گیرد. به نظر می رسد تعریفی که در ادبیات توسعه طی سال ها تکامل یافته است می تواند تعریفی بر اساس ویژگی های ذاتی انسان، فارغ از ارزش های عَرَضی باشد و بنابراین همچون قوانین علمی در علوم تجربی، برای همه جوامع مصداق دارد و قابل به کارگیری است.

وی افزود: در مجموع می توان گفت که مهمترین ویژگی مفهوم توسعه در ادبیات موجود، نيل به آزادی­ای است كه دامنه انتخاب جوامع را افزایش می­دهد. ثروت و برخورداری، ابزار مهم نیل به این آزادی است، به همين دليل بيان مجدد اين جمله از آرتورلویس مفید خواهد بود كه "ثروت به انسان آزادي بيشتري در انتخاب مي‌دهد تا رفاه بيشتري داشته باشد و يا با نفي اهميت تمايلات مادي خود، به انتخاب يك زندگي معنوي پرداخته و تلاش‌هاي خود را مصروف پاسخ به اين نيازها كند.

استادیار دانشگاه شهید چمران اهواز تصریح کرد: بدون تردید پیش نیاز دستیابی به قابلیت فوق الذکر، برخورداري از دانشي عميق و وسیع در همه سطوح جامعه است. به عبارت ديگر، از آنجا كه توسعه يك امر انساني است نيل به اين توانائي كه انسان تسلط بيشتري بر طبيعت داشته و برموانع اجتماعي بيشتري غلبه و در نهايت به رتبه ای از آزادي كه انسان را قادر به گزينش تمايلات مادي يا معنوي يا تركيب مناسب آنها بنمايد تنها و تنها از طريق دستيابي به سطوح عالي علم و تحقیق ميسر است. اين نكته نيز قابل تاكيد است كه نيل به موقعيت بهتر اقتصادي محصول تغيير و تحول و تاثير متقابل عوامل اجتماعي، سياسي، فرهنگي و تاريخي يك جامعه در فرآيند توسعه طي يك زمان معين است.

افقه گفت: از مقایسه مطالب فوق با نگرش اسلام در مورد توسعه می توان استنباط کرد که وجوه مشترک زیادی در مبانی مفهوم توسعه در اسلام و ادبیات موجود توسعه وجود دارد؛ هر دو دیدگاه محور توسعه را انسان می دانند و هم عامل توسعه و هم هدف توسعه، انسان است. دیدگاه دینی معتقد است که انسان با توسل به نعمت عقل و از طریق علم قادر به تسلط بر جهان و محیط پیرامون خود است تا بتواند با بهره برداری از آنها و رها شدن از نیازهای مادی و پرداختن به نیازهای روحی و معنوی به قرب الهی و رستگاری اخروی دست یابد. با تسلط بر جهان، انسان به آزادی در انتخاب خواهد رسید و می تواند مسیر خود را گزینش کند. در ادبیات موجود توسعه نیز سیر تکامل مفهوم توسعه به نقطه ای رسید که آزادی از همه عوامل محدود کننده انسان در رفع نیازهای مادی و روحی خود و افزایش دامنه انتخاب جوامع مهمترین وجه تعریف توسعه شد.

وی افزود: از آنجا كه انسان هدف و دليل خلقت اين جهان و جانشين خداوند در روي زمين است، خداوند هر آنچه در آسمان و زمين است به خاطر او خلق نموده است. اين بدان معني است كه هر آنچه آفريده شده می تواند تحت فرمان و اراده انسان باشد. از اين آيات مي توان نتيجه گرفت كه انسان توانایي و قابليت به خدمت گرفتن همه مخلوقات را در جهت خواست خود دارا است. اين توانائي و قابليت يك امر عام و مربوط به همه انسان ها بوده و بنا بر اين همه افراد بدون توجه به تفاوت هایشان در نژاد، گرايش هاي ديني، تاریخ و ساير وابستگي ها، مشروط به اينكه آماده پرداخت هزينه آن باشند، قادر خواهند بود كه به اين هدف نايل آيند. به عبارت ديگر هر جامعه اي كه وجود چنين قابلیتی را در انسان كشف نموده است از ميوه هاي آن در زندگي بهره مند خواهد شد. جوامع اسلامی نيز مي توانند اين قابليت را كه در متون دینی به آن اشاره شده درك نموده و مشروط به پرداخت هزينه هاي نيل به آن، از منابع طبيعي و ساير مخلوقات در جهت هدف غائي خود استفاده نمايند. این توانايي و قابليت تنها از طريق به كارگيري عقل كه منحصراً در اختيار بشر قرارگرفته، حاصل خواهد شد. به عبارت ديگر، علم و دانش نقش اصلي را در به فعليت در آوردن چنين قابليتي ايفا مي کنند، بنا بر اين جوامعي كه در سطوح بالايي از علم و دانش قرار دارند منطقاً جزو كشورهاي پيشرفته بوده و متقابلاً، كشورهاي پيشرفته به دليل آگاهي از اهميت علم و دانش، قادر به سرمايه گذاري هاي وسيع در گسترش مرزهاي آن است.

استادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز توضیح داد: از آنجا که از دید اسلام هر آنچه آفريده شده متعلق به خداوند است و اماناتی هستند در دست انسان، مردم موظف به استفاده از آنها به طور صحيح شده اند. بنابراين هيچ فرد يا جامعه اي مجاز به صدمه زدن و اتلاف يا استفاده نامطلوب و نامناسب از منابع طبيعي نیست. تخریب محيط زيست به هر نحو و از بين بردن منابع و مواهب خدادادي در اسلام به شدت نهي شده است. به بیان ديگر لطمه به محيط زيست و منابع طبيعي كه متعلق به همه جوامع در زمان ها و مكان هاي مختلف است، از ديد اسلام گناه محسوب مي شود. تداوم رشد با در نظر گرفتن سلامت محيط زيست موضوعي است كه در ادبیات توسعه امروز به رشد يا توسعه پايدار مشهور شده است.

وی ادامه داد: هیچ جامعه ای به توسعه نخواهد رسید، مگر آنکه به تغییر و تحولات عمیق و ساختاری در جهت نیل به توسعه اقدام کند. آنچه از ديدگاه اسلام نسبت به توسعه قابل برداشت است اينكه هيچ جامعه اي به توسعه نخواهد رسيد مگر آنكه اولاً آن را بخواهد و به عنوان يك هدف داراي اولويت به دنبال آن باشد و ثانياً براي نيل به آن تلاش و كوشش کند. بر اين اساس خداوند به هيچ جامعه اي كمك نخواهد کرد مگر اينكه خود تلاش کند و این مفهوم در آیه هایی از قرآن کریم نیز آمده است. بنابراين مي توان نتيجه گرفت كه وضعيت فعلي و موجود هر جامعه اي حاصل خواست، عمل و كردار مجموعه افراد به خصوص افراد تأثیرگذار آن در گذشته و حال بوده است. بر اساس آيات قرآن، حتي اگر مسلمانان نيز قصد تغيير و تحول در جامعه خود را داشته باشند لازم است ابتدا خود را تغيير دهند. يكي از مظاهر اين تغيير، تحول در ديدگاه نسبت به حيات دنيوي و پذيرفتن تبعات اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي آن است. تنها در چنين شرايطي است كه مي توانند از خداوند طلب ياري در جهت تغيير وضعيت نامطلوب اقتصادي اجتماعي خود کند.

استادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز در گفت و گویی تفصیلی به تشریح الگویی برای توسعه استان خوزستان پرداخت؛ مشروح این گفت و گو در سه بخش قرار می گیرد که آنچه در زیر آمده، بخش دوم این گفت و گو است.

سیدمرتضی افقه اظهار کرد: نتیجه توسعه یافتگی، فراهم شدن زمینه های رشد و گسترش فضائل اخلاقی مانند نظم و انظباط، وفای به عهد، راستگویی، وقت شناسی و... و از بین رفتن زمینه های رذایل اخلاقی مانند غیبت، تهمت، سرقت، ظلم، اتلاف منابع و مواردی مشابه در جامعه خواهد بود. توسعه یافتگی همچنین عامل اصلی ایجاد امنیت، افزایش بهره وری و در مجموع آسایش مادی و معنوی و رفاه در جامعه خواهد بود. با این فرض، برای گسترش فضائل اخلاقی و کاهش زمینه های رذائل اخلاقی در جامعه، نیل به توسعه باید به عنوان یک ارزش مهم دینی تلقی شود و در برنامه ریزی های دولت های اسلامی از اولویت بسیار بالایی برخوردار باشد.

وی افزود: از نظر اسلام، توسعه بطور اعم به موقعيتي اطلاق مي شود كه در آن افراد در بالاترين قابليت خود به مقام قرب الهي، یعنی رستگاری اخروی، دست يابند. رستگاري از نظر اسلام به سعادت و خوشبختي در آخرت اشاره دارد؛ اما براساس همين ديدگاه، دستيابي به چنين هدف مهمي از طریق زندگی دنیوی حاصل خواهد شد. اين بدان دليل است كه انسان موجودي دو بعدي است؛ تركيبي از جسم و روح كه تكامل روح به نحوه بهره برداري مادي جسم بستگي دارد. بنابراين، مي توان استنباط کرد كه در اسلام رشد و توسعه اقتصادي به معنی نیل به نقطه ای که نیازهای دنیایی مانعی برای ارضاء نیازهای معنوی و در نهایت رستگاری اخروی نشود، اهميت فوق العاده دارد. تنها در چنين شرايطي است كه مسلمانان در آزادی و فارغ از تنگناهاي مادي قادر به انجام فعاليت هاي معنوي خود و در نتيجه نيل به رستگاري اخروي خواهند بود. یعنی رشد و توسعه اقتصادي در اين جهان پيش نياز رستگاري اخروي مسلمانان خواهد بود.

استادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز تصریح کرد: با استفاده از مباحث فوق مي‌توان پيش‌نيازهايی را براي هر فرآیند توسعه ای رتبه بندی و پيشنهاد کرد؛ اولين پيش‌نياز فرآيند توسعه در جامعه وجود خواست توسعه در بين مردم و به خصوص در بین رهبران و تصمیم گیران جامعه است. اگر جهت‌گيري يك جامعه به سمت يك زندگي غيرمادي در مقایسه با جامعه‌اي كه به دنبال حداکثر بهره مندی از يك زندگي مادي است باشد، نتیجه ای کاملاً متفاوت به دست می آید. ممكن است جوامعي توجه به زندگي غيرمادي داشته باشند، اما نيل به آن را منوط به بهره‌مندي تعریف شده و معقولی از زندگي مادي بدانند. بديهي است اين گروه از افراد در مقایسه با جامعه‌اي كه توجه صرف به زندگي غيرمادي دارد از قابلیت بیشتری براي توسعه برخوردار است. دستيابي به اين مرحله كه خواست توسعه در بين مردم و به خصوص تصمیم گیران گسترش يافته و موجب توسعه شود، يك تحول غیر اقتصادی است. به عبارت ديگر، اولين تحول در فرآيند توسعه تغيير خواست و نگاه جامعه به زندگي مادي و معنوي و ارتباط بين اين دو و اولویت و اهمیت هر كدام در فعاليت‌هاي افراد و جامعه است. بنابراین قرار دادن برخورداری از يك زندگي مادي و معنوي مطلوب در اولويت اصلی زندگی، پيش‌نياز اولیه فرآيند توسعه است كه بدون اين تحول ساير فعاليت‌ها و اقدامات براي نيل به توسعه‌ بي نتيجه يا كم اثر و با هزینه و زمان بيشتر همراه خواهد بود.

افقه گفت: پيش‌نياز دوم، آمادگی جامعه برای پرداخت هزینه های توسعه است. به عبارت دیگر، قرار گرفتن خواست توسعه در اولویت اصلی زندگی باید همزمان باشد با آمادگی جامعه در پرداخت هزينه ‌هاي نيل به این هدف. گذشت از برخی تعلقات فرهنگي و سنتي و وابستگي‌های بازدارنده توسعه از جمله این هزینه ها است. در این مسیر ممکن است ساختارهاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي، سنتي فراواني نياز به حذف، تغيير اساسی و یا اصلاح داشته باشند. اگر جامعه در مقابل اين تحولات مقاومت كند، تلاش در نيل به توسعه بی اثر یا کم اثر خواهد بود. پيش‌نياز سوم، تجهیز جامعه به ابزار دستیابی به توسعه است. بدون تردید عقل انسان عامل منحصر به فرد جوامع در تسلط بر طبیعت و محیط پیرامون و نهایتاً توسعه است؛ بنابراین جوامع باید بیشترین تلاش را برای بهره مندی از خردمندان و دانشمندان جامعه در گسترش مرزهای دانش در همه ابعاد نموده تا از طریق بکارگیری یافته های علمی و حل مجهولات موجود در طبیعت و جامعه زمینه تسلط بر آنها را برای رفاه بیشتر و رفع نیازهای مادی و معنوی جامعه فراهم کنند.

وی افزود: با توجه به این توضیحات به نظر می رسد که اهمیت علم و دانش در فرآیند توسعه به حدی باشد که بتوان تعریفی از توسعه با محوريت علم و دانش به این صورت پیشنهاد کرد؛ توسعه فرآیندی است که در آن جامعه با بهره گیری از اندیشمندان و خردمندان خود به نقطه ای از توان علمی دست یابد تا با شناخت بیشتر طبیعت و محیط پیرامون خود به ابزار بیشتری برای رفع نیازهای مادی و معنوی خود برسد؛ یا به طور خلاصه توسعه فرآیندی است که جامعه با نیل به توان علمی مناسب و تسلط روز افزون بر طبیعت و محیط پیرامون خود، نیازهای مادی و معنوی بیشتری را ارضاء نموده باشد. بنابراین، تفاوت در رتبه و توان علمي-پژوهشی منجر به تفاوت درجه توسعه‌يافتگي جوامع شده و اين تفوق علمي باعث تفوق تكنولوژيك و به دنبال آن تفوق اقتصادي، اجتماعي، سياسي و ... يك جامعه بر جامعه يا جوامع ديگر خواهد شد.

افقه خاطرنشان کرد: این سه پيش‌نياز، تحولاتي غيراقتصادي‌‌اند؛ یعنی براي نيل به توسعه قبل از اقدامات صرفا اقتصادي بايد از تحولاتي كه منجر به تغير نگرش در ديدگاه‌ها، خواست‌ها و تمايلات شده و تحولات لازم براي پذيرش هزينه توسعه را فراهم نماید، مطمئن گرديد و آنگاه اقدامات اقتصادي را انجام داد، در غير اين صورت اقدامات صرفا اقتصادی منجر به اتلاف سرمايه‌هاي مادي از طريق بهره‌برداري غيركارآ و استفاده نامناسب خواهد شد. هر چند اقدامات صرفا اقتصادي نیز ممکن است زمينه‌هاي لازم براي تحولات غیر اقتصادی ضروری برای توسعه را فراهم آورد اما برنامه‌ريزي در اين زمینه بايد آگاهانه و با هدف ايجاد تحولات غيراقتصادي لازم براي رشد اقتصادي و تسلط بيشتر بر طبيعت و محيط پيرامون براي نيل به درجه آزادي بالاتر در انتخاب نوع زندگي مطلوب صورت گيرد. در مجموع از مطالعه فوق می توان نتیجه گرفت که از آنجا كه مفهوم امروزي توسعه بر ارزش هاي ذاتي و مشترك انسان ها تاكيد نموده، سازگاري نسبتا كاملي با ديدگاه اسلام پيرامون هدف زندگي دنيوي انسان (الگوي اسلامي توسعه) دارد و تفاوت هایی که گاه بیان می شود و یا مشاهده می شود عمدتا بر روش های نیل به این اهداف است و یا تفاوت در اولویت هایی است که جوامع مختلف ممکن است اتخاذ کنند. همچنين نتيجه گرفته شد که نقطه شروع پيشرفت و توسعه در همه جوامع، به خصوص جوامع عقب مانده یا در حال توسعه، تحول در نوع نگاه به دنيا‏، انسان و جايگاه انسان در اين دنيا است؛ بنابراين تلاش براي رفع عقب ماندگي پيش از آنكه فعاليتي اقتصادي باشد، تلاشي است در ايجاد تحول در بينش، اعتقادات و ارزش های افراد. به عبارت دیگر، توسعه یعنی تغییر نگاه به دنیای مادی، به انسان و به جایگاه انسان در این دنیا، به محیط زیست، به توانایی انسان در رشد تا بی نهایت، به جایگاه فکر و اندیشه و عقل، به تحقیق و پژوهش و بنابراین به خردمندان و اندیشمندان و به نخبگان.

استادیار دانشگاه شهید چمران اهواز ادامه داد: توسعه فرایندی است که انسان توسعه نیافته (انسان با بینش غیر توسعه­ای یا ضد توسعه­ای) را به انسان توسعه یافته (انسانی با بینش توسعه یافته) ارتقاء دهد. انسان توسعه یافته منبع و مبدأ رشد و پیشرفت در همه ابعاد از جمله رشد اقتصادی است. انسان توسعه یافته یعنی انسانی که برای حیات مادی اهمیت قائل است، به انسان به دلیل انسان بودنش احترام می گذارد، به توانایی رشد او تا بی نهایت اعتقاد دارد و منبع این رشد را عقل می داند. همچنین تنها سرمایه و ثروت بشر را عقل او می داند، سرمایه هایی غیر از عقل (منابع طبیعی مثل نفت و طلا و ...) را بالقوه می داند و وقتی به فعل در می آیند که از عقل استفاده شود، به کمیابی منابع اعتقاد دارد و تلاش می کند که این منابع را هدر ندهد. بر این اساس بهره وری به شاخص مهمی در تفکر توسعه تبدیل می شود.

افقه با اشاره به پیش نیازهای توسعه استان خوزستان، گفت: آنچه بیان می شود، طرحی است برای توسعه به طور اعم و قابل به کار گیری برای کشور و استان های آن؛ اما به طور اخص به مشکلات و عقب ماندگی استان خوزستان نسبت به امکانات و استعدادهای موجود در آن پرداخته می شود و متناسب با این مشکلات و بر اساس آنچه در بخش اول برای مفهوم توسعه ارائه شد، الگویی برای خروج از عقب ماندگی استان ارائه می شود. خوزستان سرزمین عجیبی است؛ پر از تناقضات، پر از قابلیت ها و فرصت ها، تهدید ها، ضعف­ها. اگر چه تاریخی کهن و تأثیرگذار داشته، اما از حدود صد سال پیش خود را به جهان امروز نمایانده است. کشف نفت در 1287 در مسجد سلیمان وضعیت این استان و جهان را دگرگون کرد و شگفت آنکه خوزستان و ساکنانش بسیار کمتر از آنچه تصور شود بهره بردند، چرا؟ و برای رفع عقب ماندگی استان خوزستان چه باید کرد؟ این سؤال بزرگ سال هاست که ترجیع بند بیانات بسیاری شده است.

