منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 894
:: کل نظرات : 1

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 2
:: تعداد اعضا : 24

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 4
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 176
:: بازدید ماه : 1069
:: بازدید سال : 4361
:: بازدید کلی : 103981
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 6 / 3

seyed ali salari دختری از خانواده ای از سادات ساکن فلاورجان  اصفهان بر اثر تصادف به مدت یک ماه به کما رفت و تمام پزشکان از او قطع امید کرده بودند و راهی برای درمانش نداشتند.

آنها روی به آقا امامزاده میرسالار (ع)آوردند و دعا و نذورات زیادی برای شفا گرفتن از پروردگار بزرگشان کردند.بعد از ظهر روز جمعه وقتی خانواده آن دختر برای عیادت به پیش او رفتند، پرستاران به آنها گفتند عالمی سبزپوش بدون اجازه ما به داخل اتاق دخترتان رفت و وقتی ما خواستیم جلوی او را بگیریم و اورا از اتاق خارج کنیم دیدیم کسی در اتاق نیست و دختر شما به هوش آمده،و شروع به حرف زدن کرده است.

خانواده او بسیار خوشحال شدند و بعد از مرخص شدن او از بیمارستان اورا مستقیما به مرقد مطهر این سید بزرگوار آوردند و شب را در همان جا ماندند و شکر از خداوند باری تعالی بجای آوردند..

پرندگان پناهنده

 

یکی از افرادساکن اطراف امامزاده در یک روز برفی  کبک هایی را که از گرسنگی برای پیداکردن غذا از کوه پایین امده و  کنار حرم نشته بودندمی خواست به هر نحوی شکار کند.ناگهان دچار حالت منقلبی شد. پس به خانه برگشت وقتی شب خوابید در خواب دید سید جلیل القدری با عصبانیت به او نگاه بدی کرد و فرمود چرا پرندگانی که به من پناه آورده اند را شکار و اذیت می کنی؟من که مؤذنی ندارم. همینها مؤذنین من هستند،که آن شخص با ناراحتی و پریشانی از خواب بلند شد و فردا آن روز به حرم مطهر امامزاده میرسالار (ع) رفت و از ایشان عذر خواهی کرد


:: بازدید از این مطلب : 264
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 28 / 2
طبیعت سحرانگیز منطقه سردسیری دشت‌راق در شهرستان بویراحمد مقصدی مناسب برای طبیعت دوستان خواهد بود.
طبیعت سحرانگیز دشت‌راق + تصاویر
 

طبیعت زیبا و بکر استان چهار فصل کهگیلویه و بویراحمد دارای زیبایی‌های کم‌نظیری است که در فصل بهار این زیبایی‌ها دوچندان می‌شود..

یکی از مناطق سردسیری و زیبای شهرستان بویراحمد، منطقه دشت‌راق در مرز بین دو شهرستان چرام و بویراحمد است که از شمال به میان‌تنگان و کوه دمه، از جنوب به نرماب و کوه سیوک، از غرب به دلی‌مو و کوه ساورز و از غرب به منطقه چنار محدود می‌شود.

این منطقه سرسبز و رویایی با مساحتی بالغ بر 100 هزار هکتار و با پوشش گیاهی متنوع همچون جاشیر، چویل، لاله واژگون، تره کوهی، کارده، پونه کوهی، چوک، بیلهر، قارچ، ارزن،گینه، بیشک، شهن و گونه‌های دیگر در 80 کیلومتری دهدشت و 60 کیلومتری یاسوج قرار دارد.

منطقه سردسیری دشت‌راق از دیرباز تاکنون در حوزه سرحدات طایفه سادات امام‌زاده علی و میرسالار بوده که هر یک به نوعی از مواهب بی‌شمار این منطقه بهره می‌برند.

دشت‌راق از معدود مناطقی است که از گزند جاده‌های کوچک و بزرگ درامان مانده و همین موضوع باعث شده طبیعت این دشت زیبا و رویایی بکر بماند.

وجود انبوه گیاه جاشیر به عنوان گیاه غالب این منطقه و لاله‌های واژگونی که در گوشه و کنار این دشت قد کشیده‌اند زیبایی دوچندانی به این منطقه داده است.

ارتفاع بیش از 2 هزار و 700 متر از سطح دریا و قرار گرفتن بین دو کوه با نام‌های "کوه قوچی" و "کوه باریک" علاوه بر اینکه جلوه‌ای باشکوه به این منطقه زیبا داده، ورود و دسترسی به دشت‌راق را نیز مشکل کرده است.

وجود گیاه جاشیر به عنوان یکی از خوراک‌های مغذی دام باعث شده که دامداران روستاهای دهستان سادات هر ساله در فصل اردیبهشت و خرداد سختی مسیر دسترسی به دشت‌راق را به جان بخرند و با گذر از مسیرهای صعب‌العبور خود را به این منطقه برسانند تا با برداشت گیاه جاشیر بخشی از  خوراک زمستانی دام خود را تامین کنند.

مشقات برداشت گیاه جاشیر زیر آفتاب سوزان و استنشاق دردناک اسانس این گیاه معطر و البته با خاصیت باعث شده که برداشت آن به یکی از مشقت‌بارترین کارها برای دامداران تبدیل شود، به گونه‌ای که دشت‌راق در میان کسانی که اقدام به برداشت جاشیر می‌کنند به " جهنم سبز" معروف شده است.

وجود چشمه‌های متعدد از ویژگی‌های منحصر به‌فرد دشت‌راق است و همین موضوع باعث شده که این منطقه به آبشخوری امن برای حیات وحش این منطقه تبدیل شود گرچه هر از گاهی صفیر گلوله شکارچیان سکوت این طبیعت زیبا و آرامش‌بخش را به‌هم می‌زند.

به هر حال وجود مناظر زیبا و چشم‌نواز دشت‌راق می‌تواند مقصدی فراموش‌ناشدنی برای طبیعت‌دوستان و علاقمندان به محیط‌های طبیعی باشد./فارس


:: بازدید از این مطلب : 524
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 28 / 2
آیت الله سید حسن خمینی 43 ساله سعی کرده که از سیاست دوری کند. با این حال به نظر می رسد که این رویه در حال تغییر است و ظهور او باعث وحشت تندروها و هیجان زدگی اصلاح طلبان شده است. از مصاحبه ها و سخنرانی های اندک سید حسن خمینی می توان قضاوت کرد که خیلی سخت می توان گرایش سیاسی او را تشخیص داد.
:
المانیتور حسن
 

المانیتور نوشت: انصار حزب الله در روز 22 اوریل بیانیه هشدار آمیزی صادر و اعلام کرد که اگر سید حسن خمینی (نوه ی بنیانگذار جمهوری اسلامی) به استان گلستان سفر و سخنرانی کند، مورد حمله قرار خواهد گرفت.

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، المانیتور در ادامه آورده است: این بیانیه حمله ی بی سابقه ای علیه نوه ایت الله (امام) روح الله حمینی پس از ماجرای شعارهای حامیان محمود احمدی نژاد علیه او در سال 2010 محسوب می شود.

المانیتور در ادامه مدعی شد که پس از حادثه ماه اوریل، انصار حزب الله گلستان که تحت فشار قرار گرفته بود صدور هر گونه بیانیه را تکذیب کرد.

با وجود انکار این بیانیه، پیغام آن ها روشن بود. در بحبوحه شایعات در مورد کاندیداتوری سید حسن خمینی و نگرانی تندروها در مورد توانایی او برای جذب آراء برای میانه رو ها و اصلاح طلبان، نوه آیت الله خمینی هدف حساب شده ای برای انها محسوب می شود.

حسن خمینی 43 ساله سعی کرده است که از سیاست دوری کند. با این حال به نظر می رسد که این رویه در حال تغییر است و ظهور او باعث وحشت تندروها و هیجان زدگی اصلاح طلبان شده است.

از مصاحبه ها و سخنرانی های اندک سید حسن خمینی می توان قضاوت کرد که خیلی سخت می توان گرایش سیاسی او را تشخیص داد.

به نوشته المانیتور، سیدحسن خمینی حتی در مصاحبه های ساده هم موضعی از خود بروز نمی دهد. او با حضور در یک مصاحبه ورزشی حاضر نشد که بگوید طرفدار کدام تیم تهرانی است و گفت که از هر دو تیم حمایت می کند.

نوه آیت الله خمینی در اکثر مصاحبه های خود، بر روی مسائل دینی  تمرکز کرده است، یا سخنان کلی در مورد «ضرورت وحدت ملی» به زبان آورده است. 

المانیتور می نویسد: با این حال، او با زیرکی گرایش سیاسی خود را بروز نداده است.  اما اکنون، نشانه های ارتباط سیدحسن خمینی با میانه رو ها و اصلاح طلبان در حال افزایش است.

بزرگترین حامیان سیدحسن خمینی نوع گرایش سیاسی این روحانی جوان را اشکار کرده اند. آیت الله رفسنجانی اخیراً از حسن خمینی به عنوان علامه یاد کرد. 

المانیتور همچنین با اشاره به انتشار اخبار آیت الله سید حسن خمینی در «انتخاب» ، می نویسد: سایت انتخاب که به طیف میانه رو در ایران نزدیک است، او را «آیت الله» می نامد. این عناوین برای سید حسن خمینی بی جا نیست، چراکه او در حوزه درس خارج تدرس می کند که بالاترین سطح دروس اسلامی محسوب می شود و شاگردان بسیاری در این زمینه تربیت کرده است.

میراث آیت الله خمینی همچنین جمعیت بسیاری را در محافل ارشد سیاسی در ایران به خود جذب می کند. بعلاوه، نوه آیت الله خمینی روحانی جوانی است که برای قشر جوان جذاب است.

به گفته ی یک روزنامه نگار ایرانی، دلیل جذابیت سید حسن خمینی برای نسل جوان، «نگاه نو» او به اسلام است.

هم اکنون گمانه زنی هایی در مورد کاندیداتوری حسن خمینی در انتخابات آینده مجلس خبرگان وجود دارد.

با این حال یک روزنامه نگار که حاضر به افشای نامش نبود گفت که احتمال ورود حسن خمینی بعید به نظر می رسد.

المانیتور ادامه می دهد: سید حسن خمینی مایل نبوده است که در مورد ماجرای ورود به سیاست صحبت کند. او در مصاحبه با شرق گفت که اگر شرایط فراهم باشد و احساس وظیفه کند، وارد سیاست می شود.

با این حال حتی اگر سیدحسن خمینی مستقیما وارد انتخابات نشود، او همچنان می تواند نفوذ  خود را داشته باشد. بسیاری از روزنامه نگاران معتقدند که حمایت ضمنی او از حسن روحانی میانه رو، نقشی ویژه در پیروزی و محبوبیت او ایفا کرد.

شاید اکنون حسن خمینی اماده ی حمایت اشکار باشد. زمانیکه انصار حزب الله بیانیه صادر کرد، او گفت که از تهدیدات هراس ندارد. او همچنین ضمن انتقاد از وزارت کشور بابت عدم مقابله با این عناصر گفت که «مطمئن است دوستداران امام این گروه های کم عدد را سرجای خود خواهند نشاند.»

المانیتور در پایان می نویسد: سخنان او حامیان و منتقدان را شارژ کرد ، چرا که این موضع گیری ، تغییر رویه ای جدی برای این روحانی نرم خو محسوب می شود.  با این حال، این اظهارات، سخنان مردی است که به نظر نمی رسد حاضر باشد همچنان در دنیای بی سر و صدای موسسه مربوط به پدربزرگش فعالیت کند

:: بازدید از این مطلب : 385
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 28 / 2
 
«مذاکره در زیر شبح تهدید چه معنایی دارد؟» رهبر انقلاب این جمله را در پاسخ به تهدیدات نظامی اخیر مقامات رسمی و ارشد آمریکایی در حین انجام مذاکرات هسته‌ای بیان کردند و به ملت و مسئولین هشدار دادند که «یک ملت اگر نتواند از هویت خود، از عظمت خود، آن‌چنان که هست، در مقابل بیگانگان دفاع بکند، قطعاً توسری خواهد خورد.»
علی اکبر ولایتی

، «مذاکره در زیر شبح تهدید چه معنایی دارد؟» رهبر انقلاب این جمله را در پاسخ به تهدیدات نظامی اخیر مقامات رسمی و ارشد آمریکایی در حین انجام مذاکرات هسته‌ای بیان کردند و به ملت و مسئولین هشدار دادند که «یک ملت اگر نتواند از هویت خود، از عظمت خود، آن‌چنان که هست، در مقابل بیگانگان دفاع بکند، قطعاً توسری خواهد خورد.» دکتر علی اکبر ولایتی، مشاور امور بین‌الملل رهبر معظم انقلاب در این گفت‌وگو با توجه به اتفاقات بعد از بیانیه‌ی سوئیس؛ به تغییر رفتار آمریکایی‌ها، تناقض حرف‌های آنها و در مجموع به تغییر شرایطی که باعث برهم خوردن مذاکره می‌شود؛ اشاره می‌کند.

* در طول مذاکرات هسته‌ای، ایران همواره به اصول دیپلماتیک پایبند بوده است، اما وقتی به طرف آمریکایی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم نه‌تنها از تهدیدهای خود نکاسته، بلکه حتی آن‌ها را افزایش هم داده است. چرا آمریکا اصرار دارد (فارغ از اینکه بتواند یا نتواند) ایران را تهدید نظامی کند؟
این تصور و دیدگاه آمریکایی‌ها باقی‌مانده از دوره‌ای است که آن‌ها هر جای دنیا که فکر می‌کردند باید دخالت کنند، دخالت می‌کردند و هیچ مانعی هم سر راه خودشان نمی‌دیدند؛ به‌خصوص بعد از فروپاشی شوروی. بوش پدر در سال ۱۹۹۰ یا ۱۹۹۱ در مراسمی در جمع نیروی دریایی آمریکا حاضر شد و گفت امروز تنها ابرقدرت در دنیا آمریکاست. آن‌ها با تصور جهان تک‌قطبی به مسائل وارد شدند و از آن به بعد دخالت‌های غیرمشروع بسیاری، بدون پشتوانه‌ی بین‌المللی، انجام دادند؛ به‌خصوص در کشورهای اسلامی از جمله افغانستان، سومالی و عراق. البته نکته‌ی مهم این است که در همه‌ی این اتفاقات شکست خوردند و به اهداف خودشان نرسیدند. در حال حاضر، از آن تصور، تفکر و دیدگاه دنیای تک‌قطبی، فقط یک توهم برای آمریکایی‌ها باقی مانده است. در حقیقت آمریکا به یک «دُن‌کیشوت» تبدیل شده که فقط در «توهم ابرقدرتی» است و با تکیه به گذشته‌اش، دیگران را تهدید می‌کند.