وی افزود: برای دلیل عقب ماندگی استان در مقایسه با اغلب مناطق کشور نه جهان پیشرفته کنونی، علیرغم بیشترین برخورداری و ثروت های خود، پاسخ های فراوان اما عمدتا سطحی و غیر عالمانه داده شده است. پاسخ ها عمدتا خود ناشی از نگاه غیر توسعه ای است و بنابراین هیچگاه کمکی به تغییر وضعیت استان تا کنون ننموده بلکه بدتر هم شده است. در واقع به دلیل تشخیص نادرست مشکل، نسخه اشتباه تجویز شده و نتیجه وخیم تر شدن اوضاع بوده است. بخشی از تشخیص نادرست به خاطر فقدان دانش لازم توسط بررسی کننده بوده است که در جایگاه محقق قرار گرفته یا قرارش داده اند. با این توضیحات شاید بتوان گفت که بخش قابل توجهی از وجود عقب ماندگی استان و بعضا تشدید آن به این دلیل است که بسیاری از ساکنان به خصوص نخبگان استان توسعه نیافته اند (با نگاه فوق)، یا اگر توسعه یافته­ اند یا منزوی اند و نقشی ایفا نمی کنند و یا هجرت کرده اند و از این طریق امکان تأثیر گذاری ندارند.

استادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز اظهار کرد: در برخی از اظهاراتی که معمولا به عنوان دلیل عقب ماندگی استان توسط افراد غیر­کارشناس نقل می شود، جنگ 8 ساله در استان دلیل عقب ماندگی ذکر می شود؛ اما بیش از 24 سال از پایان جنگ گذشته است. "ماهاتیر محمد" به فاصله 20 سال کشوری عقب مانده را به یک کشور توسعه یافته تبدیل کرد. بسیاری از مناطق در تعدادی از کشورهای جهان در همین مدت بارها ویران شد و خیلی زود به مناطق آباد اولیه تبدیل شد.

وی ادامه داد: برخی اظهار می کنند که "دلیل عقب ماندگی استان، مسئولان غیربومی است". اغلب استان های برخوردار فعلی، استانداران غیربومی دارند؛ به علاوه، از زمان انقلاب تاکنون چند استاندار بومی در استان مدیریت کرده اند و وضعیت استان اگر بدتر نشده بهبودی هم نداشته است. با توجه به توضیحات بخش اول، باید اذعان کرد که یک استاندار توسعه یافته (صرف نظر از بومی و غیر بومی بودن او) می تواند ظرف مدت معقولی استان را به پیشرفته ترین منطقه کشور تبدیل می کند. برخی نیز می گویند که "دلیل عقب ماندگی استان بی توجهی مسئولین مرکز نسبت به استان است" و یا "دلیل عقب ماندگی استان تأثیر مسئولین پر نفوذ استان های دیگر در تصمیم گیری های کلان کشور است"؛ اما استان خوزستان نیز تاکنون افراد تأثیرگذار فراوانی در همه سطوح مدیریتی و تصمیم گیری کشور داشته است.

افقه گفت: در برخی اظهار نظرها، دلیل عقب ماندگی استان نگاه امنیتی به استان ذکر می شود؛ اگر این عامل وجود داشته باشد باز هم به دلیل کوتاهی خوزستانی­هایی است که تأثیر گذارند و نتوانسته اند این نگاه را عوض کنند. "دلیل عقب ماندگی استان بودجه های استان است که محدود است و به تهران یا استان های با نفوذ دیگر تعلق گرفته است"؛ به گواهی اسناد و مدارک موجود، بودجه­های استان در اغلب سال­ها از متوسط بسیاری از استان های برخوردار بالاتر بوده است: وجود عوامل کند کننده توسعه در استان باعث استفاده ناکارآ از بودجه های استان بوده است که خود عاملی برای هدر رفتن سرمایه های ملی و استانی بوده است.

وی افزود: برخی دلیل عقب ماندگی استان را انتقال آب های استان از سرچشمه ها به استان های دیگر و یا گرمای هوا و معضل ریزگردها می دانند؛ خوزستان همیشه همین آب و هوا را داشته است، اما در گذشته یکی از استان های پیشرفته کشور بود. به علاوه با این استدلال کشورهای حوزه خلیج فارس و بسیاری از مناطق کشورهای پیشرفته که اقلیمی به مراتب بدتر از استان خوزستان دارند باید از عقب ماندگی رنج ببرند. اگر چه این موارد می توانند بخشی از موانع توسعه استان باشند، اما شاید نکته­ای که "فرانسوا پرو"، اقتصاددان مشهور فرانسوي در توضیح نظریه معروف قطب توسعه ارائه داد عمیق ترین پاسخی است که تاکنون به این سؤال داده شده است. وی در تشریح نظریه قطب توسعه، از خوزستان به عنوان منطقه ای نام برده که نتوانست امواج توسعه ایجاد شده از کشف نفت را جذب کند و لاجرم امواج آن را مناطق دیگر جذب کردند. از آنجا که بسیاری از ویژگی های اقتصادی-اجتماعی موجود خوزستان با آنچه پرو در ارتباط با این استان در بیش از 60 سال پیش بیان کرده تطابق دارد، نظریه این دانشمند فرانسوی در ارتباط با خوزستان و جایگاه آن در نظریه قطب توسعه به صورت مستقيم از كتاب "زندي حقيقي" نقل مي شود: "نمو و توسعه در هيچ جامعه اي هماهنگ نيست، حتي در جامعه هاي مترقي نيز وقتي عوامل توسعه و ترقي در ناحيه اي متمركز مي شود امواجي كه توسعه و ترقي اقتصادي را در آن ناحيه يا در مرز اقتصادي آن ناحيه منتشر مي كند دير يا زود با موانعي مواجه مي شود. در حقيقت در كانون انتشار توسعه و ترقي عو املي موجود است كه ممكن است امواج توسعه و ترقي را تحت الشعاع قرار دهد. به نظر "پرو" اين عوامل گاهي مانع انتشار امواج توسعه و ترقي مي شود. ولي گاهي عده اي از اين عوامل در كانون انتشار توسعه اقتصادي آثاري به وجود مي آورند كه در نتيجه امواج توسعه و ترقي با شدت و سرعت بيشتري رهبري و منتشر مي شوند.

افقه تصریح کرد: در واقع وقتي توسعه و ترقي اقتصادي به عللي در يك كشور توسعه نيافته كانوني ايجاد مي كند عوامل بطئي كننده توسعه گاهي در نواحي اطراف كانون توسعه و ترقي به قدري شديد و در حد وفور است كه امواج توسعه و ترقي به خارج از نواحي كانون توسعه منتقل می شود و در اطراف كانون توسعه اغلب از نظر اقتصادي ايجاد خلاء مي شود؛ لذا سياست توسعه اقتصادي در كشور هاي توسعه نيافته بايد با توجه به عدم هماهنگي عوامل بطئي كننده و سريع كننده انتشار امواج توسعه صورت گيرد، در غیر این صورت توسعه اقتصادي در ناحيه اي شروع مي شود و بي آنكه بتواند نواحي اطراف خود را تحت تاثير قرار دهد در نقطه اي متوقف و راكد می شود، يا اينكه اصولا همانطوري كه گفته شد، آثار خود را به خارج از كشور مورد نظر توسعه اقتصادي منتقل مي سازد. از اين نظر است كه در كشورهاي توسعه نيافته گاهي به عللي مثل كشف منبع انرژي قدرت اقتصادي قابل ملاحظه اي ايجاد شده است، ولي نظر به اينكه تراكم عوامل بطئي كننده توسعه به حدي بوده كه مانع انتشار توسعه اقتصادي در نواحي اطراف منبع انرژي شده، لذا قدرت اقتصادي آثار ترقي و توسعه را به خارج از ناحيه منبع انرژي منتقل كرده است و نواحي اطراف منبع انرژي كه به علت پيدايش اين منبع باید از آثار توسعه و ترقي برخوردار شوند در خلاء واقع شده و نتوانسته اند در بسط توسعه ترقي شركت كنند.

استادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز ادامه داد: به نظر "فرانسوا پرو" گاهي اختلاف سطح در توسعه و ترقي از اين حد نيز تجاوز كرده و منبع و منشا انرژي در كشور توسعه نيافته نه فقط نواحي اطراف خود را نتوانسته است توسعه دهد، بلكه كشف منبع انرژي اين نواحي را براي زمان هاي نسبتا طويل در خلاء عدم توسعه و گاهي در انحطاط و ركود اقتصادي گذاشته است. تكيه كلام پرو در اين مورد "نفت خوزستان" است كه به عنوان يك منبع انرژي نواحي اطراف خود را در سابق نه فقط در خلاء توسعه نيافتگي قرار داده بود، بلكه ركود و انحطاط اقتصادي همان سيستم قديمي متداول را نيز در آن نواحي موجب گرديده بود، به طوري كه نواحي اطراف مراكز نفت حتي از بهره برداري از طريق سيستم معمول خود نيز محروم شده بودند. علت را پرو در پيوستگي دو منبع انرژي جستجو مي كند؛ يكي منبع انرژي نفت خوزستان و ديگري منبع انرژي كار حاصل از ظرفيت انساني اين منطقه است كه در اثر بهره برداري از منبع اول يعني نفت، انرژي دوم يعني انرژي كار از دهات و مزارع خوزستان ريشه كن شده و نقاط آباد قديم كه سابقا در آنها با سيستم اقتصادي كهنه بهره برداري مي شده، در اثر گذشت يك ربع قرن به بيغوله هائي تبديل شده بود. لذا اختلاف سطح شديد از نظر توسعه و ترقي بين آبادان و ساير مراكز استخراج و تصفيه و نواحي اطراف مشاهده مي شد. در واقع مراكز نفتي آبادان به صورت قطب هاي توسعه امواج توسعه و ترقي را به خارج از كشور توسعه نيافته منتقل مي كرد و ساير نواحي را كه با هدف توسعه و پيشرفت آنها مقارن و هماهنگ بود برخوردار مي ساخت.