در مورد ایران قطعاً این تهدیدها پشتوانه‌ی عملی ندارند. تجربه‌ای که آمریکا در کشورهای ضعیف‌تر از ایران دارد، تجربه‌ی شکست‌خورده‌ای است. به همین علت، رئیس‌جمهور فعلی آمریکا، در همان ابتدای دوره‌ی اول ریاست‌جمهوری، یکی از وعده‌هایش این بود که هر جا نیروهای آمریکایی درگیر هستند، آن‌ها را به وطنشان برمی‌گرداند و تا آنجا که ممکن است، از دخالت‌های نظامی در دنیا کم می‌کند. لذا این نوع ادعاها با سیاست کلی آن‌ها مغایرت دارد. ایران سابقه‌ی طولانی از شنیدن این نوع تهدیدها دارد و امروز این تهدیدها بی‌پشتوانه‌ترین تهدید‌ها در طول تاریخ انقلاب اسلامی است. بنابراین نکته‌ی اول این است که جرئت عملی کردن این تهدیدها را ندارند.

نکته‌ی دوم اینکه اگر قرار است این مذاکرات درست پیش برود، باید متوازن و در فضایی تعاملی باشد. مذاکرات باید براساس همان قرارهای اولیه پیش برود. آمریکایی‌ها نباید همین‌طور به روش خودشان ادامه بدهند، تهدید کنند و با «دورویی‌های سیاسی» سعی کنند به اهداف خودشان برسند. از یک طرف رئیس‌جمهور آمریکا می‌گوید اگر کنگره بخواهد کاری کند، ما وتو می‌کنیم و از طرف دیگر، با این موضوع که مصوبه‌‌ای برخلاف روند توافق در کنگره تصویب شود، موافقت می‌کند. این یک نوع تناقض در گفتار و رفتار است. اگر به این تناقضات، آن تهدیدها هم اضافه شود، یکی از نتایجش این است که «اصل مذاکرات» به خطر می‌افتد. لذا به آن‌ها توصیه می‌کنیم که دست از این تهدیدها بردارند، برای اینکه هیچ توجیهی ندارند.

وزیر خارجه‌ی آمریکا در خلوت با مسئولین مذاکره‌کننده‌ی ما چیزی می‌گوید و در جلوت حرف دیگری می‌زند.این بیش از آنکه به نفع آمریکایی‌ها باشد، به ضرر آن‌هاست و فضای متوازن بین دو گروه ایران و ۱+۵ را به خطر می‌اندازد و از جانب ایران به نوعی زیاده‌خواهی تعبیر می‌شود. به همین علت، رهبر معظم انقلاب بیان فرمودند که مذاکرات زیر شبح تهدید معنایی ندارد. بنابراین اگر بخواهند به این کارشان ادامه دهند، ادامه‌ی مذاکرات به خطر می‌افتد.

* آیا با چنین تهدیدهایی که هر روزه آمریکایی‌ها بیان می‌کنند، امکان رسیدن به یک «توافق خوب» شدنی است؟
البته فقط بحث تهدید نیست. بعضی ادعاهای دیگری هم آمریکایی‌ها دارند که امکان رسیدن به توافق را دچار تردید می‌کند. برای مثال رهبر معظم انقلاب و رئیس محترم ‌جمهور در یک روز، یک نظر واحد را اعلام کردند مبنی بر اینکه باید موضوع محدود کردن فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز ایران و برداشتن تحریم‌ها، هم‌زمان با هم آغاز شود. درحالی‌که آن‌ها می‌گویند ایران اقداماتی که تعهد خواهد کرد، انجام بدهد (یعنی محدود کردن سانتریفیوژها و مقدار مواد غنی‌شده‌ای که می‌تواند نگه دارد) و بعد آژانس آن را تأیید کند تا ما هم به تعهدات خودمان عمل کنیم. این عملاً غیرمنطقی است؛ آن هم با سابقه‌ای که از آژانس می‌شناسیم. ما اساساً تردید داریم در اینکه آژانس تحت تأثیر بعضی از اعضای ۱+۵ نباشد و منصفانه قضاوت کند. این موضوع با آنچه رهبر انقلاب اسلامی فرمودند و رئیس‌ محترم جمهور اعلام کردند مغایرت دارد. بنابراین برداشتن تحریم‌ها و محدودکردن فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران، باید توأمان و هم‌زمان با هم باشد. حرف‌های آمریکایی‌ها مغایرت جدی با تصمیم نظام جمهوری اسلامی ایران دارد.

موضوع دیگر، مدت زمانی است که از زبان دولتمردان آمریکایی شنیده می‌شود. کسی می‌گوید دوره‌ی محدودیت‌‌ها ۱۰ سال است، دیگری می‌گوید ۱۵ سال و شخصی دیگر از ۲۵ سال حرف می‌زند. این زمان‌ها مورد تأیید ایران نیست.

نکته‌ی سوم اینکه آن‌ها گفته‌اند از بعضی مراکز می‌خواهند بازدید کنند که شامل بعضی از مراکز نظامی هم می‌شود. رهبر معظم انقلاب در صحبت‌هایشان فرموده‌اند که مسئولین نظامی مأذون نیستند برای بازرسی سیستم دفاعی جمهوری اسلامی ایران، به فردی اجازه بدهند. این مسائل جزء امنیت جمهوری اسلامی ایران است و چنین اذنی از سوی فرماندهی کل قوا و رهبری داده نشده است. اما آن‌ها مرتب این موضوع را تکرار می‌کنند که باید این مراکز را ببینیم.

پس این موارد جزء خط‌قرمزها است و آن‌ها اصرار دارند که خط‌قرمزها را بشکنند و از این حدود عبور کنند. این خودش تبدیل به یک مانع می‌شود. رهبر معظم انقلاب هم تأکید کردند که خط‌قرمزها باید رعایت شود. البته تیم مذاکره‌کننده‌ی ما پایبند به این خط‌قرمزها هستند و باید آن‌ها را رعایت ‌کنند. همچنین وظیفه‌ی همه‌ی کسانی که در این زمینه کاری می‌کنند یا نظری می‌دهند این است که خط‌قرمزها را رعایت کنند. بر این موضوع تأکید می‌کنم که خط‌قرمز‌های اعلام‌شده «قطعی» هستند و به‌هیچ‌وجه این خطوط نباید از طرف مذاکره‌کنندگان نادیده گرفته شود.

* رهبر انقلاب در دیدار با فرهنگیان اشاره کردند که اگر نیاز آمریکا به مذاکرات بیشتر از ما نباشد، کمتر نیست. این نیاز چیست؟
آن‌ها می‌خواهند بگویند این دیپلماسی (محدودیت و تحریم و حصر اقتصادی) که از قبل شروع شده بود و در زمان اوباما تشدید شد، مؤثرتر از تهدید نظامی است. البته خود این موضوع در مغایرت با گزینه‌ی نظامی روی میز است، ولی آن‌ها می‌خواهند به رقبایشان بگویند وقتی شما ایران را تهدید نظامی کردید، آن‌ها به کارشان ادامه دادند و از تعداد محدودی سانتریفیوژ، به ۱۹ هزار سانتریفیوژ رسیدند، اما زمانی که ما مذاکره را شروع کردیم، بالأخره ایران قبول کرد برای مدتی فعالیت‌هایش را متوقف کند. به این ترتیب می‌خواهند بگویند دیپلماسی ما مؤثرتر بوده است. پس اگر می‌خواهند اثبات کنند این روش مؤثر است، باید مذاکرات به نقطه‌ی موفقیت برسد.

در کنار این، در حال حاضر، منطقه‌ی غرب آسیا دچار بحران‌های مختلفی است و آمریکا (به‌عنوان کشوری که همچنان توهم ابرقدرتی دنیا را دارد) توان حل این بحران‌ها را ندارد. آمریکا چه در آنجایی که مداخله‌ی مستقیم نظامی کرده و چه در آنجایی که با استفاده از مزدورهای خود، جنگ نیابتی به راه انداخته، در هیچ‌کدام موفق نشده است. آمریکا در عراق شکست خورد و حتی حمایت از شکل‌گیری گروهکی تروریستی چون داعش هم به آن‌ها نتوانست کمکی بکند. در عراق اگر فتوای آیت‌الله سیستانی و همت جوان‌ها و نیروهای مردمی عراق و کمک مستشاری ایران نبود، داعشی‌ها بغداد را گرفته بودند و آمریکایی‌ها هم مانع آن‌ها نمی‌شدند. در واقع آن‌ها می‌خواستند به‌وسیله‌ی داعش عراق را از دست حکومت فعلی و دموکراتیک که خواست مردم است خارج کنند تا بتوانند اعمال نفوذ نمایند اما موفق نشدند.

در سوریه هم گفتند ظرف دو سه هفته بشار اسد را برکنار می‌کنیم ولی نتوانستند. هم آمریکایی‌ها و هم عوامل آن‌ها در منطقه این حرف را می‌زدند اما امروز بیش از چهار سال می‌گذرد و بشار اسد محکم ایستاده است. این معاندین مزدور که در سوریه دارند می‌جنگند و از مرز یکی از کشورهای منطقه عبور می‌کنند و به سوریه می‌آیند و مورد حمایت امثال عربستان هستند، زمانی تا چندصدمتری دفتر رئیس‌جمهور سوریه آمده بودند؛ امروز دمشق یک شهر آرام و دارای امنیت کامل است و حکومت کار خودش را انجام می‌دهد و محکم در مقابل مزدوران تروریست ایستاده است.

آمریکا در لبنان هم موفق نشد. در لبنان می‌خواستند کسانی را به‌عنوان رئیس‌جمهور یا نخست‌وزیر روی کار بیاورند تا مسیر را عوض کنند، اما مردم لبنان به آن‌ها اجازه‌ی چنین کاری را ندادند. در یمن هم چه آمریکایی‌ها و چه سعودی‌ها موفق نبوده‌اند. بنابراین آن‌ها از جنگ‌ها و دخالت‌های مستقیم و نیابتی نتیجه نگرفته‌اند و می‌خواهند بگویند ما با ایرانی‌ها وارد مذاکره شدیم و روشی را پیش گرفتیم که روش موفقی است. پس آن‌ها احتیاج دارند که این مذاکرات به نتیجه برسد.

لذا نباید این تصور را داشته باشیم که آمریکایی‌ها می‌خواهند نسبت به جمهوری اسلامی ایران اغماض کنند و به همین دلیل با ما وارد مذاکره شده‌اند. قطعاً این‌گونه نیست. به همین دلیل قبل از اینکه مذاکرات شروع شود و چنین سازوکاری پیدا کند، مرتب از راه‌های مختلف و به‌خصوص از طریق برخی حکومت‌های منطقه که دوست ایران هستند، پیغام می‌فرستادند که ما می‌خواهیم با شما مذاکره کنیم و «قول می‌دهیم» که حقوق هسته‌ای ایران را به رسمیت بشناسیم.


 

* چرا عمل نکردند؟
برای اینکه هدف و عادت آن‌ها همین است و بعد از اینکه مذاکرات شروع می‌شود، قدم‌به‌قدم از آن قول اولیه عقب می‌نشینند. نکته‌ی مهم این است که هربار مذاکره می‌کنند، بعدش دبّه درمی‌آورند و همان حرف‌هایی که قبلاً به‌نوعی درباره‌ی آن‌ها تفاهم حاصل شده است، دومرتبه تکرار می‌‌کنند و بعد ادعاهای جدیدی مطرح می‌نمایند. این معنایش همان خوی زیاده‌خواهی آمریکاست که فکر می‌کنند می‌توانند با یک کار روانی و تبلیغاتی و با کش دادن قضایا، ایران را وادار کنند بیشترین امتیاز را بدهد و کمترین نتیجه را بگیرد.

* بعد از مذاکرات لوزان که در فروردین‌ماه ۹۴ برگزار شد نیز شاهد نقض‌عهدهای مکرر آمریکا هستیم. لطفاً نمونه‌ها و مصادیقی از این نقض‌عهدها را بیان بفرمایید.
مثلاً درباره‌ی فردو بعد از تلاش‌های زیادی که تیم مذاکره‌کننده‌ی ما انجام داد، قراری را قبول کردند، ولی در نوبت بعدی که سر میز مذاکرات آمدند، حرف‌های دیگری زدند که با حرف‌های قبلی متفاوت بود؛ یعنی حتی به تعهد خودشان هم پایبند نبودند. نکته‌ی جالب‌تر آنکه آمریکایی‌ها حتی به آنچه در «فکت‌شیت» خودشان در مورد فردو آورده بودند هم عمل نکردند و در دفعه‌ی بعدی که سر میز مذاکرات حاضر شدند، خلاف «فکت‌شیت» خودشان حرف زدند! بگذریم از اینکه اساساً آن فکت‌شیت، برداشت یک‌طرفه‌ی آن‌ها از تفاهم اولیه بود و ما آن را قبول نداشته و نداریم. با این حال حرف‌هایی زدند که با همان فکت‌شیت منتشر‌شده‌ی خودشان هم مغایرت داشت.

یا قرار بر این شده بود که قطعنامه‌ای در شورای امنیت به تصویب برسد که قطعنامه‌های قبلی علیه ایران را ملغی کند. بنابراین دیگر معنا ندارد ایران در فصل هفتم منشور سازمان ملل باقی بماند، درحالی‌که آن‌ها می‌گویند ایران باید برای مدت طولانی در فصل هفتم باقی بماند. چنین چیزی مورد قبول نیست. در واقع آن‌ها هر دفعه چیزی را مطرح می‌کنند که با مطالب قبلی‌شان متفاوت است. مثلاً وزیر خارجه‌ی آمریکا زمانی توافقی می‌کند، بعد در نوبت بعدی حرف دیگری می‌زند. بعد که این موضوع را به او می‌گویند، در جواب می‌گوید کارشناسان به ما ایراد گرفتند. خب موقعی که وزیر خارجه‌ی یک کشور در مذاکره‌ای شرکت می‌کند، یک تیم کارشناسی بزرگ در پشت سر او هستند. تیم مذاکره‌کننده در همان ژنو یا هر جای دیگر، در مکان ویژه‌ی ضدشنود، مطالب را منعکس می‌کند و از آن‌ها دستورالعمل می‌گیرد و در حین مذاکرات هم مرتب این کار تکرار می‌شود. بنابراین پذیرفته نیست که چیزی را قبول کنند و دفعه‌ی بعد بگویند مورد قبولشان نیست.

یک مطلب دیگر هم همین قضیه‌ی مصوبه‌ی سنا و مجلس نمایندگان است که در ابتدای گفت‌وگو به آن اشاره کردم. یا درباره‌ی مدت محدودیت نسبی فعالیت‌های هسته‌ای ایران تا به حال اعداد متفاوتی گفته‌اند. هر کسی می‌رسد، عددی را بیان می‌کند.

بنابراین اگر بخواهند به این روش، یعنی تهدید نظامی، تناقض‌گویی، نقض عهد و عقب‌نشینی از حرف‌های مورد قبول، ادامه بدهند، دیگر اعتمادی در طرف مقابل باقی نمی‌‌ماند.

* گفتید که آمریکایی‌ها خلوت و جلوتی در مذاکرات دارند. نکته‌ای که پیش می‌آید این است که این رفتار در موج‌های تبلیغاتی رسانه‌های همسو با آن‌ها، به ضرر ما می‌شود و کفه‌ی مذاکرات را به‌سمت آمریکا سنگین جلوه می‌دهد. در واقع گویی حقوق ملت ایران در حال تضییع است. ما باید در برابر این سیاست، چه روش و رفتاری داشته باشیم؟
ببینید با شناختی که من از تیم مذاکره‌کننده دارم، آن‌ها مقید به این هستند که خطوط قرمز را نصب‌العین کار خودشان قرار دهند. از سویی دیگر، استواری رهبر معظم انقلاب در دیدگاه‌هایی که اعلام می‌کنند، در طول سال‌های رهبری و حتی در زمان ریاست‌جمهوری ایشان، بر همه اثبات شده است. اگر ایشان مطلبی را اعلام کنند و به موضعی برسند و آن تشخیص را اعلام و اعمال کنند، قطعاً با استواری، به نیابت از مردم، آن موضع را دنبال و مطالبه خواهند کرد. ایشان همت‌شان بر این است که حقوق مردم تضییع نشود. بالأخره مردم و همه‌ی مسلمانان جهان چشم به جمهوری اسلامی ایران و ایشان بسته‌اند. من در زمانی که زعامت وزارت خارجه را برعهده داشتم، به کشورهای زیادی سفر کردم. افرادی در بعضی از این کشورها به من می‌گفتند که تو فقط وزیر خارجه‌ی ایران نیستی، تو وزیر خارجه‌ی جهان اسلام هستی، وزیر خارجه‌ی ما هم هستی. موقعیت و مقامی که رهبری جمهوری اسلامی ایران دارند نیز در حقیقت زبان گویای عزت مسلمانان تمام جهان اسلام است.

حق هم این است که کارهای حکومتی به‌گونه‌ای پیش نرود که منافع مردم نادیده گرفته شود. معلوم است که ما دنبال کار نظامی نیستیم، ولی نفس اینکه ایران بتواند قدرت هسته‌ای داشته باشد و قدرتمند باشد، آن‌ها را می‌ترساند. ایران می‌خواهد این قدرتمندی ادامه پیدا کند و بناست این رویه ادامه پیدا کند و رو به افزایش باشد. بنابراین باید در گفت‌وگوها، معادلات، تعامل‌ها، ظاهر و باطن و در خلوت و جلوت، به‌گونه‌ای باشد که وقتی مردم محاسبه می‌کنند، احساس کنند که منافعشان حفظ شده است. در راه اهداف جمهوری اسلامی ایران، مردم ما حاضرند هرگونه فداکاری‌ای انجام بدهند، چون مطمئن هستند آن کسی که در رأس نظام قرار دارد، مدافع حقوق مردم است.

این حقوق متعلق به یک فرد نیست که بتواند برای خواست آمریکایی‌ها، بگوید امروز از انرژی هسته‌ای می‌گذریم. این مهم متعلق به همه‌ی مردم ایران است. به همین دلیل هم در نظرسنجی‌هایی که در داخل یا خارج از کشور، درباره‌ی فناوری هسته‌ای انجام شده است، اکثر مردم بر داشتن آن تأکید کرده‌اند. حتی آن‌هایی که خارج از کشور هستند و بعضاً ممکن است نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران انتقاداتی هم داشته باشند، این مسئله را به‌عنوان یک حق ملی، قبول دارند و معتقدند که باید از آن صیانت شود.

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/29737/C/13940226_0429737.jpg

بنابراین کسانی که مذاکره می‌کنند و در متن جریان مذاکرات هسته‌ای هستند، جز اینکه خطوط قرمز را رعایت کنند، چاره‌ی دیگری ندارند. اگر روزی خدای‌نکرده از این خطوط گذر کنند، همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، ما در مسائل اساسی، محرمانه و غیرمحرمانه با مردم نداریم و واقعیات را به مردم خواهند گفت.

* رهبر انقلاب در دیدار اخیرشان اشاره کردند که آمریکا از نظر ملت‌های منطقه هیچ آبرویی ندارد. لطفاً مصادیقی از این بی‌آبرویی را بیان کنید.
آن‌ها در سوریه به چه دلیل می‌گویند که باید حکومت سوریه برود و آن فردی که ما می‌گوییم بیاید؟ فرض کنید بعضی از مردم سوریه، مثل هر کشور دیگری، انتقاداتی نسبت به حکومت دارند، اما به هر حال انتخابات برگزار شده است، قانون اساسی را اصلاح ‌کرده‌اند و آقای بشار اسد دوباره انتخاب شده است. سوریه عضو قانونی سازمان ملل متحد است و موقعیت قانونی یک کشور مستقل را در صحنه‌ی بین‌المللی دارد. به چه دلیل آن‌ها به خودشان اجازه می‌دهند ریاست‌جمهوری بشار اسد را زیر سؤال ببرند و بگویند شخصی دیگر باید رئیس‌جمهور باشد؟ اصلاً به آن‌ها چه ربطی دارد؟ مردم سوریه اول باورشان چیز دیگری بود. برخی به‌اشتباه تصور می‌کردند آن‌ها برای اصلاح آمده‌اند. بعد که جنایت‌های آن‌ها و حمایت‌های آمریکایی‌ها و عواملشان در منطقه را دیدند، به حکومتشان نسبت به قبل انتخابات، حتی وفادارتر شدند.

نمونه‌ی دیگر در عراق است که آن‌ها تحت عنوان ائتلاف ضدداعش، نیروهای عراقی را بمباران و از داعش حمایت می‌کردند. در یمن از سعودی‌ها حمایت می‌کنند تا آن‌ها مردم بی‌گناه را بمباران کنند. همین وزیر خارجه‌ی آمریکا در عربستان گفت ما از حملات سعودی حمایت می‌کنیم و در عین حال، نگران مسائل انسانی هستیم. آدم باید چقدر وقیح، ضعیف‌النفس و بی‌شخصیت باشد که از یک طرف از بمباران بی‌دریغ سعودی‌ها حمایت کند و از طرف دیگر بگوید ما نگران مسائل انسانی هستیم. این دروغ‌ها را کسی باور نمی‌کند. شما اگر به پرونده‌ی آمریکا در هر جایی نگاه کنید، مملو و سرشار از چیزهایی است که هیچ انسان آزاده‌ای آن‌ها را قبول نمی‌کند؛ رفتارهایی که مردم از آن‌ها نفرت دارند.

* اخیراً هم کنگره‌ی آمریکا طرح تجزیه‌ی عراق را در دست بررسی دارد.
بله، در کنگره‌ی آمریکا حرفی زده شده است و تصمیمی که می‌خواهند بگیرند و از پیش اعلام کرده‌اند، تجزیه‌ی عراق است. این مسئله، ماهیت آمریکایی‌ها و دیدگاهشان نسبت به کشورهای اسلامی و به‌خصوص کشورهای منطقه را نشان می‌دهد. موقعی که نتوانستند به حکومت منتخب مردم که حکومت آقای دکتر عبادی باشد، حرف‌های خودشان را تحمیل کنند، یک‌مرتبه این موضوع را مطرح کردند که می‌خواهند عراق را تجزیه کنند. همین خواب را برای سوریه و یمن هم دیده‌اند.

اما آمریکایی‌ها باید بدانند که این یک «خواب شیطانی» است و هرگز تعبیر نخواهد شد. جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان همسایه و متحد استراتژیک عراق، اجازه نخواهد داد این خواب‌های شیطانی آمریکا تعبیر شوند. همان‌طور که طوایف و گروه‌های مختلف سیاسی در عراق قویاً با این طرح شیطانی مخالفت کرده‌اند، جمهوری اسلامی ایران هم از حق قانونی عراق برای داشتن حکومت مستقل، حمایت می‌کند. همان‌طور که جمهوری اسلامی ایران به خواست دولت عراق در مبارزه با داعش کمک کرد، به سهم خودش اجازه نخواهد داد این کشور تجزیه شود.

جمهوری اسلامی ایران نمی‌تواند تحمل کند که کشور مهمی مثل عراق در همسایگی کشور ما که ۱۲۰۰ کیلومتر با ما مرز مشترک دارد و متحد استراتژیک ما محسوب می‌شود، با توطئه‌ی آمریکایی‌ها تجزیه شود که بعداً هر یک از بخش‌های تجزیه‌شده، پایگاه بخشی از مزدوران آمریکایی یا صهیونیست‌ها شوند.

این جمله‌ای که عرض می‌کنم جمله‌ی صریحی است: نه در سوریه، نه در یمن و نه در عراق، جمهوری اسلامی ایران به سهم خودش، به‌عنوان یک کشور اسلامی و دوست و متحد این کشورها اجازه نخواهد داد این خواب شیطانی آمریکایی‌ها تعبیر شود و ان‌شاءالله عراق، سوریه، یمن و بقیه‌ی کشورهای اسلامی با همدیگر متحد خواهند مان


:: بازدید از این مطلب : 312
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 28 / 2

«طرف آمریکایی با کار رسانه‌ای هماهنگ، شکست‌ها و عقب‌نشینی‌های خود را در مستند‌هایش به پیروزی تشبیه می‌کند اما در مقابل و به صورت شگفت‌آوری، طرف ایرانی با کار رسانه‌ای هماهنگ پیروزی‌های به دست آورده را تشبیه به شکست می‌کند.»

 
 «طرف آمریکایی با کار رسانه‌ای هماهنگ، شکست‌ها و عقب‌نشینی‌های خود را در مستند‌هایش به پیروزی تشبیه می‌کند اما در مقابل و به صورت شگفت‌آوری، طرف ایرانی با کار رسانه‌ای هماهنگ پیروزی‌های به دست آورده را تشبیه به شکست می‌کند.»

به گزارش ایسنا، محمد حیدری در یادداشتی در تدبیر 24 که بخشی از آن در بالا آمده است، نوشت: در این روز‌ها مذاکرات هسته‌ای روندی جدی و شتابان به خود گرفته است. مهم نیست مذاکرات در کجا باشد؛ از لوزان تا نیویورک و از ژنو تا وین، فرزندان انقلاب فقط دنبال تحقق منافع ملی کشور هستند. فرآیند جلسات فراز و فرودهای بسیار دارد. حساسیت‌ها بسیار بالاست و تیم مذاکره‌کننده بر روی تک تک جملات و واژه‌ها ساعت‌ها، روز‌ها و حتی هفته‌ها بحث و گفت‌وگو دارد و در بسیاری از مواقع با طرف‌های مقابل جدل می‌کند. سرما و گرما و عید و عزا برایشان تفاوتی ندارد؛ اینجا پای منافع فردی و حزبی در میان نیست بلکه پای آرمان‌های یک ملت در میان است.

با وجود همه رجزخوانی‌های خارج از گود اما فضای مذاکرات در چهارچوب ادب و حسن احترام متقابل پیش می‌رود. اینجا همه‌چیز موشکافانه و با جزئیات توسط تیم مذاکره‌کننده کشورمان به مقامات ارشد نظام جهت بررسی و تصمیم‌گیری مخابره می‌شود. اما این فضای مذاکرات در داخل جعبه جادویی به شکل دیگر به مردم منتقل می‌شود. گویی مدیران ارشد صدا و سیما که برخی معتقدند کمتر رنگ و بوی ملی به خود دارد، به دنبال تحقق پروژه‌ای به نام «القای شکست» در میان مردم هستند و کلید این کجروی را، در مستندسازی‌های گسترده زده‌اند.

پخش مستندهای پرشمار و پرتکرار و تبلیغات گسترده برای پخش آن در بهترین زمان کنداکتور شبکه‌ها شاید مصداق تشویش افکار عمومی باشد؛ مردمی که امیدوارانه برای رهایی از مشکلات اقتصادی و سیاسی در پی شنیدن خبرهای خوب هستند بعد از چشم دوختن به این مستندسازی‌های یکطرفه، نا‌امیدانه و بهت‌زده به فکر فرو می‌روند و با پارادوکسی که چرا اصولاً ما مذاکره می‌کنیم مواجه می‌شوند؟! پروژه‌ای که این روز‌ها نه در صداوسیما بلکه در مجلس و با ارائه طرح سه فوریتی ترک مذاکرات و با چاشنی دروغ و فریب به نمایندگان دیگر، به شکست انجامید.

اما مستندهای پرشمار با عنوان‌های «منطق روشن توافق خوب، بهانه، شوخی تلخ، فرصت‌های آمریکایی، از هیروشیما تا لوزان، شطرنج با گرگ‌ها، نظارت» و د‌ه‌ها نام دیگر که همگی با پخش فیلم‌های آرشیوی و وصله و پینه کردن گذرگاه‌های تاریخی و گذاشتن آهنگ‌های تلخ و مأیوس‌کننده و حتی مصاحبه با مدیران دوران طاغوت به دنبال القای شکست و سازشکار جلو دادن مذاکره‌کنندگان هسته‌ای هستند.