وی اظهار کرد: با استناد به توضیحات فوق، برخی عوامل کند کننده توسعه استان خوزستان را می توان نام برد: ساکنین و به خصوص نخبگان (روشنفکران، دانشگاهیان، روحانیون، ...) بومی نگاهی غیر توسعه ای به مقوله پیشرفت دارند. به دلایل مختلف، واحدهای ملی که بالقوه می توانند عامل پیشرفت استان باشند، به مانعی برای پیشرفت استان تبدیل شده اند. وجود مسئولین ضعیف یا بسیار ضعیف در همه سطوح مدیریتی استان در اغلب سال های پس از جنگ و همچنین بی ثباتی مدیریتی و تغییر مکرر موجب بی ثباتی برنامه های اقتصادی شده است و غیر توسعه ای بودن نگاه بسیاری از استانداران و مسئولین و تأثیرگذاران تاکنون از جمله این دلایل است.

افقه گفت: نگاه رانتی (کام جویانه) به مسئولیت ها و تشدید آن به دلیل بافت قومی استان باعث شده است که نخبگان استان به جای توجه به شایستگی های افراد، به قومیت آنها توجه کرده و بعضا به کشمکش و اتلاف انرژی و زمان برای تعیین مسئولین اصلی استان از قوم و گروه خود بپردازند و در نتیجه مرکزنشینان تصمیم گیر، کمتر به انتخاب اصلح تن داده اند. به نظر می رسد دلیل این کشمکش آن است که در ذهن بسیاری از افراد مسئولیت ها و موقعیت­های اجرایی، امتیاز و رانت تلقی می شوند، نه مسئولیت، به این معنی که افراد در مقابل عملکرد خود مورد سؤال قرار گیرند. هر قوم و گروه به دنبال آن است که فردی از خودی ها را منصوب کند تا بعد از مزایا و رانت های قومی و گروهی بیشتر استفاده کند؛ اگر چه این نوع نگاه عام است و منحصر به استان نیست، اما به دلیل بافت قومی استان و بی تدبیری های صورت گرفته در جهت همگرایی این بافت، این ویژگی در استان احتمالا پررنگ تر و تأثیرگذارتر بوده است. ساکنین استان های برخوردار نسبت به بومی بودن مسئولین استانشان حساسیت کمتری نشان می دهند و عمدتا عملکرد مناسب و خوب را دنبال می کنند.

 


:: بازدید از این مطلب : 1137
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 8 / 8

امام خمینی(ره) دارای دو پسر و سه دختر به نام‌های مصطفی، احمد، زهرا، فریده و صدیقه است.


:: بازدید از این مطلب : 496
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 8 / 8

 

                                      بخشی از آیه ۱۵ سوره شوری
فَلِذَلِکَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَقُلْ آمَنتُ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِن کِتَابٍ .... ﴿۱۵﴾
بنابراین به دعوت پرداز و همان گونه که مامورى ایستادگى کن و هوسهاى آنان را پیروى مکن و بگو به هر کتابى که خدا نازل کرده است ایمان آوردم ... (۱۵)

بنگرید که خداوندِ هستی خود با چه زبان مبین و روشنی با رسولش سخن می گوید و چگونه رسولش با شفقتی پدرانه وظایف الهی خود را با مردمان طرح می کند و در میان می گذارد و با صراحتی دوستانه بر ایشان دلیل و حجت می آورد.

این آیۀ چند سطری را می توان به اتاق گوچکی تشبیه کرد که جماعتی از معانی به انتظار ظهور در عرصۀ کلمات در آن نشسته اند و یک یک بیرون می آیند چنانکه آدمی در شگفت می شود این همه حوران و پریان چکونه در این اتاق کوچک گرد آمده بودند.

در صدر آیه به پیامبر می فرماید تو مردم را به دین حق و توحید دعوت کن و بگو:
بیایید بیایید که خورشید دمیده ست


آنگاه می فرماید که «تو در این دعوت خویش استقامت کن و کن و اگر مردمان زبان به انکار گشودند تو استوار باش چنانکه تو را پیش از این نیز به این استقامت و پایداری فرمان داده ایم.»

این کلمۀ استقامت مسئولیت بسیار سنگینی بر دوش می گذارد که هیچ راهی برای سستی و اهمال در آن نمی ماند زیرا اگر حتی یک بار کسی در انجام وظیفه قصور ورزد از صفت استقامت بیرون شده است و به همین مناسبت است که از قول پیغمبر نقل کرده اند که سورۀ هود مرا پیر کرد و چون علت را پرسیدند فرمود که در آنجا فرمان استقامت آمده است.


:: بازدید از این مطلب : 551
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 8 / 8

پند و اندرز
 

دانشجویی به استادش گفت:استاد ! اگر شما خدا را به من نشان بدهید

عبادتش می کنم و تا وقتی خدا را نبینم او را عبادت نمی کنم.استاد

به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت:آیا مرا می بینی ؟

دانشجو پاسخ داد:نه استاد!وقتی پشت من به شما باشد مسما

شما را نمی بینم. استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت :تا

وقتی به خدا پشت کرده باشی هرگز او را نخواهی دید 


:: بازدید از این مطلب : 537
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 8 / 8


رسول خدا (ص) به شخصی می فرماید : سفارش می کنم هرگاه خواستی کاری انجام دهی به سرانجام آن بیندیش اگر مایه رشد بود آن را انجام بده و اگر مایه فساد و تباهی بود آن را رها کن .
همچنین آن حضرت می فرماید خدای متعال دوست دارد هر یک از شما وقتی کاری می کند آن را محکم و استوار سازد .
امیرالمومنین علی (ع) نیز می فرماید : استواری زندگی به برنامه ریزی نیکو و نتیجه آن دور اندیشی نیکو است .
امام صادق (ع) می فرماید : سه چیز فرد را از دستیابی به مقامات عالی باز می دارد ، کوتاهی همت، کم تدبیری و ناتوانی در اندیشه.*

سبک زندگی در سعادت و شقاوت :
آبادانی دنیا و آخرت ما در گرو اقتدا به پیامبر اکرم (ص) است یکی از علل این نیازمندی جامعیت پیامبر اکرم (ص) است سیره اخلاقی ایشان و شخصیت پیامبر مانند دین اسلام جامع و همه جانبه است و در واقع وقتی از جامعیت اسلام سخن می گوییم این نگاه جامع راه هم می توانیم در زندگی پیامبر اکرم (ص) ببینیم ، پیامبر اکرم در مسایل شخصی اهل نرمش و مدارا بودند، ولی در مسایل اصولی صلابت ویژه ای داشتند ، هم مرد جنگ بودند و هم مرد معنویت ، هم مرد عبادت و پارسایی هم مرد سیاسیت ، از افراط و تفریط دور بودند و در عین اینکه مردم را از شکم پرستی دور می کردند ، اجازه نمی دادند راه راهبان را در پیش بگیرند .
بوی خوش ، نماز و شب زنده داری ، لذت حلال ، تواضع و سادگی را دوست داشتند و تکبر ، شرک ، اشرافی گری و تملق و چاپلوسی را دشمن می شمردند . اینجاست که انسان می تواند با اقتدا به پیامبر اکرم (ص) زندگی زیبایی را برای خود ترسیم کند و سعادت دنیا و آخرت را کسب کند و از شقاوت و بد بختی و نکبتی که با دوری از زندگی سبک اسلامی دارد نجات پیدا کند .پیامبر در عین سادگی ،  طرفدار فقر نبودند مال و ثروت را از راه مشروع لازم می دانستند و نیز بر صرف مال و ثروت از راه مشروع تأکید داشتند .