بسیاری از مستند‌ها روی «از بین رفتن دستاوردهای هسته‌ای» تمرکز دارند و اینکه توسط حسن روحانی در مقام دبیر شورای عالی امنیت شروع و در دوران ریاست جمهوری قرار است کار ناتمامش به پایان برسد. در هیچکدام از این مستند‌ها تأکیدی بر حفظ زیرساخت‌های هسته‌ای، تعطیل نشدن هیچ‌یک از مراکز هسته‌ای، فعال ماندن کلیه مراکز علمی و تحقیقاتی، خارج نشدن هیچ گونه مواد هسته‌ای از کشور و از همه مهم‌تر به رسمیت شناخته شدن حقوق هسته‌ای توسط مذاکره‌کنندگان دیده نمی‌شود و به جای به نمایش درآوردن رشادت‌ها، ایستادگی‌ها و تلاش‌های شبانه‌روزی مذاکره‌کنندگان، حتی کمترین اشاره‌ای از آن‌ها در این مستندسازی‌ها پخش نمی‌شود. ولی در مقابل مخالفین توافق هسته‌ای با شبهه‌افکنی صرفاً به دنبال فریب‌خورده، سازشکار و غرب زده جلو دادن فرزندان انقلاب هستند.

حال تفاوت رسانه‌های استکبار با رسانه‌های با پسوند ملی اینگونه نمایان می‌شود که طرف آمریکایی با کار رسانه‌ای هماهنگ شکست‌ها و عقب‌نشینی‌های خود را در مستند‌هایش به پیروزی تشبیه می‌کند و در مقابل و به صورت شگفت‌آوری طرف ایرانی با کار رسانه‌ای هماهنگ پیروزی‌های به دست آورده را تشبیه به شکست می‌کند.

جای تعجب و سوال دارد که آیا واقعاً القای شکست هدف مستندسازی هسته‌ای سیماست؟ و اگر اینطور نیست پس این مستند‌ها چه هدفی را دنبال می‌کنند؟

در پایان باید ابراز تاسف خود را از تیم رسانه‌ای دولت که در دو سال گذشته خنثی‌ترین و مسکوت‌ترین دوران خود را سپری می‌کند ابراز کنم که نه تنها از هرگونه ابتکار عملی کاملاً عاجز مانده است بلکه با سکوت خود تیشه به ریشه دستاوردهای این دولت می‌زند.

:: بازدید از این مطلب : 398
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
چهار شنبه 28 / 2

از مردادماه سال 92 که دولت تدبیر و امید با رای مستقیم مردم در انتخابات پیروز شد همه در ابتدا به خصوص دوستداران دولت تدبیر و امید خوشحال شدند زیرا با اعماق وجود امیدی پیدا کردند که به زندگیشان رونق بخشید و همه به فکر این موضوع بودند آقای روحانی آمده است تا همه ی مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه را حل کند از آن زمان دولت تنها به فکر برنامه های متنوع بود که بتواند کشور را از وضعیت نابسامان اقتصادی بیرون کند و این رویه همچنان با تیم خبره اقتصادی دولت ادامه پیدا میکند.دولت همچنان به دو مقوله مهم تر که شاید همه ی ابعاد جامعه را در بر بگیرد مواجه است اول اینکه در بحث انجام فریضه الهی حجاب که  کشور ما  کشوری اسلامی است بسیار اهمیت ویژه ای  دارد و باید با کارشناسان و روحانیون معتدل بحث حجاب را برنامه ریزی و طرح کرد.

بعد از به روی کارآمدن آقای روحانی به عنوان رییس جمهوری کشور، ایشان در جلسات متعدد درباره حجاب و عفاف صحبت کردند و به روحیه جوانان و ذائقه فرهنگی آنها اشاره کرد ودر یکی از جراید معتبر کشور هم آقای روحانی به این موضوع توجه کردند  و گفتند: می دانید که مفهومی مثل جوانی و جوانی کردن، همواره محتوای یکسانی نداشته و با شرایط زمانی تغییر کرده است. جوانی کردن تابع شرایط زمانی، امکانات هر دوره و ابزارهایی است که در اختیار افراد قرار می گیرد. در دوره ای که جوانی من گذشت، امکانات و ابزارهای امروز و البته برخی مشکلات امروز وجود نداشت. احساس کلی نسل من این است که هزینه زندگی خیلی پایین تر بود و افراد راحت تر می توانستند به خواسته های جوانی نظیر شغل یا ازدواج دسترسی پیدا کنند.

وی همچنین درباره جوانان نسل چهارم(دهه هفتادی ها) هم که با روحیه ای سطحی نگر وبی خیال رشد کرده اند میگوید: من فکر می کنم سرعت تغییرات جهان و به دنبال آن تغییر دیدگاه های افراد در نسل های مختلف چنان زیاد شده است که نسل قبلی خیلی از آرمان ها و آرزوهای نسل جدید را نمی فهمد. در دنیای جدید همه نسل های قدیمی تر از نسل جدید ناراضی و شاکی اند. تفاوت داشتن دو نسل به معنای بی ریشگی نسل جدید نیست. برای مثال، نسل جدید دنبال آزادی، عدالت، سرافرازی بیشتر در جهان، پیشرفت فنی و علمی، وضع اقتصادی بهتر و بسیاری از آرمان هایی است که در سال های دولت اصلاحات بیشتر می شد بروز آن ها را دید. کدام یک از این ها نشان بی ریشگی است؟ هیچ کدام.

از طرف دیگر، خیلی از واکنش های جوانان که نسل قبلی نمی پذیرند، محصول شرایطی است که نسل قبلی یا دولت های نسل قبل ایجاد کرده اند. امروز بی کاری، بالارفتن سن ازدواج و برخی آسیب های اجتماعی در بین جوانان شایع است و بر اثر این وضعیت، رفتارهای خاصی از جوانان بروز می کند. وظیفه مدیران و نسل قبلی این است که شرایط زندگی بهتر را برای جوانان فراهم کنند و بعد انتظاراتی از آن ها داشته باشند. نسل قبلی بالاخص مدیران سه دهه گذشته بی حساب از دین خرج کردند و ناکارآمدی ها را با دین توجیه کردند و حالا خیلی از آن ها از تضعیف باورهای دینی جوانان ناراضی اند. از ابتدا نباید این کار را می کردند.

حال در چند سال اخیر در کشور به گفته ی خیلی از کارشناسان معتدل کشور،ما برای ترویج فرهنگ حجاب برنامه هایی درستی و به جایی اجرا نکردیم شاید عمده ترین آن بحث گشت زنی نیروی انتظامی به عنوان گشت ارشاد بوده است که به نظر خیلی از مردم و کارشناسان نتوانسته است آن رسالت و برنامه ی خودش را در جامعه برای رونق مسئله حجاب در کشور اجرا کند و اینکه حجاب مسئله ای کاملا مجزا از عفاف است تا اینکه آقای روحانی به طور کامل تر این موضوع رو شرح میدهند و می گویند: من قطعا با این برخوردها مخالفم. این ها حاصل همان قرائت و برداشت خاص از اسلام و قانون اساسی است. برای این که نگاهم به مسئله روشن شود، دیدگاهم را به مسئله حجاب و عفاف برای شما تشریح می کنم. خیلی از این برخوردها ناشی از دیدگاهی است که چنین شادی و نشاط هایی را گام های اولیه به سوی تضعیف عفت عمومی می بیند و بنابراین تشریح دیدگاه من مناسب است.

به نظرم، عفیف بودن چیزی فراتر از حجاب داشتن است. به نظر من اگر زنی یا مردی حجاب رسمی مد نظر ما را رعایت نکند، عفیف بودنش زیر سؤال نمی رود. قبل از انقلاب زنان زیادی در جامعه ما حجاب نداشتند، ولی آیا انسان های عفیفی نبودند؟ من هشدار می دهم که حجاب را عین عفاف ندانیم. به نظر من زنان زیادی از جامعه ما حجاب مطلوب قانون را ندارند، ولی عفیف هستند. عفت شاخص های زیادی دارد. کما این که می توان کسانی را هم یافت که ظاهر مطابق قانون دارند و حجاب دارند (چه مرد و چه زن) ولی اصول عفت را رعایت نمی کنند. بنابراین تاکید ما باید بر عفت باشد. باید ببینیم عفت را چه چیزی تهدید می کند. به نظر من عفت مردم ما را فقر اقتصادی و ناتوانی در ازدواج، بیشتر تهدید می کند تا رعایت حجاب مطابق استانداردهایی که عده ای دوست دارند و تعریف کرده اند.

این را چرا گفتم؟ چون یک عده ای فکر می کنند اگر جوانان با هم کوه بروند، در یک مراسم شادی شرکت کنند، یا در خیابان با هم قدم بزنند، عفت جامعه خدشه دار می شود. اما واقعیت این است که عفت را چیزهای مهم تری تهدید می کند. برخی از برخوردها هم ناشی از نگاه پلیسی و امنیتی به جامعه است، نگاهی که همه چیز را سیاسی می بیند. در حالی که اجازه دادن به برگزاری برخی مراسم، شدت کنش و دیدگاه سیاسی را کاهش می دهد. در ضمن، مطمئن باشید که در ایده آل های جمهوری اسلامی، نفی شادی و نشاط نبود. در هیچ کدام از شعارهای ابتدای انقلاب شما شعار علیه شادی و شور جوانی پیدا نمی کنید.

ایشان همینطور به بحث تفکیک جنسیتی هم گریزی زدند که به گفته خیلی از مردم و روشنفکران جامعه یک کار بی دلیل وبی پایه و اساس است که هیچ فوایدی به جز آثار تخریبی در فرهنگ جامعه نخواهد زد و اینگونه رییس جمهوری در این باره هم تشریح میکند که: به هیچ عنوان دنبال تفکیک جنسیتی نیستم. هیچ جامعه ای در طول تاریخ نتوانسته است تفکیک جنسیتی کند، در جامعه پیچیده و پر از ارتباطات امروز نیز تفکیک جنسیتی هیچ کاربردی ندارد.

قشر جوان با این برنامه ها و رویه ها که در چند سال اخیر پاسخ خود را به جامعه داده است نشان داد که به هیچ عنوان همانطوری که مشهود است این برنامه ها کاربردی ندارد و ما فقط ذهن جامعه، کشور و مردم را به سمت وسوی جالبی نمیکشانیم.

باید گفت که اگر کسی حجاب نداشته باشد به این معنا نیست که آن عفت ندارد بلکه شاید ذات درونی آن با عفت الهی همراه باشد و ما درجای قضاوت نخواهیم بود و تنها خداوند از راز دلها خبر دارد زیرا این مقوله تنها منوط به دختران کشور ما است که چگونه طرز فکر ورفتاری را دوست دارند از خودشان نشان دهند.

در این جهت آقای روحانی هم اشاره ای کردند که ایشان نظرشون  درباره عفاف و حجاب این است که من با اعمال محدودیت های فراقانونی علیه دختران و زنان مخالفم. برخی آن قدر تنگ نظر هستند که حتی برخی فتواهای غیرسخت گیرانه تر مراجع را نیز برنمی تابند. رفتار آدم های سخت گیر امروز با تصوراتشان درباره اسلام نمی خواند. اسلام را کامل و راه حل همه چیز معرفی می کنند، ولی دست آخر نمی توانند راهی برای وارد کردن زنان به ورزشگاه ها پیدا کنند و راه محدود کردن را در پیش می گیرند. من البته معتقدم قطعا مشکل از سوی این افراد است.

از این صحبت ها هم میتوان فهمید که جامعه با محدود کردن و جلوگیری هیچگاه نمیتواند به خواسته ی درونی خود دست یابد وباید به دنبال روش ورویه ای باشیم که مردم را به این فکر بکشاند که ما وظیفه خود بدانیم که بایستی حجاب و عفاف کاملا درستی را در جامعه ایفا کنیم.

درباره ی مسائل دیگری مثل استفاده از فضای مجازی و همچنین اینترنت که در کشور ما به گونه ای آن را تشبیه مکنیم که انگار یه غول فناوری است در صورتی که این رویه شبیه سازی شده در کشور بسیار سخت قابل هضم خواهد بود.

هر ابزاری میتواند فرصت و یا تهدید حساب شود اما ما نمیتوانیم به خاطر اینکه این ابزار تهدید دارد ما ازآن استفاده نکنیم وبگویم از جامعه عقب بمانیم بلکه باید به همانگونه ای که رقیبان کشور از این ابزار مانند یک فرصت استفاده میکنند و فرهنگ جامعه ما را به سمت و سوی فرهنگ خودشان می کشانند.

همچنین آقای روحانی در این باره صحبت میکند و میگوید: فضاهای مجازی ابزارند، و هر ابزاری می تواند تهدید یا فرصت باشد. داروها برای درمان بیماری ساخته می شوند ولی می شود با آن ها خودکشی هم کرد. این ابزارهای در ضمن ناگزیر هم هستند. من یادم می آید که حتی آیت الله هاشمی رفسنجانی هم شبکه هایی مثل فیس بوک را پدیده های مبارکی خوانده بودند. واقعا هم همین گونه است. در همه تاریخ، به نظر من از ابزارها بیشتر استفاده مثبت شده تا استفاده منفی. شما نگاه کنید ببینید از انرژی هسته ای فقط دو بار برای کشتار گسترده استفاده شده است، ولی امروز بیش از 400 نیروگاه هسته ای در جهان برق تولید می کنند، و انرژی هسته ای در کشاورزی، صنعت و... کاربرد دارد. مگر جهان با انفجار بمب اتمی، کل انرژی هسته ای را کنار گذاشت؟ نه.

در ضمن در نظر داشته باشید که خیلی از اقدامات علیه آزادی فضای مجازی که توسط افراد و نهادهای خاص صورت می گیرد، مقاصد خیرخواهانه ندارد. یعنی خیلی هم دلشان به حال اخلاق عمومی یا تهدیدهای این فضاها علیه جوانان نسوخته است. مقاصد سیاسی دارد. از آزادی موجود در این فضاها می ترسند، دنبال محدود کردن اخبار هستند، و این محدود کردن ها هم جواب نمی دهد. کاش طرفداران فیلتر کردن توضیح می دادند که در محدود کردن دسترسی مردم به کدام خبر موفق بوده اند؟ کدام خبر مهمی در چند سال اخیر وجود داشته که فیلترینگ باعث عدم دسترسی مردم به آن شده است؟ این اقدامات حتی مانع دسترسی به سایت های غیراخلاقی هم نشده است. فیلترینگ گسترده جز این که دیوار بی اعتمادی میان مردم و دولت را بیشتر می کند و به اقتصاد ما ضربه می زند، خاصیت دیگری ندارد و مانع توسعه کاربری های مثبت اینترنت در ایران می شود.

و زمانیکه بحث فیس بوک و ... می شود همه به این فکر میافتند که آقای روحانی و یا ظریف و کسانی که از این منابع جهانی استفاده میکنند یک هنجار شکنی کردند در صورتی که در جامعه ما همه به دنبال رشد و تعالی و بالندگی هستند و این ابزار وسیله ای خوب است که با مردم ارتباط داشته باشیم و اخبار و تحولات مسئولین را به گوش همه برسانیم ویادآور این شویم که دشمن از همین غفلت ما در استفاده کردن از فضای مجازی استفاده میکند و میتواند با یک اهرم قدرت یک طرفه به پیش رود و ما رو در این جدال جنگ نرم تنها بگذارد و ما باید تنها به این فکر باشیم که چگونه در این جدال که مثل جنگ سخت میماند بجنگیم و قرار داشته باشیم.


:: بازدید از این مطلب : 357
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 26 / 2

 ساخت زائرسرای امامزاده میرسالار(ع)بامساحت 500 متر ودردوطبقه اغاز شد همچنین فضایی برای ساخت بازارچه ی امامزاده و پارکینگ خاکبرداری، و به زودی کار احداث ان شروع خواهد شد . سید عبدالنبی صمدیان بودجه ی اختصاص یافته به طرح زائر سرا را 700 میلیون تومان که از طرح های مصوب اوقاف وامور خیریه می باشد اعلام کرد /

 


:: بازدید از این مطلب : 316
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 26 / 2

 

آفتاب

آفتابِ عالم آرا آفتابی می‌کند

با اشعه رنگِ دلها را شهابی می‌کند

این چه دریائیست اعجازی حسابی می‌کند

چشم هر بیننده‌اش را نقره آبی می‌کند

خود دل است این، دلبر است این، رهنما و رهبر است

این رسول حق محمّد، حضرتِ پیغمبر است

کوه نور و صخره‌هایش خم شده در سجده‌اش

آشنا غار حرا با نغمه‌‌ی هر سجده‌اش

بوته‌های این بیابان گوئیا در سجده‌اش

می‌کند هم خاک و باد و آب و آذر سجده‌اش

کیست این جبریل دارد می به جامش می‌دهد

هم خدا، هم مکه، هم هستی، سلامش می‌دهد

نقش پیشانی او تک بیتی از دنیا غزل

رنگ چشمانش زند طعنه به شهد و بر عسل

ابروانش فارغ از هر گونه امثال و مثل

بر لبش طراحیِ حی علی خیر العمل

کینه‌های مانده در دل با اخوت ختم شد

تا که با دست محمّد این نبوّت ختم شد

عید مبعث آمد و دیده چراغانی شده

دیو جهل و نا امیدی سخت زندانی شده

عرش بنشسته به فرش و فصل مهمانی شده

روح ما با ذکر احمد روحِ روحانی شده

لحظه‌ی پرواز آمد بال‌ها را باز کن

شادیِ بعثت بدین پرپر زدن آغاز کن

:: بازدید از این مطلب : 369
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 16 / 2

 

انگار بعضی­ ها تولدشان شغلشان را بر پیشانی­شان مهر می­ کند. با یک مسؤولیت پا به هستی می­ گذارند و از همان روز نخستین، کسوت مقدّسی را بر تن می­ کنندسیدکاظم مطلوبی میرسالاری ازهمان جوانان معلمی­ است که شغل انبیاء برازنده­اش می­باشد لیسانس اموزش ابتدایی ودانشجوی کارشناسی ارشد  ،کتاب های همنشینان مهتاب ونقش اموزه های دینی در تربیت از تألیفاتش می­ باشد. و همچنین مقاله­ ای با عنوان اموزش کارافرینی حلقه گمشده اقتصاد ایران

– بیوگرافی لطفا؟
بسم الله الرحمن الرحیم
(ن والقلم و ما یسطرون)
با عرض سلام و وقت به خیر، خدمت شما دوستان عزیز. من یک معلمم، و دیگر هیچ
بزرگترین آرزوی کودکی هایم این بود که معلم شوم . سال ها گذشت وبه آرزویم رسیدم .ازآن سوی کلاس به این سوی کلاس آمدم . بچه ها ماندند آن طرف کلاس ومن تنها ماندم این سوی کلاس . این سوی کلاس فقط مسولیت بود . به نظرم وقتی این طرف کلاسی هنر بزرگت باید این باشد که به اضافه "+" اون ور کلاس باشی ومنهای "_" تمام انانیتت .
- دلیل انتخاب این شغل چیست؟ آیا فکر می‌کردید یک روز معلم شوید؟
علاقه‌ی زیادی که به بچه‌ها دارم، باعث انتخاب این شغل شده است. گاهی اوقات خستگی و فشار کار باعث می‌شود كه صبوری خودم را از دست بدهم، ولی چند لحظه بعد، حرف‌های بچه‌ها، لبخند همیشگی را به چهره‌ام برمی‌گرداند.
هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم معلم شوم،ابتدایی که بودم، در جواب این سوال و در واقع این موضوع انشاء كه می‌پرسید: «می‌خواهید در آینده چکاره شوید؟» می‌نوشتم: «بازیگر»، چون علاقه داشتم . ، ولی هر زمان، در قالب کسی در آمدن، با روحیه‌ام سازگار نبود. گرچه بچه‌ها همیشه می‌گویند: شما می‌بایست بازیگر می‌شدید و من هم با انتخاب این شغل، به آرزوی اولم هم جامه‌ی عمل پوشاندم.
باتوجه به تجربه زندگی معلمی در زندگی شخصی مردم عزیز ما را با این قشر شریف بیشتر آشنا کنید ؟
واقعا اینکه گفته شده معلمی شغل انبیاست یک شعار نیست . کلام معلم ، رفتار و سیره ی معلم در تربیت و شکل گیری دانش آموز بسیار موثر هست . تمامی رفتارهای یک معلم میتواند . الگوی رفتاری دانش آموز را شکل دهد . ساعات زیادی از اوقات مفید دانش آموزان با معلمان میگذرد . ضمیر تشنه ی این قشر با چشمه ی جوشان علم و رفتار معلم سیراب میگردد .هنوز چهره ی مهربان معلمانم را از دوره ی ابتدایی تا آخرین آنها را به یاد دارم . هرگونه دغدغه ی جانبی این قشر، نا خواسته ذهن معلم را از محیط درس دور خواهد کرد . نتیجتا بر ارتباط بین معلم و دانش آموز تاثیر جدی خواهد گذاشت . بیشتر افرادی که در جامعه به نان و آبی میرسند . از زیر دست این معلم رد شده اند . از انصاف به دور است که معلم ، خود در تعیین معاش خود و زندگی آبرومندانه اش دچار مشکلاتی شود . معلم جز تعلیم و تربیت دانش آموزانش ، هرگز نباید دغدغه ی دیگری داشته باشد . بدیهی است اگر حق واقعی به ایشان نرسد .مجبور به انجام کارهایی میشود که در شان معلم نیست . اسرار درون انسان و چالشهای درونی ، حتما در رفتار انسانها خود را نشان میدهند . دانش آموزان با ظرافت خاصی این رفتارها را تشخیص میدهند و فضای حاکم بر سرنوشت معلمش در تعیین راه آینده اش تاثیر زیادی خواهد گذاشت . هر چند که معلم هرگز کم فروشی نخواهد کرد و عشق به دانش آموزانش بر مسائل حاشیه ای اش غلبه خواهد کرد .اما وظیفه ی سیستم هست . دغدغه های تاثیر گذار بر معلم را باید برطرف سازد یا به حداقل برساند.
۱۰- اگر نکاتی را در خصوص شهادت شهید مطهری ، روز
معلم وروز کارگر مد نظر دارید بیان فر مایید .؟
جامعه ی ما خیلی زود شهید مطهری را از دست داد . بسیاری از مسائل امروز در زمینه های مختلف نیاز به حضور چنین شخصیتهایی دارد .اما آثار بجا مانده اش که تماما مورد تایید حضرت امام خمینی (ره) بود .میتواند برای نسل جوان مورد استفاده قرار گیرد و بجا روز شهادتش ، روز معلم نامیده شد . روز علم و روز کارگر هم روز عمل هست .روز قدر دانی از زحمات قشر زحمتکش که به فرموده ی حضرت رسول مانند مجاهد در راه خدا هستند ، میباشد . پدران و مادرانی که برای سربلندی فرزندان و کشورشان زیر بار سختیها و مشقتها رفتند . همیشه تن خسته دارند تا دیگران شیرینی راحتی را بچشند . این قشر ، قشری است که افتخار بوسه ی پیامبر اسلام را بر دستان خود دارد . باید بر دستان این دوقشر یعنی معلم و کارگر بوسه زد.
دوست داشتید در کدام عصر زندگی می­کردید؟
دوست دارم در همین دوران زندگی کنم چون خداوند با مصلحت ناشناخته­ خودش به یقین من را برای این دوران ساخته و پرداخته کرده است ولی همیشه از تاریخ پند گرفته­ ام و دنیاهای گذشته را هم دوست دارم.
– چند سال است که در کنار تخته‌ی کلاس می‌ایستید و تدریس می‌کنید؟
بیست دو سال –
از شرایط تدریس و شغل معلمی برایمان بگویید، آیا راضی هستید؟
تنها به این سخن بسنده می‌کنم که: معلمی شغل نیست، عشق است، اگر به عنوان شغل انتخابش کرده‌ای، رهایش کن و اگر عشق توست، مبارکت باد
روزهایی که پشت نیمکت کلاس­ ها  بودید؟
روزهایی که پشت نیمکت بودم روزهای آغاز تجارب زندگی و آموختن شیوه­ های زندگی و نحوه­ ی احترام گذاشتن به انسان­ها و آشنا شدن با اقیانوس­ های صبر یعنی معلمان فداکارم بود که همیشه برایم تبدیل به خاطرات رنگین شده.
 
کدام حرف الفبا را بیشتر دوست دارید؟
الف – چون همیشه اول است.
خلاقیت با معلمی چه ارتباطی دارد؟
معلمی یعنی خلاقیت، و امید است در سال های آینده معلمین ما خلاق و با هوش ترین افراد جامعه باشند چون روی فکر و اندیشه دانش آموزان کار می کنیم خلاقیت در کار معلمی حرف اول را خواهد زد
. نگاه مردم نسبت به شغل معلمی چیست؟
معلمین ابتدایی اصلا دیده نمی شوند اما جایگاه داریم. در جامعه بخاطر تامین نبودن شرایط مالی به مشاغل روی آورده اند و جایگاه معلم که قرار است در عرصه علمی بدرخشد خدشه دار می شود و از اعتبارش کاسته شده است.

نگاه مسئولین نسبت به شغل معلمی چیست؟
امیدواریم نگاه مثبتی به معلمین داشته باشند.
رنگ روحتان؟
به نظرم رنگ روح همه ی معلمان به رنگ پهنه­ آبی
اقیانوس­ ها و دریاهاست و سعی می کنیم همه­ ی مردم و اطرافیان با نگریستن به رنگ روحمان لذّت ببرند.
در کنار یک معلم چه افرادی در تعلیم و تربیت دانش آموزان نقش دارند؟
خانواده در شکل گیری شخصیت دانش آموز موثر است و گاهی اوقات هم دانش آموز ابتدایی بد رفتاریهایی دارد که تلاش معلم را در جهت رفع آن می طلبد.
در مورد کلمات زیر مطلبی که به ذهنتان می رسد بگویید:
تعطیلی ۵ شنبه های مدارس: عالی است
مشق شب دانش آموز: دست و پا گیر
نمره بیست: بسیار خوب
ارزشیابی توصیفی یا کمی: کاش ارزشیابی توصیفی برای پایه اول و دوم و سوم انجام می شد چون دانش آموزان بالاتر با ارزش و مفهوم نمره آشنایی دارند.
تنبیه بدنی: مخل روح کودک
تخته سیاه: از بین رفته
گچ: چند سالی است که از آن راحت شدیم
تشویق: در جای خود موثر است
دانش آموز: سازندگان آینده کشور
سکوت: گاهی نقش طلایی دارد
همکار: ایجاد انگیزه
از جمله مطالبات ودلایل اعتصاب دو روزه معلمان چه بود
اعتراض به وضعیت وخیم معیشتی، کاهش منزلت و امنیت معلمان، بودجه سال آینده وزارت آموزش و پرورش، رفع تبعیض و برقراری عدالت در پرداخت حقوق کارکنان دولت و نیز خدمات ضعیف بیمه طلایی و شائبه افزایش ناچیز ۱۴ درصدی حقوق معلمان در سال ۹۴،

حرفی که برای وزیر آموزش و پرورش دارید؟-با توجه به قول هایی که در اواخر سال93 در خصوص رفع تبعیض ها و توجه به رفاه فرهنگیان از از حضرتعالی ومسئولین شنیدیم ،در مجموع ارائه ی بسته های پیشنهادی را دهن کجی به اعتراضات معلمان تلقی می نماییم و منتظر اصلاح آن می باشیم.

در پایان ضمن درخواست تجدید نظر در تصمیمات گرفته شده پیرامون بیمه ی به اصطلاح طلایی فرهنگیان،برای حضرتعالی آرزوی سلامتی و بهروزی و برای آموزش و پرورش کشورمان آرزوی روزهایی بهتر داریم  . 


:: بازدید از این مطلب : 320
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 9 / 2
 
abdolvahed mirzazadeh-2-233.JPG

اردوی تدارکاتی تیم ملی جوانان از یازدهم اردیبهشت در کمپ تیم‌های ملی آغاز می شود.