*کار و انضباط کاری در سبک زندگی :
اسلام با تأکید بر تضمین روزی بندگان از سوی خدای متعال سعی و تلاش را توصیه کرده و در قرآن می فرماید : و ان لیس للانسان الاما سعی : انسان جز محصول کوشش خویش مالک چیزی نیست – در بسیاری از روایات از کار و تلاش برای روزی حلال به عبادت برتر تعبیر شده است – امام علی علی (ع) آن را از سحر خیزی در راه خدا کمتر ندانسته و امام رضا (ع) نیز اجرش را بیش از جهاد در راه خدا دانسته ، جوهر وجود آدمی با تلاش و کار جلوه گر می شود اسلام از انسان می خواهد که در آبادانی و عمران زمین همت کند و به عنوان عضوی از جامعه برای زندگی خوب و آبرومند نقش ایفا کند و سهمی در سازندگی و تولید جامعه داشته باشد و کسی در تولید و سازندگی سهمی داشته باشد . طبیعتا به یک درآمد مشروعی هم می رسد . از این رو امروزه کار ، نقش مهمی در سبک زندگی و عقل معاش ایفاء می کند .
مرحوم شیخ حر عاملی در ضمن روایتی ( وسایل شیعه جلد 17 صفحه 27 نقل می کند زمانی که آیه (یتق الله یجعل له مخرجا و یزرقه من حیث لایحسب ) نازل شد – عده ای از اصحاب پیامبر کا وکسب خود را تعطیل کردند و به عبادت رو آوردند و گفتند خدا طبق وعده خود روزی ما را می رساند پیامبر اکرم (ص) وقتی این جریان را شنید همه را فرا خواندند و فرمودند : کسی که چنین کند دعای او مستجاب نمی شود و مشمول رحمت خدا نیست – به دنبال کار و روزی حلال بروید – لذا اسلام نقش کار را در چارچوب توسعه زندگی فردی و اجتماعی جامعه تأکید دارد و هر فعالیت مفیدی را محترم می شمارد .
پیامبر اکرم (ص) دست کارگر را می بوسند و می فرمایند این دستی است که هرگز آتش به او نمی رسد – این نگاه زیبا پیامبر (ص) به کار است – در حدیث دیگر از پیامبر اعظم (ص) نقل شده است عبادت هفتاد جزء دارد که بهترین آن کسب حلال است – و این نگاه پیامبر نسبت به کار و تلاش است و می تواند برای جوانان ما الهام بخش باشد – نقل است جوانی نزد پیامبر (ص) آمد در حالی که از اول صبح تا به شب مشغول کار و سازندگی بود و اطرافیان پیامبر (ص) به کنایه گفتند : این جوان اگر نیروی خودش را در جهت عبادت خدا بکار می برد شایسته مدح و ستایش بود و خواستند به گونه ای آن جوان را ندامت کنند پیامبر (ص) فرمودند : این سخن را نگویید اگر این جوان برای معاش خود کار می کند تا در زندگی محتاج دیگران و مردم نباشد با این عمل در راه خداقدم برداشته است .
یکی از موارد بسیار مهم در سبک زندگی اسلامی انظباط کاری است ، یعنی انسان در حوزه کاری خودش باید از انظباط و وجدان کاری برخوردار باشد و هر کاری را با استحکام و درستی انجام دهد .
از دیگر نکات در سبک زندگی باید توجه داشت : پرهیز از بطالت و بیکاری است که پیامبر اکرم (ص) به شدت از تنبلی و بیکاری متنفر بودند و فرمودند : خدایا از تنبلی و بیکاری به تو پناه می برم .
پیامبر فرمودند : خداوند جوان بیکار و کاهل را دوست ندارد ، در جامع الخبار صفحه290 آمده است روزی پیامبر یکی از یاران خود را دیدند و پرسیدند شغلت چیست ؟ گفت بیکارم ، حضرت فرمود سقط من عینی ،از چشم من افتاد . لذا انسان در کار و تولید باید نقش مؤثری را ایفا کند .
*مصرف در سبک زندگی :
اگر فردی بین درآمد و مصرفش توازن ایجاد کند در زندگی تنگ دست نمی شود- ولخرجی نمی کند با حساب خرج می کند از قیمت ها با خبر می شود به راحتی فریب نمی خورد ، عقل معاش یعنی توانایی مصرف معقول ، لذا اگر توانایی کسب درآمد و توانایی مصرف معقول در کنار هم قرار بگیرند همان عقل معاش است یعنی تقدیر معیشت و رعایت عقل معاش بخشی از کمال انسان تلقی شده است .
نکته مهمی در فرمایشات مقام معظم رهبری در بجنورد در خصوص سبک زندگی وجود داشته است که فرمودند اساس تمدن بر مصرف گرایی است غرب درصدد است با تولیدات متنوع ، بر مصرف گرایی بی اندازه تأکید کند گسترش مصرف گرایی زمینه ساز لغزش ها و فخر فروشی ها و تباهی و ناهنجاری ها است و عملا همه در یک مسابقه باطل قرار می گیرند در حالیکه پیامبر اکرم (ص) در میانه روی و اعتدال در مصرف تأکید داشتند و تقدیر معیشت را در کنار تفقه در دین قرار دادند و مصرف درست در زندگی را محصول یک برنامه ریزی دقیق عنوان فرمودند :عقل معاش با مصرف گرایی و لوکس گرایی هرگز تناسب ندارد و کسی که می خواهد به زندگی پیامبر اکرم اقتدا کند نباید در زندگی او مصرف گرایی و تجمل پرستی وجود داشته باشد . در سبک زندگی پیامبر (ص) باید مصرف با حفظ کرامت انسانی و حفظ عزت جامعه انسانی برقرار باشد – اگر مصرف گرایی تناسب با درآمد نداشته باشد یقینا با سعادت فرد در تضاد خواهد بود در حالیکه در اسلام دست دراز کردن نزد دیگری موجب خواری انسان است – اگر کسی درآمدی نداشته باشد برای نوکردن زندگی مجبور به قرض می شود و این لوکس گرایی همراه با بدهی ها و قرض های متعدد با عزت انسان تناسب ندارد .پیامبر (ص) فرمودند هیچ کسی با میانه روی گرفتار فقر نمی شود .
* جایگاه اعتقاد به رازق بودن خدا در سبک زندگی :
رزق به معنای عطا و بخشش مستمر است و از آنجا که بخشنده تمام مواهب در حقیقت خدا است و رازق به معنای حقیقی تنها بر او اطلاق می شود و اگر این کلمه در غیر مورد او بکار رود ، بدون شک جنبه مجازی دارد .
نکته مهم این است که آیات و روایات مربوط به معین بودن روزی در واقع ترمزی است روی افکار مردم حریص و دنیا پرست که برای تأمین زندگی به هر دری میزنند و هر ظلم و جنایتی را مرتکب می شوند به گمان اینکه اگر چنین نکنند زندگیشان تأمین نمی شود . آیات قرآن و روایات به این گونه افراد هشدار می دهد که بیهوده دست و پانکنند و از طریق نا معقول و      نا مشروع برای تهیه روزی تلاش ننمایند همین اندازه که آنها در طریق مشروع گام بگذارند و تلاش و کوشش کنند مطمئن باشند خداوند از این راه همه نیازمندیها آنها را تأمین می کند .



*نتیجه :
سبک زندگی با روش جدید یک مفهوم و وارداتی و عبارت غربی است ، سبک زندگی با تلقی جدید از آن خدمت کوتاهی در غرب دارد در حالیکه مفاهیم حیات در قرآن مبین قدمت زیاد اوست . در حالیکه مفهوم سبک زندگی ، ابعاد مختلفی از زندگی انسان را شامل می شود ، نوع توزیع وقت روزانه در زندگی ، نوع رابطه اجتماعی در حوزه های مختلف ، الگو مصرف ، خوراک ، پوشاک ، مسکن ، نوع هزینه و ... را شامل می شود . آنچه اسلام بر سبک زندگی کردن در تمامی ابعاد است ، اگر انسانها زندگی خود را بر سبک روش انبیاء و اولیاء الهی قرار دهند زندگی آنها با سبک خدایی معنا پیدا می کند و لاغیر .

        منابع :
 1- قرآن مجید
2- سنن النبی  ( علامه طباطبایی)
3- تفسیر نمونه ( آیت الله مکارم شیرازی)
4- مفاتیح الحیات ( آیت الله جوادی آملی)
5- هفته نامه افق حوزه ( اسفندماه 91)


:: بازدید از این مطلب : 997
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 8 / 8

 
   

عبدالله ابن امام موسي كاظم (ع) را شش فرزند بود بدين اسامي:

فضل ، فاضل، عماًالدين، علاء الدين، قوام الدين، صدرالدين.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 حسين اين حضرت امام موسي كاظم (ع) را نه فرزند بود:

ثابت ،احمد، عابد، هيبت، شيرين طبق،

دختران: زبيده صالحه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فرزندان علي بن حضرت امام موسي كاظم(ع)

جعفر ،باقر، حيدر، جميله، سليمه، ورحيمه، آمنه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فرزندان حسن بن حضرت امام موسي كاظم (ع)

آذر ، خاور، انوار

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سرواين بن موسي كاظم (ع) را شش فرزند بود، بدين اسامي:

صادق، جامي، هادي

حبيبه ، رقيه ، فاطمه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فرزندان محسن بن موسي كاظم (ع) :

نوروز ،فيروز، منصور، عزيز، ابراهيم، اسماعيل، امان الله، عون الله، عزيزالله، حبيب الله

 

 

فرزندان نوروز بن محسن ابن امام موسي كاظم(ع):

عبدالله ، هادي، مهدي،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فرزندان امام موسي كاظم كه مجرد بودند:

محمد ،ناصر، ياسر، حمزه. محمود، احمد، رضا، شاه رضا، سام، يعقوب، جعفر، محمد باقر، الياس، عباس

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نوح بن امام موسي كاظم(ع) را هشت فرزند بود به اين اسامي:

قاسم، زيد، مالك، ابراهيم، قايم، حاكم، سپهسالار

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

عمران بن امام موسي كاظم (ع) را شش فرزند بود بدين اسامي :

بلال ،كبار، رضا كيا، جمشيد كيا، موسي كيا، خاليكيا،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اونان بن حضرت امام موسي كاظم (ع) را هشت فرزند بود:

محمود، بدرالدين، صدرالدين، قدر الدين، يوسف ، كرم الدين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

طيب بن موسي كاظم (ع) را نه فرزند بود ،بدين اسامي:

قاسم ، رضا، جعفر، داود، محمد، احمد، مختار، دانيال، فخر الدين، شرف الدين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

عزيز بن امام موسي كاظم (ع) را چهار فرزند بود ، بدين اسامي:

هارون ، هاشم ، مهدي، هادي،

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

صايم بن حضرت امام موسي كاظم (ع) را شش فرزند بود :

جعفر ، محمود، علي، حميد، و مجيد،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مسلم بن حضرت امام موسي كاظم (ع) را پنج فرزند بود بدين اسامي :

يوسف ، يونس، عيسي، داود، خاقان،

 

ذكريا بن حضرت امام موسي كاظم (ع) را هشت فرزند بود:

خضر، الياس، عباس، غلام، علي، يعقوب، حارث، مالك

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعيب بن حضرت امام موسي كاظم (ع) را شش فرزند بود، بدين اسامي:

حافظ، كامل ، عقيل، مسلم، داود، غفار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

يحيي بن حضرت امام موسي كاظم (ع) را ده فرزند بدين اسامي:

محمد قريش، محمود، حسن، حسين، ابوطالب، ابو طاهر، دختران، زبيده، سكينه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اسماعيل بن امام موسي كاظم (ع) را فرزنداني بود بدين اسامي:

يعقوب ،حيدر، اسكندر، خاور،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فضل بن عبدالله ابن موسي كاظم (ع) را هشت فرزند بود :

مالك ، صادق، معصوم، صالح، رحمان ، برهان، علي، محمود،

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

احمد بن موسي كاظم (ع) را شش فرزند بود:

فتح الله، نورالله، غيب الله، عين الله، عباد الله، روح الله،

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

جعفر بن فرض بن حضرت امام موسي كاظم (ع) را چهار فرزند بود :
عبد الله ، عبد الرزاق، سيد مرتضي، مير مصطفي،

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

قاسم بن حسين ابن امام موسي كاظم (ع) را دو فرزند بود:

محمد ، محمود


:: بازدید از این مطلب : 1060
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 7 / 8

 

 

باز هم در هر شفق دلتنگ و دلگير مى‌شوم

باز هم با ياد تو سر شار رويا مى‌شوم

پاییز را دوست دارم...

بخاطر غریب و بی صدا آمدنش

بخاطر رنگ زرد زیبا و دیوانه کننده اش

بخاطر خش خش گوش نواز برگ هایش

بخاطر صدای نم نم باران های عاشقانه اش

بخاطر رفتن و رفتن... و خیس شدن زیر باران های پاییزی

بخاطر بوی مست کننده خاک باران خورده کوچه ها

بخاطر غروب های نارنجی و دلگیرش

بخاطر شب های سرد و طولانی اش

بخاطر تنهایی و دلتنگی های پاییزی ام

بخاطر پیاده روی های شبانه ام

بخاطر بغض های سنگین انتظار

بخاطر اشک های بی صدایم

بخاطر سالها خاطرات پاییزی ام

بخاطر معصومیت کودکی ام

بخاطر نشاط نوجوانی ام

بخاطر تنهایی جوانی ام

بخاطر اولین نفس هایم

بخاطر اولین گریه هایم

بخاطر اولین خنده هایم

بخاطر دوباره متولد شدن

بخاطر رسیدن به نقطه شروع سفر

بخاطر یک سال دورتر شدن از آغاز راه

بخاطر یک سال نزدیک تر شدن به پایان راه

بخاطر غریبانه و بی صدا رفتنش

پاییز را دوست دارم، بخاطر خود پاییز

و من عاشقانه پاییز را دوست دارم...


:: بازدید از این مطلب : 459
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 7 / 8

 
 


:: بازدید از این مطلب : 456
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 6 / 8

 


کبنانیوز؛ 

رئیس دفتر ارتباطات مردمی محسن رضایی گفت: موفقیت حسن روحانی در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری پیوسته امید را به جامعه تزریق کرد.

دکترسیدعلی موسوی نور در دیدار اعضای دفتر ارتباطات مردمی محسن رضایی با استاندارکهگیلویه و بویراحمد، ضمن تبریک به موسی خادمی جهت قبولی مسئولیت استانداری استان، اظهارکرد: نتیجه عملکرد مدیریت بومی در منطقه کهگیلویه و بویراحمد این تصور را در اذهان بوجود آورد که این استان دیگر استاندار بومی تجربه نخواهد کرد، بدین جهت با همدلی و همگرایی نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی این مسئله اتفاق افتاد و هم‌اکنون مایه خرسندی و مباهات است.

رئیس دفتر ارتباطات مردمی محسن رضایی در ادامه اقدام نمایندگان در خصوص معرفی مدیر بومی را درخور احترام دانست و افزود: حاضرین و سایر کسانی که موفق نشدند در جلسه حضور پیدا کنند، فارغ از جناح‌ها و افراد تابلودار و شناسنامه دار جریانات سیاسی برای آقای محسن رضایی تلاش و ۴۵ درصد از آرای مردم را در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری کسب کردند.

موسوی نور یادآورشد: گروه حاضر در طول چند سال اخیر بلاخص در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری ظرفیت‌ بالای اجتماعی و مردمی خود را با اختصاص ۴۵ درصد رأی مردم به منش و برنامه‌های آقا محسن اثبات کردند.

وی حضور عالم توانمند، با سابقه و عملکرد روشن در رأس هرم دولت تدبیر و امید را امیدوار کننده دانست و افزود: دیدگاه‌ها ونظرات دکتر روحانی و آقا محسن در طی روند تبلیغات و مناظره‌ها بسیار به هم نزدیک و مطابقت داشت که بعد از پیروزی حسن روحانی هیچ کدام از دوستان و هواداران آقای رضایی از موفقیت ایشان نگران و ناراحت نشدند.

موسوی نور خطاب به استاندارکهگیلویه و بویراحمد گفت: حاضرین و غائبین حامی آقای دکتر رضایی آمادگی کامل برای همکاری با حضرتعالی را دارند، البته نه به جهت درخواست‌های شخصی، منفعتی و مزاحمت بلکه با نگاه آینده روشن و متعالی برای منطقه همیشه محروم کهگیلویه و بویراحمد.

وی بیان کرد: موفقیت دکتر خادمی توفیق و عامل رشد و بالندگی استان است.

این فعال سیاسی و فرهنگی تصریح کرد: دفتر ارتباطات مردمی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام آمادگی دارد نه به عنوان مزاحم بلکه مثل یک همکار در کنار حضرتعالی باشند و در جاهای که لازم است به جنابعالی مشورت دهد.

 


:: بازدید از این مطلب : 608
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 6 / 8


:: بازدید از این مطلب : 468
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 6 / 8

حضرت محمد ( اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم ) فرمود : " یا علی! بر تو باد به تلاوت آیة الکرسی بعد از نمازهای فریضه! به درستی که کسی بر خواندن آن محافظت و مداومت نمی کند ، مگر پیغمبری ، شهیدی ، یا صدیقی. " " هرکس بعد از نماز واجب ، آیة الکرسی بخواند ، تا وقت نماز دیگر در امان خدا می باشد. " " هرکس 100 مرتبه آیة الکرسی بخواند ، چنان است که تمام مدت حیات خود را عبادت کرده باشد. " امام علی ( علیه السلام ) فرمود : " گمان ندارم کسی در اسلام عقلش کامل شده باشد ، و شبی را بدون خواندن آیة الکرسی به سر آورد. اگر بدانید چه فضیلتی دارد ، هیچ وقت آن را ترک نمی کنید! به درستی که حضرت محمد ( اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم ) به من خبر داد که ، آیة الکرسی را از گنج زیر عرش به من کرامت کرده اند ، و به پیغمبر دیگری چنان کرامتی نداده بودند ، از آن روز که این را شنیده ام ، تا حال ، یک شب آن را ترک نکرده ام. هر شب سه مرتبه می خوانم ، یکی بعد از نماز عشاء ، یکی قبل از خفتن ، یکی پیش از نافله. " " کسی که چشمش آسیب دیده است ، آیة الکرسی بخواند و در خاطر خود قرار دهد ، برطرف می شود ، و به توفیق الهی عافیت می یابد انشاالله. " شخصی از امام علی ( علیه السلام ) پرسید ؛ یا امیرالمؤمنین ! در شکم من صفرایی به هم رسیده است. آیه ای هست که موجب شفا گردد؟ حضرت فرمود : بلی! بی آنکه دینار و دِرهمی خرج کنی. آیة الکرسی را بر شکم خود بنویس ، آن را بشور و آب را بخور ، زیرا این در شکن تو ذخیره می شود ، و به قدرت الهی باعث شفا می گردد. امام رضا ( علیه السلام ) فرمود : هر کس آیة الکرسی اللهُ لا اِلهَ اِلّا هُوَ الحَیُّ القَیُّومُ لا تَأخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَؤمٌ لَهُ ما فِی السَّمواتِ وَ ما فِی الأرضِ مَن ذَالَّذی یَشفَعُ عِندَهُ اِلّا بِإذنِه یَعلَمُ ما بَینَ اَیدیهِم وَ ما خَلفَهُم وَ لا یُحیطُونَ بِشَی ءٍ مِن عِلمِه اِلّا بِما شآءَ وَسِعَ کُرسِیُّهُ السَّمواتِ وَ الأرضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفظُهُما وَ هُوَ العَلِیُ العَظیمُ 255 را در وقت خواب بخواند ، از فالج ایمن می گردد ؛ و هر کس بعد از نماز بخواند ، هیچ صاحب نیشی به او ضرر نمی رساند. امام محمد باقر ( علیه السلام ) فرمود : " هرکس یک مرتبه آیة الکرسی را بخواند ، حق تعالی هزار بلا از بلاهای دنیا و هزار بلا از بلاهای آخرت را از او بر می گرداند ، که سهل ترین بلاهای دنیا ، فقر و احتیاج باشد ، و کمترین بلاهای آخرت ، عذاب قبر . " امام صادق ( علیه السلام ) به یکی از اصحاب خود که از تب شکایت نمود ، فرمود : " آیة الکرسی را در ظرفی بنویس و با آب حل کن ، سپس بخور!