 حمید میرسالاریحمید میرسالاری

به گزارش ایسنا به نقل از سایت فدراسیون فوتبال، اردوی تدارکاتی تیم ملی جوانان زیر نظر امیر حسین پیروانی، سرمربی تیم ملی فوتبال جوانان از 11 تا 20 اردیبهشت در کمپ تیم‌های ملی برگزار می‌شود.

 

شاگردان پیروانی جهت برگزاری یک دیدار دوستانه برابر تیم ملی جوانان ایتالیا روز 20 اردیبهشت تهران را به مقصد رم ترک کرده و پس از انجام دیداری تدارکاتی روز 24 اردیبهشت ماه به تهران باز می گردند.

 

اسامی بازیکنان دعوت شده به اردوی تدارکاتی به شرح زیر است:

 

عارف آغاسی-رضا کرملاچعب-کمیل محمدی- شاهین عباسیان و سید حمید میر سالاری از خوزستان

صادق نیک فر از خراسان رضوی

محمد غلامرضا-امید نورافکن-رضا شکاری-سینا خادم پور-شاهین طاهرخانی و محمد علیزاده از تهران

محمدرضا حاج سلطانی-علی شجاعی و باقر نیاری از البرز

حسین علیپور-حمیدرضا محمد رفیعی-مصطفی اسماعیل زاده-امیر حسین امیر طاهری از کرمان

محمد امین بهرامی-محمد بختیاری-نیما طاهری-عارف غلامی از اصفهان

سهیل صالحی از کهگیلویه و بویر احمد

نیما مختاری از مازندران

نیما میرزا زاد از گیلان.

ملی پوشان باید صبح روز جمعه 11 اردیبهشت راس ساعت 10:00 خود را به کادر تیم ملی در هتل المپیک معرفی کنند.


:: بازدید از این مطلب : 766
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 6 / 2

 

 

                                                او می اید.......

                                                  

 از حضرت امیرالمونین  علیه السلام امده که چنین فرمودند :

مردی از فرزندانم در اخرالزمان ظهور می کند ، رنگش سفید به سرخی ،

شکمش بر امده ، ران هایش بزرگ و گرده ، شانه هایش قوی است ، بر پشتش

دو خال هست یکی به رنگ پوستش و دیگری همانند مهر نبوت پیامبر صلی الله علیه واله

او دو نام دارد یکی محرمانه و مخفی است و دیگری اشکار ، نام مخفی اش احمد است و نام 

اشکارش محمد است ، هرگاه پرچم خود را به اهتزاز در اورد شرق و غرب را روشن سازد ، دست 

بر سر بندگان خدا کشد ، پس هیچ مومنی باقی نماد مگر اینکه دلش از کوه اهنین محکم تر گردد و 

خداوند متعال قوت چهل مرد به او بدهد ، و هیچ میتی نماند مگر انکه در قبر اثری از خوشحالی ظهور به 

او برسد که مومتین در قبر از هم دیدن کنند و به ظهور قایم صلوات الله علیه ـ یکدیگر را مژده دهند .


:: بازدید از این مطلب : 375
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 6 / 2

سلفیه مکتبی است که طرز فکر و عمل پاره‌ای از صحابه، تابعان و تابعان آنها را حجتی شرعی برای زندگی در عصر حاضر قلمداد می‌کند. پیروان
این عقیده، از یکسو از موازین فقه مذاهب چهارگانه اهل سنت خارج شده‌اند و
از سوی دیگر با باز کردن راه اجتهاد بر اساس فهم صحابه، باب پیدایش برخی
فتاوی افراطی نادرست و سلیقه‌ای را گشوده‌اند. شکل‌گیری چنین عقیده‌ای از
سده چهارم هجری قمری آغاز شد، اما بعدها توسط ابن‌تیمیه و شاگردانش مدون شد
و نهایتاً با محمد بن عبد‌الوهاب و از طریق حاکمان آل سعود در دوران معاصر
تجدید حیات یافت.

به سلفی‌ها به اعتبار نام محمد بن عبدالوهاب، وهابی نیز اطلاق می‌شود. در این سیاق، «تکفیری»
عنوانی است که به فرد یا جریانی اطلاق می‌شود که غالباً برخاسته از
قرائت‌‌های مختلف سلفی وهابی، مسلمانان را به‌صرف آنکه با آنان هم‌عقیده
نیستند، بر خلاف معیارهای شرعی شناخته‌شده، متهم به کفر و خروج از دین
می‌کنند. کافر خواندن مسلمانان و یا اصولاً مذاهب اسلامی، پیامدها و
واکنش‌های عملی مهمی در جوامع اسلامی دارد. چنانکه فتاوی تکفیری در پس
بسیاری از اقدامات تروریستی پاکستان و عراق و اخیراً جنایت شهادت شیعیان
مصر، قرار دارند.
شیعه‌شناسیِ گروه‌های مختلف سلفی‌ (وهابی‌) اعم از
جهادی و تکفیری و یا رسمی و علمی، به‌رغم همه اختلاف‌نظرهای درونی‌شان
درباره دیگر مسایل، کما‌‌بیش شکلی یکسان و مشابه دارد و معمولاً متأثر از
آثار ابن‌تیمیه و شاگردش ابن‌قیم الجوزی است که اثرگذارترین شخصیت‌ها بر
سلفی‌های معاصر چون محمد بن‌عبد‌الوهاب و شاگردانش بوده‌اند.


:: بازدید از این مطلب : 354
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 6 / 2


:: بازدید از این مطلب : 334
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 20 / 1

ارسال به دوستان
آیت‌الله میرباقری مطرح کرد
ماجرای امتحان حضرت زهرا(س) قبل از ورود به دنیا/ راز نام «فاطمه» برای ام‌ابیها

رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم گفت: امتحان کننده خدای خالق، امتحان شونده وجود مقدس صدیقه‌ کبری(س)، قبل از اینکه ثوب بشر بپوشند و در لباس بشر خلق شوند، اما موضوع امتحان چه بوده است؟!

خبرگزاری فارس: ماجرای امتحان حضرت زهرا(س) قبل از ورود به دنیا/ راز نام «فاطمه» برای ام‌ابیها
  •  
  •  

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، آیت‌الله سیدمحمدمهدی میرباقری رئیس فرهنگستان علوم اسلامی درباره ویژگی‌های خاص حضرت فاطمه زهرا(س) و شرایط درک مقام‌ الهی حضرت(س) گفت: در تفسیر فرات صفحه 581 در ذیل تفسیر سوره «قدر» آمده است که امام صادق(ع) درباره رابطه  شب قدر و حضرت زهرا(س) می‌فرماید: اگر کسی به معرفت ایشان برسد، به درک شب قدر رسیده است. «فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد أدرک لیلة القدر» و بعد ادامه می‌دهند: «و إنما سمیت فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها» خدای متعال ایشان را فاطمه نامیده است، به خاطر اینکه مخلوقات از معرفت او مفطوم هستند.

*امتحانی که از حضرت فاطمه(س) قبل از دنیا گرفته شد

وی با اشاره به اینکه نام فاطمه یک لفظ نیست، افزود: اسامی که برای معصومین است، ظرف حقیقت وجودشان است و خود این اسم حقیقت وجودشان را منعکس می‌کند، لذا فاطمه یک لفظ نیست، بلکه معنایی دارد، بنابراین برای همین یک نام، اسرار مهمی در روایات بیان شده است.

میرباقری با بیان اینکه حضرت فاطمه(س) قبل از ورود به عالم دنیا مورد امتحان الهی قرار گرفته است، خاطرنشان کرد: در تهذیب مرحوم شیخ طوسی زیارتی خطاب به وجود مقدس زهرای اطهر(س) نقل شده که «یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَک»، حضرت(س)، آن وجود مقدسی است که خدای متعال قبل از خلقت ایشان را مورد امتحان قرار داده است.

وی ادامه داد: امتحان کننده خدای خالق، امتحان شونده وجود مقدس صدیقه‌ کبری(س)، قبل از اینکه ثوب بشر بپوشند و در لباس بشر خلق شوند، اما موضوع امتحان چه بوده است؟ حدسم این است که غیر از اینکه موضوع مسأله‌ عبودیت و توحید باشد، همه امتحانات به عهد بندگی برمی‌گردد، ما غیر از این امتحان چیزی نداریم، همه‌ امتحان تفصیل توحید است، یعنی ما همه امتحان‌هایی که می‌دهیم، امتحان به توحید است.

*مسئولیتی که حضرت زهرا(س) قبول کرد

این کارشناس دینی با تأکید بر اینکه اولیاء و انبیا یک امتحان دیگر در وادی توحید دادند، اظهار داشت: غیر از اینکه خودشان در مقام عبودیت تام هستند، با خدا یک عهدی بستند که بار هدایت دیگران و رساندنشان را به وادی توحید هم بکشند و حجاب از حقیقت معنویت و توحید را در این عالم بردارند، عهد نشر بندگی، بسط بندگی، اقامه‌ توحید و رساندن دیگران به وادی توحید را که یک عهد دیگری است و خیلی هم سنگین است.

وی افزود:  تلقی حقیر این است که این امتحانی که از حضرت زهرا(س) گرفته شده، یک چهره‌اش همین امتحان هدایت و شفاعت است، حضرت می‌خواستند واسطه تنزل حقیقت، معنویت و توحید در عالم ما شوند و موانع و حجاب را از حقیقت توحید و نبوت و ولایت، حجاب شرک و کفر و استکبار را بردارند و مردم را به حقیقت ولایت، به حقیقت نبوت راهبری کنند.

رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم بیان داشت: از حضرت زهرا(س) حجاب برداشته شده، این معنای متوسط این عبارت است؛ «وَ أَرْخَیْتَ دُونَهَا حِجَابَ النُّبُوَّة» حجاب نبوت از ایشان برداشته شده است، حقیقت نبوت! ایشان دستشان به این حقیقت نبوت می‌رسد، به آن سر می‌رسد، بنابراین حضرت(س) مشکات انوار الهی و قلب نبی اکرم(ص) هستند.

وی ادامه داد: کسی که این مقام را دارد، عهد با خدا هم بسته که با تحمل خودش، با صبر و ریاضت خودش، موحدان را به حقیقت وادی توحید، به حقیقت وادی نبوت و ولایت برساند، بعد در این عالم که حضرت(س) آمدند به این عهد عمل کردند، پس اطلاعاتی که حضرت داشتند جزء اعظم اطلاعات عالم است که یک نمونه‌اش مصیبت حضرت سید الشهدا(ع) است که عهدش را خدای متعال از حضرت زهرا گرفته و حضرت هم قاعدتاً سر این مسأله پایداری کردند.

میرباقری با اشاره به اینکه حضرت زهرا مدار حق و باطل در عالم هستند، ابراز داشت: ما باید دنبال حضرت زهرا(س) حرکت کنیم. تصدیق یعنی این؛ یعنی هر کجا حضرت(س) ایستاد بایستی و شک هم نکنی، دید خدای متعال ایشان را تراز کرده است. نبی اکرم(ص) ایشان را تراز قرار داده است، جملاتی که راجع به ایشان گفتند، جملات عجیبی است. اقداماتی که داشتند، حضرت(س) وقتی مسافرت می‌رفتند، آخرین خانه‌ای که خداحافظی می‌کردند، خانه‌ فاطمه زهرا(س) بود، اولین خانه‌ای که برای احوالپرسی می‌آمدند، خانه ایشان بود.

وی افزود: در باب حضرت زهرا(س) مکرر فرمودند: «فداها ابوها»، پیامبری این سخن را می‌گوید که «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» است، در احوالات حضرت(ص) نوشتند، وقتی فاطمه‌ زهرا(س) وارد می‌شدند، به استقبال فاطمه می‌آمدند، ایشان را سر جای خودشان می‌نشاندند. گاهی نقل است خم می‌شدند و دست ایشان را می‌بوسیدند.


:: بازدید از این مطلب : 385
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
یک شنبه 14 / 1

هیچ وقت حین عمل پیگیر مسائل نیستیم، در راه انجام صحیح آن کمک نمی کنیم و دنبال نتیجه نهایی از طرف خود هستیم که یا خوب خواهد شد یا بد. اگر خوب بود حسادت می کنیم و نتیجه اش آبروریزی و برکناری! اگر بد هم بود که چه بهتر، منتظر همین لحظه بودیم تا خرابش کنیم!

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی عصر جهان، به نقل از آوای ماغر،یکی از نویسندگان شهرستان بهمئی در یادداشتی به جو اجتماعی این شهرستان اشاره نمود و از رکود توسعه و علل آن نکاتی را بیان کرد که متن آن به شرح ذیل جهت انعکاس به مخاطبین در اختیار این سایت خبری قرار گرفت:

سید کاظم مطلوبی میرسالاری: شهرستان بهمئی از دیرباز تجلی گاه بزرگ مردانی بوده است که هرکدام نمودی از علم، تلاش و اخلاق محسوب می شدند. خطه ای که در تربیت فرزانگان و شخصیت های تأثیرگذار سیاسی و اجتماعی زبانزد بوده است.

نگاهی به تاریخ سراسر آموزنده شهرستان بهمئی حاکی از آن است که اين شهرستان در ادوار مختلف قبل وبعد از استقرار نظام اسلامی نقشی عزت آفرین در منطقه ایفا نموده است و نام آن همواره تداعی کننده انسانهایی بزرگ بوده است اما بدبختانه امروزه با گذشت زمان شاهد هستیم که جایگاه بلامنازع آن در منطقه، درعرصه های مختلف دچار افت و رکود شده است و حتي از بدیهی ترین و ابتدایی ترین امکانات توسعه محروم مانده است.

بی شک رونمایی از شاکله وضعيت كنوني شهرستان بهمئی ، معلول دلایل متعددی بوده که آسیب شناسی نشده است.

 

شهری که فاقد هرگونه زیرساخت شهری می باشد و شهرستانی که توسعه آن از پارادایم خاصی پيروي نمی نماید! و هیچ پیشرفت قابل توجهی از نظر عمران و آبادی، چه در مرکز شهر و چه در روستاها و بخش های آن دیده نمی شود.