:: بازدید از این مطلب : 535
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 5 / 8

حالیا مصلحت وقت در آن می‌بینم

که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم

 

جام می گیرم و از اهل ریا دور شوم

یعنی از اهل جهان پاکدلی بگزینم

 

جز صراحی و کتابم نبود یار و ندیم

تا حریفان دغا را به جهان کم بینم

 

سر به آزادگی از خلق برآرم چون سرو

گر دهد دست که دامن ز جهان درچینم

 

بس که در خرقه آلوده زدم لاف صلاح

شرمسار از رخ ساقی و می رنگینم

 

سینه تنگ من و بار غم او هیهات

مرد این بار گران نیست دل مسکینم

 

من اگر رند خراباتم و گر زاهد شهر

این متاعم که همی‌بینی و کمتر زینم

 

بنده آصف عهدم دلم از راه مبر

که اگر دم زنم از چرخ بخواهد کینم

 

بر دلم گرد ستم‌هاست خدایا مپسند

که مکدر شود آیینه مهرآیینم


:: بازدید از این مطلب : 457
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 2 / 8



 

 

 

لوح فشرده چند رسانه ای حافظ تولید شد


  لوح فشرده دانشنامه چند رسانه ای دیوان حافظ پس از هفت سال کار پژوهشی و تحقیقاتی از سوی محققان و پژوهشگران حوزه و دانشگاه در مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی تولید شد. 


 

به گزارش خبرگزاری حوزه، متکفل پروژه روز یکشنبه در گفت وگو با خبرنگاران با اشاره به ابتکاری بودن این لوح فشرده اظهارداشت: در ابتدای راه در صدد بودیم که اثری ملی را خلق کنیم و این امر با نگاهی نو، ابعاد تازه‌ای از کار پژوهشی و شناخت شخصیت حافظ و دیوان او را پیش روی ما نهاد .

حجت الاسلام سید مسعود میرسالاری ادامه داد: نرم‌افزار چند رسانه‌ای حافظ برای تمام سطوح علمی از ابتدایی تا تحصیلات عالی و اساتید برجسته علم و ادب طراحی شده و در واقع همه افراد جامعه، مخاطب این رسانه هستند و می‌توان آن را نرم‌افزاری عمومی و تخصصی عنوان کرد.

مدیر گروه ادبیات معاونت پژوهشی مرکز نور با اشاره به برجسته ترین ویژگی های این لوح گرانسنگ ، افزود: در این لوح برای نخستین بار صحیح‌خوانی، دقیق‌خوانی و فارسی‌خوانی مورد توجه قرار گرفته است؛ نکاتی مانند تکیه بر غزل‌ها، تاکید بر کلمات و شیوه ترکیب واژه‌ها و نیز خواندن صحیح الفاظ از جمله این موارد هستند.

حجت الاسلام میرسالاری با اشاره به ویژگی مهم فارسی‌خوانی در ابداع این اثر جاویدان گفت: ادای کلمات به سبک دقیق در نرم‌افزار جامع حافظ مورد تاکید قرار گرفته و تکیه‌ها و تاکیدها هم با دقت تعیین شده‌اند.

مدیر پروژه نرم‌افزار چند رسانه‌ای حافظ با اشاره به قابلیت های این لوح چند رسانه ای اظهارداشت: متن کامل دیوان حافظ، نمایش غزل‌ها و سایر اشعار به خط نستعلیق، همراه با فونت‌های رایانه‌ای دیگر، قابلیت قرائت و روایت‌خوانی صحیح از جمله این خصوصیات هستند.

وی از 15 شرح برجسته طی هفت قرن اخیر به عنوان دومین ویژگی این نرم‌افزار یاد کرد و بیان داشت: 9 ترجمه به زبان‌های مختلف مانند عربی، انگلیسی، ترکی، فرانسه و ایتالیایی هم در کنار هر غزل آمده؛ ضمن اینکه امکان بازبینی هر غزل و بیت با آیات و روایات هم در نظر گرفته شده است.

حجت الاسلام میرسالاری با بیان اینکه قرائت و تفسیر کامل آیات قرآن هم در نرم‌افزار چند رسانه‌ای حافظ پیش‌بینی شده است، گفت: شرح گویای استاد آهی بر هر غزل شامل 200 ساعت صدا هم در این نرم‌افزار در نظر گرفته شده و معلومات شعری هر غزل مشخص شده است.

وی از وجود متن کامل 140 جلد کتاب مرتبط با حافظ در این نرم‌افزار خبر داد و افزود: نرم‌افزار جامع حافظ با فونت استاندارد طراحی شده و مشکلات انتقال متون را برطرف کرده است.

مدیر پروژه‌های ادبیات فارسی مرکز نور ادامه داد: امکان بازسازی غزل‌ها در بیش از 50 نسخه خطی موجود در موزه‌های سراسر دنیا از دیگر امکانات نرم‌افزار جامع چند رسانه‌ای حافظ است.

میرسالاری با بیان اینکه فالنامه حافظ نیز در این نرم‌افزار گنجانده شده است، اضافه کرد: این بخش هم برای علاقه‌مندان در نرم‌افزار چند رسانه‌ای وجود دارد؛ بیش از 130 هزار فیش به صورت فعالیت‌های موضوعی برای کاربران در نظر گرفته شده که حاصل چهار سال کار مرکز حافظ شناسی و دانشکده ادبیات دانشگاه شیراز است.

وی فرهنگ‌نامه‌ها و اصطلاح‌نامه‌ها را بخش دیگر نرم‌افزار چند رسانه‌ای حافظ دانست و افزود: ویژگی دیگر این نرم‌افزار تعریف و توضیح آرایه‌های ادبی مورد استفاده از غزل‌های حافظ است؛ علاوه بر موارد یاد شده می‌توان به وجود بخش کتاب‌نامه مرتبط با دیوان حافظ شامل 2300 کتاب اشاره کرد.

مدیر پروژه تولید نرم‌افزار چند رسانه‌ای حافظ ادامه داد: نرم‌افزار چند رسانه‌ای حافظ توسط هشت نفر از اساتید ادبیات ایران مقدمه‌نویسی شده و امکان چاپ، یادداشت‌برداری و صوت زمینه هم برای آن در نظر گفته شده است.

وی خاطرنشان کرد: در بخش نگارخانه نرم‌افزار چند قطعه فیلم، صدا و بیش از هزار تصویر از جلسات حافظ‌خوانی در شیراز و مقبره این شاعر بزرگ وجود دارد.

مدیر پروژه‌های ادبیات فارسی مرکز نور از عرضه نرم‌افزار چند رسانه‌ای حافظ در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران خبر داد و افزود: با توجه به تلاش زیادی که برای تولید این نرم‌افزار صورت گرفته و وجود ده‌ها امکان مختلف پیش‌بینی استقبال گسترده از آن را داریم.

وی تصریح کرد: نرم‌افزار چند رسانه‌ای حافظ به صورت جداگانه برای گوشی‌های هوشمند طراحی شده و در قالب بسته‌ای واحد عرضه می‌شود.

این محقق و پژوهشگر علوم اسلامی گفت: 10 جلد از کتاب‌ها و بیانات علامه طباطبایی در مورد حافظ هم در این نرم‌افزار وجود دارد و هدف از آن توضیح و تبیین صحیح دیوان این شاعر گرانقدر است.


:: بازدید از این مطلب : 754
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 2 / 8

خدایاحکمت قدم هایی که برایم برمیداری بر من اشکار کن تا درهایی که به سویم میگشایی ندانسته نبندم و درهایی را که به رویم میبندی به اصرار نگشایم... خدایا کودکان گل فروش را میبینی؟مردان خانه به دوش را؟مادران سیاه پوش...کاسبان دین فروش...زبان های عشق فروش...انسان های ادم فروش...همه را میبینی؟اسمانت متری چند؟زمینت دیگر بوی زندگی نمیدهد... ولی میدونین قشنگ ترین حس چیه؟وقتی یه اتفاق خوب برامون میفته و مطمئنیم یه پاداش از طرف خدا برای ما بوده....


:: بازدید از این مطلب : 408
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 30 / 7

شب عشقه شب شوره شب شب عیده غدیره
شب شادی و سروره که فقط حیدر امیره
دل من مجنون وشیدا غریق دریای شعف شد
فرمانروای کل هستی شه نجف شد شه نجف شد
حب المتین علی مولا عین الیقین علی مولا مرشد جبریل امین یعصوب دین علی مولا
*********
گل خنده می نشینه رولب حوروفرشته
مژده مژده شیعیانش که جاتون توی بهشته
دلداده راه ولایم رهرو راه مرتضایم در آستان خسرو دین گدایم من گدایم
ماه شبم علی مولا تاب وتبم علی مولا نعره مستانه می زنم ذکر لبم علی مولا
*************
روی دستای پیمبر رفته بالا دست حیدر
آسمون داره می ریزه به زمین شراب کوثر
تمامی ذرات هستی پیش پای آقام حقیرند حاتم وسلیمان تو درگاش فقیرند فقیرند
بدر الدجا علی مولا شمس الضحا علی مولا دست تو در دست مصطفا دست خدا علی مولا

مجید رجبی


:: بازدید از این مطلب : 542
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 27 / 7

منت خدایی راکه مستی وقرارکودکیم رابه دلباختگی وبیقراری وعشق نسبت به مولایم مبدل کردو مرامبتلابه عشق سوزناکی کردومرادلسوخته مولایی کردکه تمام آسمانهاوزمین وموجودات به داشتن چنین مولای فخرمیفروشندچه رسدبه من سراپاتقصیر!امیدوارم مادلسوختگان کویش مرهمی باشیم بردل ریشش نه زخمی شویم بردل پریشش.

ای قرارجان بیقراران بازآ             جان ازکف برون آمدبیاجانا           جان مادرت زهرابازا           جای توبردیده ماست نه  دورازما              توبیابان نشین باشی وماتخت نشین              ماکناراهل وعیال وتودورازما          ما خوش نشین وتوحصیرنشین      ماخوش خوراک وخورش تونان ونمک             وای بردل گنه پیشه من                 چه خبرداردازدل ریشت این دل من         چه سحرها که بودی گریان وحزین                         اشک می ریختی وخون میگریستی برحسین

                چه سحرهاکه غرق بودم درخواب عمیق              غافل ازتووخدای توحاصلش ،نمازقضای صبح  ومن غمین                       شرمم می شودازوفورگناه وعصیانم                     گناه وقصورم مقابل پروردگارم                      صدشکرکه نیستم اهل تهمت وننگ وریا              شاید هستم غمخواردیگران ،ازصدقه سرشماست جانا                 تمناییم اینست دردعای سحرت ازیادنبری مارا                       تهیدستم عاشق حیرانم بگیر دستم جانا                گرچه غرق گناهم ،نشسته ام عمری برسرراهت                به امیدنیم نگاهت به امیددیدن روی ماهت         یوسف زهراعاجزانه گویم بیاوادرکنا         خوانیم ازبرای ظهورت امن یجیب                        شایدرحمی نماییدخدای علی براین گدایان مسکین فقیر...


:: بازدید از این مطلب : 558
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 27 / 7

امامزاده سید جمال
  امامزاده جمال تبریز زیارتگاهی است كه در مسجد حاجت ، در راسته كوچه واقع شده است. این زیارتگاه مرقد امامزاده موسی معروف به سید جمال از اولاد امام موسی بن جعفرعلیه السلام است.آرامگاه در زیر گنبد نسبتاً بزرگی واقع شده و پا طاق مقرنسی دارد كه روی آن صندوق چوبی زیبایی نهاده اند .دو كتیبه مرمرین سنگ قبر نیز در این بقعه به چشم می خورد كه یكی متعلق به قبرآخوند ملا احمد مدرس و دیگری مربوط به قبر شیخ عبدالغفار است.

    نسب :
این امامزاده با پنج واسطه به حضرت امام موسى بن جعفر (ع) منتهى میشود که از قرار ذیل است: ابوالحسن موسى بن جعفر الجمال بن محمد بن ابراهیم الیمانى بن محمد بن عبید الله الام موسى الکاظم(ع) سیدى جلیل القدر و ملقب به ابوالحسن اعزج بوده و به فضل و دانش مشهور و اهالى تبریز این امامزاده را امامزاده جمال،امامزاده موسى، امامزاده کهنه، امامزاده راسته کوچه و صاحب طوق نیز میگویند.

توضیحات :
 بقعه متبرکه امامزاده ابوالحسن موسى الجمال(ع) در محله سنجران (راسته کوچه) و نزدیک مسجد جامع تبریز و در کنار یک مسجد کوچک بنام مسچد حاجت و گورستان کوچکى که اکنون به مدرسه تبدیل شده است قرار دارد. نادر میرزا در کتاب تاریخ و جغرافى دار السلطنه تبریز مینویسد : بقعه امامزاده سید جمال معروف به ( امامزاده کهنه) در غرب شهر به مسافت سه هزار قدم از سید حمزه واقع است. انطور که در کتب انساب ذکر گردیده است نسب این امامزاده با پنج واسطه به حضرت امام موسى بن جعفر (ع) منتهى میشود که از قرار ذیل است: ابوالحسن موسى بن جعفر الجمال بن محمد بن ابراهیم الیمانى بن محمد بن عبید الله الام موسى الکاظم(ع) سیدى جلیل القدر و ملقب به ابوالحسن اعزج بوده و به فضل و دانش مشهور و اهالى تبریز این امامزاده را امامزاده جمال،امامزاده موسى، امامزاده کهنه، امامزاده راسته کوچه و صاحب طوق نیز میگویند. او بر نواحى آذربایجان غلبه پیدا کرد و پس از مدتى اسیر شد و برگرن او زنجیر انداختند و در همان حال هفت سال در زندان محبوس بود از این رو او را صاحب طوق میگویند. او داراى سه پسر و یک دختر به اسامى : ابو جعفر محمد، على و عبدالله بود. برخى فرزند ذکور جهارمى به نام حسن را براى او افزوده اند و قائل به تداوم نسل او شده اند بطوریکه کنیه ابوالحسن را اشاره به این معنى میدانند و نام دختر او فاطمه بود و همسر ایشان از اولاد امام حسن مجتبی(ع) به شمار میرفت. پدرش از سادات جلیل القدر و مکه و مکنى به ابوالقاسم به جهت زیبایى زیاد صورت به جمال معروف بود . او محدثى عالیمقام و عالمى بزرگوار و دانشمندى از سلاله رسول خدا بود. ایشان تولیت سادات مکه را به عهده داشت و ملقب به احمر عینه (دو چشم قروز) بود. بخش مرکزی

آدرس : بقعه متبرکه امامزاده ابوالحسن موسى الجمال(ع) در محله سنجران (راسته کوچه) و نزدیک مسجد جامع تبریز و در کنار یک مسجد کوچک بنام مسچد حاجت و گورستان کوچکى که اکنون به مدرسه تبدیل شده است قرار دارد.


:: بازدید از این مطلب : 826
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 27 / 7

* استانهای تهران، مازندران، خراسان رضوی، اصفهان و ... بیشترین سادات ایران را در خود جای داده اند.

اندیشه اسلام آبادغرب:
شاید برای خیلی ها سوال پیش آمده باشد که تعداد سادات ایران چند نفر می باشد؟ رییس سازمان ثبت احوال کشور طی مصاحبه ای گفته است: بیش ازشش میلیون نفر از سادات در کشورمان زندگی می کنند که بیش از سه میلیون نفر آنان مرد هستند. آماری که در مورد صحت شجره نامه برخی از سادات ایرانی تشکیک ایجاد می نماید. در حقیقت، (چنانچه هموطنان عرب خوزستان و استانهای جنوبی را درنظر نگیریم)، شواهد تاریخی هرگز ریشه 10 درصدی عرب را برای جمعیت ایران اثبات نمی کند، چه برسد به آنکه همه آنها ریشه سادات داشته و از نسل ائمه باشند!

یادآور می شود که در مورد امامزاده های موجود در ایران (که طی سالیان اخیر گسترش فوق العاده ای نیز داشته اند) نیز تشکیک وجود دارد که برای اطلاع بیشتر می توانید
اینجا را ببینید.

به گزارش «شیعه نیوز»، محمد ناظمی اردکانی رییس سازمان ثبت احوال کشور در گردهمایی بزرگ سادات فاطمی در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) افزود: از میان بیش از 76 میلیون نفر جمعیت کشورمان، حدود 550 هزار نفر (با یک واسطه) نیز فقط از مادران سیده برخوردارند. بر اساس نفوس و جمعیت، استانهای تهران، مازندران، خراسان رضوی، اصفهان، خوزستان، فارس، گیلان، آذربایجان شرقی، یزد و قم دارای بیشترین جمعیت سادات در کشور هستند.

رییس سازمان ثبت احوال کشور همچنین تصریح کرد: بر اساس تراکم جمعیتی سادات استانهای مازندران، یزد، کهکیلویه و بویر احمد و قم، در رتبه های اول تا چهارم بوده و نام های خانوادگی محمدی، حسینی، موسوی و حسنی دارای بیشترین فراوانی(برای سادات) در کشوراست.

وی بر ضرورت شناسایی و ثبت آمار سادات در کلیه کشورهای اسلامی و در سراسر جهان تاکید کرد و گفت: امیدواریم با همت و برنامه ریزی مسوولان امر به زودی شاهد راه اندازی مجمع ملی و بین المللی سادات در کشورمان باشیم.


:: بازدید از این مطلب : 894
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
این وبلاگ برای معرفی طایفه سادات صحیح النسب میرسالاری طراحی گردید .در این وبلاگ اداب ورسوم ،مطالب تاریخی،معرفی شخصیت هاو...........می پردازیم
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
نظر سنجی

نظر شمادرباره هیئت امنای امامزاده میرسالار(ع)

پیوندهای روزانه