برای ریشه یابی علل توسعه یافتگی و یا توسعه نیافتگی، می بایست دلایل را در دو سطح فرهنگ و ساختارها جستجو کرد و بحث جامع برای تبیین علل توسعه نیافتگی نیازمند تحلیل مجموعه عواملی است که سعی می شود بر اساس ادبیات علمی مرتبط، بخشی از عوامل توسعه نیافتگی که البته برای هر منقطه جغرافیایی صادق است، تحلیل و تبیین شود.

 

ابتدا باید اشاره کرد که طرح موضوع "علل عقب ماندگی شهرستان" خود مبتنی بر این پیش فرض است که "شهرستان بهمئی توسعه یافته نیست". البته دفاع از این گزاره چندان هم سخت نیست، ولی طرح این موضوع و بررسی آن نیازمند توافق مشترک روی این پیش فرض است.

 

مجموعه شاخص های شهرستان در زمینه درآمد سرانه ساکنین، وضعیت اشتغال و بیکاری در سطح شهرستان، سطح خدمات در شهرستان، وضعیت صنعتی و کشاورزی شهرستان متاسفانه همه و همه مؤید عقب ماندگی مفرط اين شهرستان مي باشد.

به طور طبیعی با پذیرش این سطح پیشرفت، نتیجه گیری و قضاوت در خصوص بسیاری از ویژگی های فرهنگی به صورت نادیده و بدون هرگونه مطالعه میدانی و بر اساس پیشینه مطالعات قبلی امکان پذیر است.

برای مثال بدون هیچ تأمل و بررسی می توان نتیجه گرفت که فرهنگ مبارزه برای طلب حق، کار و تلاش و حس سخت کوشی و مدیریت کلان آن در این شهرستان دچار مشکل است و متأسفانه به جای آن فرهنگ سهم خواهی طایفه ای، گروهی و جریانی وجود دارد که بالطبع نشان از انگیزه پیشرفت خواهی و موفقیت طلبی پایین مردم شهرستان است.

 اصولاً فرهنگ تعلق و ویژگی های عاطفی مردم شهرستان بهمئی اشکال جدي دارد،تقدیرگرایی منفی در آن رواج دارد ؛ توسعه، گفتمان غالب مردم اين خطه نیست؛ قناعت گرایی به صورت منفی در این شهرستان رایج است؛ ثروت گرایی عقلانی و مشروع چندان تشویق نمی شود و ثروت گرایی برای افراد و گروه خاص جریان دارد؛ کارآفرینی اهمیت بالایی ندارد و کارآفرینان از حرمت و جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار نیستند؛ مردم مسئولیت پذیر نیستند و گفتمان "به من چه!!" و "کلاه خودت رو بگیر که باد نبره" کاملا در جریان است؛ تنها انتظاراتی که از مدیران خود دارند، انتظارات بیشتر عاطفی و شخصی است و نه انتظارات توسعه ای شهرستان؛ به هیچ وجه از رفتار رقابتی و برتری جویی برای خدمت به شهرستان برخوردار نیستند و تنها به خاطر منافع شخصی و با روش های نا بهنجار و غیر اخلاقی دست به تخریب هم می زنند.

مردم شهرستان بهمئی کم خواه، قانع در خواستن، دارای آرزوها و آرمان های کوچک، رویکرد اقتصادی آنها مبتنی بر معیشت است و نه تولید ثروت، منفعلند، هدفشان گذران امروز است و چو فردا بیاید فکر فردا کنند؛فکر می کنند توسعه چیزی است که باید به آنها داده شود و نه این که برای رسیدن به توسعه باید تلاش کرد و توسعه را به دست آورد.

متاسفانه اين رويكرد و رهيافت در بين مسئولين و حتي نخبگان شهرستان هم رواج دارد.علاوه بر عوامل فرهنگی بیان شده، مهمترین دلایل ساختاری توسعه نیافتگی این شهرستان را می توان در سه مورد زیر خلاصه کرد:

 - نبود همکاری لازم و موردنیاز میان امام جمعه محترم، نماینده مجلس و فرماندار شهرستان که درگذشته وحال در بعضی مواقع اختلاف نظر این عزیزان بسیار مشهود است.

- -نبود وحدت و حس خدمت در بین شوراهای محترم شهر در طی دوره های متعدد، به ویژه شوراهای محترم دوره های گذشته که در سایه اختلافات عدیده ای، موجبات عقب افتادگی چندین ساله شهر را فراهم آوردند.

اين موضوع با شدت بيشتر در شهر لیکک و با كمي تعديل در روستاها مشاهده شده و بصورت عوامل ضد توسعه عمل نموده و موجبات فقدان توسعه در ابعاد مختلف را فراهم كرده اند. در اين زمينه پنانسيل هاي مختلف شهرفداي اختلافات سليقه اي، فرهنگي و متاسفانه طايفه اي گرديده است
- 
مهمترین عامل و راز اصلی عقب ماندگی شهرستان، خود ما اهالی و ساکنین شهرستان هستیم ،زیرا ماها عادت داریم دنبال حرف و حدیث باشیم و بگوییم کیه کیه؟ چیه چیه؟ چی شده؟ شنیدی؟ میگن که ... ، دارن .... ، احتمالاً .... و دنبال لغزش کسی هستیم که انگشتمان را بکنیم توی چشمش و بگوییم آهاااااااا پیدات کردیم پس تو بودی!

هیچ وقت حین عمل پیگیر مسائل نیستیم، در راه انجام صحیح آن کمک نمی کنیم و دنبال نتیجه نهایی از طرف خود هستیم که یا خوب خواهد شد یا بد. اگر خوب بود حسادت می کنیم و نتیجه اش آبروریزی و برکناری! اگر بد هم بود که چه بهتر، منتظر همین لحظه بودیم تا خرابش کنیم!

ما یا در انتخابمان اشتباه می کنیم که افراد فاقد صلاحیت و تخصص و بی اعتنا انتخاب می کنیم و یا اينكه افراد خوبی انتخاب می کنیم اما نمی گذاریم کار کنند و چوب لای چرخش می گذاریم تا خودش التماس کنان دار فانی شهرستان را وداع گفته و فرار را بر قرار ترجيح دهد!!!

اما اینک راه و چاره چیست؟ و برای برون رفت از این حالت رکود ، کجا و سراغ چه کسی باید رفت؟ و اصلاً چه کسانی بیشتر در این امر نقش موثرتری دارند؟

شهرستان بهمئی دارای پتانسیل های درخور توجهی می باشد که لازم است به نحو مطلوب و صحیح مورد توجه قرار گرفته و با هدایت آن توسط یک مدیریت متمرکز و شايسته، بستر لازم جهت استفاده حداکثری از این توانمندی مدنظر قرار گیرد.

آنچه که واضح و مبرهن است متاسفانه تاکنون خواسته یا ناخواسته اراده و تصمیمی در جهت تحقق موارد مذکور به طور جدی وجود نداشته و همواره با بیان روشها و راه حل های کلیشه ای و نخ نما شده تبدیل به یک ابزار خاص، جهت تأمین مقاصدی تعیین شده، گردیده است. به عبارت دیگر عدم توجه مناسب و پرداختن به مسائلی که در حاشیه مطرح می شود از آن، موضوعی با محوریت فرعی ساخته است.

اگر عوامل تاثیر گذار در توسعه یک دیار را با دقت بیشتری بازنگری نماییم، مشاهده می شود در شهرستان بهمئی این عوامل به عنوان مجهولات مسئله مطرح است.

خلاصه اینکه هیچ شهری توسعه نمی یابد مگر اینکه عزم و اراده ای جدی در عقبه آن وجود داشته باشد و این مهم میسر نمی شود جز با عزم و اراده ای همگانی که نمود آن باید در رفتار، سکنات و عملکرد کلیه افراد موثر در این زمینه، بویژه مسئولان ارشد، صاحب نظران و اندیشمندان ونخبگان این خطه ظاهر شود. ما با این اقدام پسندیده می توانیم گام نخستین را در این راستا برداشته و شرایط لازم را در جهت تحقق اصل توسعه در اين شهرستان فراهم کنیم، انشاء الله.

سید کاظم مطلوبی میرسالاری

 


:: بازدید از این مطلب : 431
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 13 / 1

مونه اى از فضايل امام رضـا (ع )

((غـفـارى )) مـى گـويـد: مـردى از دودمـان ((ابـورافـع )) آزاد كـرده رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و

آله و سـلّم ) كـه نـام او را ((فـلان )) مـى گـفـتند، مبلغى پول از من طلب داشت و آن را از من

مى خواست و اصرار مى كرد كه طلبش  را بپردازم (ولى مـن پـول نـداشـتـم تـا قـرضـم را ادا كـنـم

) نـمـاز صـبـح را در مـسـجـد رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) در مـديـنه خواندم ،

سپس حركت كردم كه به حـضـور حـضرت رضا (عليه السلام ) كه در آن وقت در ((عُرَيض )) (يك

فرسخى مدينه ) تـشـريـف داشـت ، بروم ، همينكه نزديك درِ خانه آن حضرت رسيدم ديدم او سوار

بر الاغى اسـت و پيراهن و ردايى پوشيده است (و مى خواهد به جايى برود) تا او را ديدم ،

شرمگين شدم (كه حاجتم را بگويم ).

وقـتـى آن حـضـرت به من رسيد، ايستاد و به من نگاه كرد و من بر او سلام كردم با توجّه بـه

ايـنـكـه مـاه رمـضـان بود (و من روزه بودم ) به حضرت (عليه السلام ) عرض كردم : دوست شما

((فلان )) مبلغى از من طلب دارد به خدا مرا رسوا كرده (و من مالى ندارم كه طلب او را بپردازم ).

غـفـارى مـى گويد: من پيش خود فكر مى كردم كه امام رضا (عليه السلام ) به ((فلان )) دسـتـور

دهد كه (فعلاً) طلب خود را از من مطالبه نكند، با توجّه به اينكه به امام (عليه السلام ) نگفتم كه

او چقدر از من طلبكار است و از چيز ديگر نيز نامى نبردم .

امام رضا (عليه السلام ) (كه عازم جايى بود) به من فرمود بنشين (و در خانه باش ) تا بازگردم . من

در آنجا ماندم تا مغرب شد و نماز مغرب را خواندم و چون روزه بودم ، سينه ام تـنگ شد مى

خواستم به خانه ام بازگردم ، ناگهان ديدم امام رضا (عليه السلام ) آمد و عـدّه اى از مـردم در

اطـرافـش بـودنـد و درخـواسـت كـمـك از آن بـزرگـوار مى كردند و آن حضرت به آنان كمك مى كرد،

سپس وارد خانه شد، پس از اندكى از خانه بيرون آمد و مرا طلبيد، برخاستم و با آن حضرت وارد

خانه شديم ، او نشست و من نيز در كنارش نشستم و مـن از ((ابـن مـسيّب )) (رئيس مدينه )

سخن به ميان آوردم و بسيار مى شد كه من درباره ابن مسيّب نزد آن حضرت سخن مى گفتم ،

وقتى كه سخنم تمام شد، فرمود:((به گمانم هنوز افطار نكرده اى ؟)).

عـرض كـردم : آرى افـطـار نكرده ام . غذايى طلبيد و جلو من گذارد و به غلامش دستور داد كه با

هم آن غذا را بخوريم ، من و آن غلام از آن غذا خورديم ، وقتى كه دست از غذا كشيديم ، فرمود:

((تشك را بلند كن و آنچه در زير آن است براى خود بردار)).

تـشك را بلند كردم و دينارهايى ديدم ، آنها را برداشتم و در آستين خود گذاردم (يعنى در جيب

آستينم نهادم ) سپس امام رضا (عليه السلام ) به چهار نفر از غلامان خود دستور داد كه همراه

من باشند تا مرا به خانه ام برسانند.

بـه امـام رضـا (عـليـه السـلام ) عـرض كـردم : فدايت گردم ! قراولان ((ابن مسيب )) (امير مدينه )

در راه هستند و من دوست ندارم آنان مرا با غلامان شما بنگرند.

فـرمـود:((راسـت گـفتى ، خدا تو را به راه راست هدايت كند))، به غلامان فرمود:((همراه من

بـيايند و هركجا كه من خواستم ، برگردند)) غلامان همراه من آمدند، وقتى كه نزديك خانه ام

رسـيدم و اطمينان يافتم ، آنان را برگرداندم ، سپس به خانه ام رفتم (شب بود) چراغ خـواسـتـم ،

چـراغ آوردند به دينارها نگاه كردم ، ديدم 48 دينار است و آن مرد طلبكار، 28 ديـنـار از من طلب

داشت ودر ميان آن دينارها، يك دينار بود كه مى درخشيد، آن را نزديك نور چـراغ بـردم ديـدم روى آن

با خط روشن نوشته است :((آن مرد، 28 دينار از تو طلب دارد، بقيه دينارها مال خودت باشد)).

سـوگـنـد بـه خـدا! خـودم نمى دانستم (و فراموش كرده بودم ) كه او چقدر از من طلب دارد.

روايـات در ايـن راسـتا بسيار است كه شرح و نقل آنها در اين كتاب كه بنايش بر اختصار است به

طول مى انجامد.


:: بازدید از این مطلب : 362
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 13 / 1

شاهد المحتوى الأصلي علي بوابة الفجر الاليكترونية - بوابة الفجر: موقع مخابراتي دولي: العثور على "صدام حسين" حيًا في اليمن
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی عصرجهان به نقل از پایگاه مصری "الفجر"«همان روزی که "میخائیل رمضان" بدل صدام حسین اعدام شده بود، دیکتاتور عراق توسط نیروهای روسی به خارج از عراق انتقال داده شد. صدام به همراه دخترش "رغدRaghad" روز مراسم تدفین، به یمن گریخت.»
پایگاه مصری "الفجر" نوشت: «پایگاه "إنتلجنسي" که ویژه موضوعات اطلاعات امنیتی است به نقل از "ایریک دانلوDunlo" مامور سابق سازمان سیا خبر داده که صدام حسین دیکتاتور عراق زنده است و در منطقه "میکراسMikras" جنوب یمن به سر می برد.»
این پایگاه اطلاعاتی در ادامه ادعا کرد: «حوثی ها محل استقرار صدام را پیدا کرده و به ایران هم اطلاع داده اند.»
 
 


:: بازدید از این مطلب : 613
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 13 / 1

سیاست > دیپلماسی - به گزارش خبرنگار اعزامی خبرآنلاین به لوزان، وزارت امورخارجه متن فارسی بیانیه مشترک را در اختیار رسانه ها گذاشت که در ادامه می آید:

به گزارش خبرآنلاین، جمهوری اسلامی ایران و کشورهای عضو گروه 1+5 متشکل از چین، روسیه، فرانسه، آمریکا، انگلیس وآلمان در چارچوب عناصر مندرج در برنامه اقدام مشترک مورخ 24 نوامبر 2013 و متعاقب فرایند طولانی مذاکراتی پیچیده و طولانی در ابعاد فنی، حقوقی و سیاسی، به مجموعه ای از راه حل های لازم جهت نیل به برنامه جامع اقدام مشترک در شهر لوزان سویس دست یافتند. مجموعه متضمن این راه حل ها جنبه حقوقی نداشته و صرفا راهنمای مفهومی تنظیم و نگارش برنامه جامع اقدام مشترک را فراهم خواهد ساخت. بر این اساس تدوین برنامه جامع اقدام مشترک با مبنا قرادادن این راه حل ها در آینده نزدیک آغاز خواهد گردید.

تداوم برنامه هسته ای از جمله غنی سازی

در چارچوب راه حل های موجود، هیچ یک از تاسیسات و فعالیت های مرتبط هسته ای متوقف، تعطیل و یا تعلیق نمی شود و فعالیت های هسته ای ایران در تمامی تاسیسات هسته ای از جمله نظنز، فردو، اصفهان و اراک ادامه خواهد یافت.
این راه حل های جامع ، ادامه برنامه غنی‌سازی در داخل کشور را تضمین می کند و بر این اساس جمهوری اسلامی ایران قادر خواهد بود مطابق مفاد برنامه جامع اقدام مشترک تولید صنعنی سوخت هسته ای خود را برای تامین سوخت نیروگاه های هسته ای ادامه دهد. 
بر اساس راه حل به دست آمده ، دوره زمانی برنامه جامع اقدام مشترک در خصوص برنامه غنی سازی ایران 10 ساله خواهد بود. در طول این مدت، تعداد بیش از 5000 ماشین سانتریفیوژ در نظنز به تولید مواد غنی شده در سطح 67/3 درصد ادامه خواهند داد. ماشین های اضافه بر این تعداد و زیرساخت های مرتبط با آنها جهت جایگزینی با ماشین هایی که در طول این زمان آسیب می بینند جمع آوری و تحت نظارت آژانس نگهداری خواهد شد. همچنین ایران قادر خواهد بود ذخایر موجود مواد غنی شده خود را برای تولید مجتمع سوخت هسته ای و یا صادرات آنها به بازارهای بین المللی در قبال خرید اورانیوم اختصاص دهد.
براساس راه حل های به دست آمده ایران برنامه تحقیق و توسعه خود را بر روی ماشین های پیشرفته ادامه خواهد داد و مراحل آغاز و تکمیل فرایند تحقیق و توسعه سانتریفیوژهایIR-4، IR-5 ،6IR- و IR-8 را در طول دوره زمانی 10 ساله برنامه جامع اقدام مشترک ادامه خواهد داد.

تاسیسات فردو

بر اساس راه حل های بدست آمده تاسیسات هسته ای فردو به مرکز تحقیقات هسته ای و فیزیک پیشرفته تبدیل خواهد شد. بیش از 1000 ماشین سانتریفیوژ و تمامی زیرساخت آنها در فردو حفظ و نگهداری خواهند شد که از این میان دو آبشار سانتریفیوژ در چرخش خواهند بود. همچنین نیمی از تاسیسات فردو با همکاری برخی از کشورهای(1+5) به انجام تحقیقات پیشرفته هسته ای و تولید ایزوتوپ های پایدار که مصارف مهمی در صنعت، کشاورزی و پزشکی دارد، اختصاص پیدا می کند.

راکتور تحقیقاتی آب سنگین اراک 

مطابق راه حل های موجود؛ راکتور تحقیقاتی اراک آب سنگین باقی خواهد ماند و با انجام بازطراحی ارتقاء یافته و روزآمد خواهد شد. در باز طراحی راکتور ضمن کاهش میزان تولیدی پلوتونیوم، کارآیی راکتور اراک به میزان قابل توجهی افزایش پیدا خواهد کرد. بازطراحی راکتور اراک در چارچوب یک برنامه زمان بندی مشخص و در قالب یک پروژه بین المللی مشترک تحت مدیریت ایران آغاز و پس از آن بلافاصله ساخت آن شروع و در چارچوب یک برنامه زمان بندی تکمیل خواهد شد. تولید سوخت رآکتور اراک و اعطای گواهی بین المللی سوخت راکتور از جمله موارد این همکاریهای بین المللی خواهد بود. از طرف دیگر، کارخانه تولید آب سنگین نیز مانند قبل به کار خود ادامه خواهد داد.

پروتکل الحاقی

ایران در جهت شفافیت و اعتماد سازی به صورت داوطلبانه پروتکل الحاقی را به صورت موقت اجرا نموده و در ادامه فرآیند تصویب این پروتکل طبق یک جدول زمانی در چارچوب اختیارات رییس‌جمهور و مجلس شورای اسلامی به تصویب خواهد رسید.

لغو تحریم ها
براساس راه حل های بدست آمده، پس از اجرایی شدن برنامه جامع اقدام مشترک ، تمامی قطعنامه های شورای امنیت لغو خواهد شد و همه تحریم‌های اقتصادی و مالی چندجانبه اروپا و یکجانبه امریکا از جمله تحریم های مالی، بانکی، بیمه، سرمایه گذاری و تمامی خدمات مرتبط با آنها در حوزه های مختلف از جمله نفت، گاز، پتروشیمی وخودور سازی فورا لغو خواهند شد. همچنین تحریم ها علیه اشخاص حقیقی و حقوقی، سازمان ها، نهادهای دولتی و خصوصی تحت تحریم های مرتبط هسته ای ایران از جمله؛ بانک مرکزی، سایر موسسات مالی و بانکی، سوئیفت، کشتیرانی و هواپیمایی جمهوری اسلامی، کشتیرانی نفت به‌طور همه‌جانبه فورا برداشته خواهند شد. همچنین کشورهای عضو گروه (1+5) متعهد هستند از وضع تحریم های جدید در موضوع هسته ای خودداری نمایند.

همکاری های بین المللی :

همکاری های بین المللی هسته ای با جمهوری اسلامی ایران از جمله با اعضای 1+5 در حوزه ساخت نیروگاه های هسته ای، راکتور تحقیقاتی، گداخت هسته ای، ایزوتوپ های پایدار، ایمنی هسته ای، پزشکی و کشاورزی هسته ای و ... امکان پذیر و ارتقاء پیدا خواهند کرد. بر اساس برنامه جامع اقدام مشترک، دسترسی ایران به بازار جهانی، عرصه های تجاری، مالی، دانش فنی و انرژی نیز فراهم خواهد شد.

زمان بندی اجرا برنامه جامع اقدام مشترک

با پایان یافتن این مرحله از مذاکرات، تدوین پیش نویس برنامه جامع اقدام مشترک تا بازه زمانی 10 تیر در آینده نزدیک آغاز خواهد شد. با نهایی شدن متن، برنامه جامع اقدام مشترک در قالب قطعنامه ای در شورای امنیت سازمان ملل متحد مورد تایید قرار خواهد گرفت. جهت لازم الاجرا شدن برنامه جامع اقدام مشترک برای تمامی کشورهای عضو سازمان ملل متحد، این قطعنامه همچون قطعنامه هایی که علیه ایران تصویب شده بودند تحت ماده 41 فصل هفتم منشور ملل متحد تصویب خواهد شد تا بتواند قطعنامه های قبلی را لغو کند.

طرف های برنامه جامع اقدام مشترک پس از تصویب قطعنامه شورای امنیت، به یک دوره زمانی آماده سازی برای اجرای برنامه جامع اقدام مشترک نیاز خواهند داشت. پس از طی مرحله آماده سازی و همزمان با شروع به اجرای اقدامات هسته ای از سوی ایران در یک روز تعیین شده لغو تمامی تحریم ها به طور خودکار به اجراء در خواهد آمد.
در چارچوب راه حل های به دست آمده ؛ برای بازگشت پذیری متقابل تعهدات مندرج در برنامه جامع اقدام مشترک در صورت نقض تعهدات از سوی هر یک از طرف ها سازو کار لازم پیش بینی شده است.


:: بازدید از این مطلب : 500
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 13 / 1

جامعه مسلمان و آينده اسلام هراسي در آلمان

جامعه مسلمان و آينده اسلام هراسي در آلمان
- گفتگو با سيد مسعود ميرسالاري
استاد دانشگاه
موسسه آينده پژوهي جهان اسلام
واژگان کليدي: پگيدا ، اسلام هراسي، گروه پگيدا ، اسلام ستيزي، پگيدا ، اسلام هراسي
حضور مسلمان ها در آلمان به دهه ها قبل برميگردد. در اين بين 'پگيدا' که برگرفته از عبارت اروپاييان مخالف اسلامي شدن غرب است، تلاش مي کند دولت آلمان را براي تغيير در سياست پذيرش مهاجران و بستن درهاي کشور به روي خارجي ها بويژه مسلمانان تحت فشار بگذارد. در همين راستا گفتگويي با سيد مسيعود ميرسالاري کارشناس مسائل اسلامي در آلمان داشته ايم:

موسسه آينده پژوهي جهان اسلام: بسترها و زمينه هاي اقدامات گروه نوظهور 'پگيدا' را به عنوان مروج خشونت و افراط گرايي در آلمان چيست؟
اگر به عقب برگرديم، زماني که اروپا به نيروي کار کشورهاي اسلامي نيازمند شد و از ترکيه و ساير کشورهاي اسلامي نيروي کار طلب کرد و اين نيروها وارد کشورهاي اروپايي مانند آلمان شدند، اختلاط فرهنگي عظيمي بين اين دو ملت به وجود آمد. اين ها همان موقع برنامه ريزي پنجاه ساله دقيقي انجام دادند که افرادي که به عنوان نيروي کار به اروپا مي روند، آرام آرام استحاله فرهنگي شوند تا هم از نيروي کار آن ها استفاده شود و هم تأثيري بر جوامع آن ها نگذارند. لذا براي سنين مختلف برنامه ريزي کردند. آن ها استحاله فرهنگي خيلي ظريفي ايجاد کردند که اسلام را از خانواده هايي کارگر بگيرند. در حال حاضر بيشتر خانواده هايي که براي کار به اروپا رفته اند، يا وجود ندارند و يا به صورت تک والديني هستند. بنابراين اسلام هراسي غير ملموس و درازمدت ايجاد کردند. بعد از جنگ جهاني دوم اين موضوع شکل گرفت و تا اکنون نيز ادامه دارد. چنانچه نسل دوم و سوم افرادي که به اروپا رفته اند، کاملا استحاله فرهنگي شده و فرهنگ و زبان مادري خود را کاملا فراموش کرده اند. از طرف نفوذ اسلام گرايي که با انقلاب اسلامي ايران شکل گرفت، آرام آرام به عنوان نقطه عطفي در بين ممالک غربي مطرح شد و آن ها اسلام را مي فهميدند. آنها وقتي متوجه رحمت اسلام مي شدند، به سمت اسلام گرايش پيدا مي کردند. اروپايي ها براي اين موضوع هم برنامه ريزي کردند، يعني گفتند ما بايد کاري بکنيم که نه تنها رشد اسلام گرايي متوقف شود، بلکه حتي آن هايي که مسلمان هستند، به سمت غرب گرايش پيدا کنند و به عبارت ديگر نيروي کار نيمه غربي شوند. 
 بعد از انقلاب اسلامي ايران، اروپايي ها مقداري دچار مشکل شدند. بخشي از نيروي جوان آن ها به سمت دين اسلام تمايل پيدا کردند. براي اين که بتوانند جلوي اين موضوع را بگيرند، گروه هايي تشکيل دادند که شاخصه اين گروه ها، افراطي گري هاي اسلامي است که به نحوي مي خواهد به جامعه اروپا بفهماند که اسلام يعني تروريست، اسلام يعني خشن، اسلام يعني دين خشونت و وحشت. به نحوي که توانسته اند در اين پنج-شش سال اين موضوع را در جامعه خود نهادينه کنند. هر چند از کشورهايي مانند جمهوري اسلامي ايران، افرادي مي روند و دين را تبليغ مي کنند اما متاسفانه گروه هايي که در حال حاضر در مناطق عراق و سوريه به اسم داعش و به اسم اسلام کارهاي وحشتناکي را انجام مي دهند، و هر خشونتي را به اسم اسلام انجام مي دهند، توانسته اند به اين نحو رشد اسلام را متوقف کنند. لذا در بعضي قسمت ها نه تنها اسلام گرايي متوقف شده است بلکه اسلام هراسي ايجاد کرده است. بنابراين اروپايي ها به اهداف خودشان بعد از پيدايش گروه هاي افراطي دست پيدا کرده اند. آن ها براي اين موضوع برنامه ريزي کرده بودند، يعني اين طور نبوده است که فکر کنيم آن ها اين تندروها را از اروپا، قفقاز، آسياي ميانه، روسيه و اوکراين يک شبه به اروپا برده اند و گروهکي به اسم داعش درست کرده اند. بلکه آن ها برنامه ريزي کاملا حساب شده اي داشته اند. عده اي اين موضوع را نقد مي کردند که حدودا 15 سال پيش يا 20 سال پيش در اوکراين و آسياي ميانه و در کشورهايي مانند تاجيکستان، ازبکستان، قزاقستان يا حتي کشورهاي اروپايي شخص تحصيل کرده اي را از عربستان مي فرستادند، آن ها افراطي هايي بودند که با پول زياد وارد يک شهر شدند، تشکيل خانواده دادند، به مسجد رفتند، عده اي را دور خود جمع کرده و جذب نيرو کردند.

موسسه آينده پژوهي جهان اسلام: اگر بخواهيم به وضعيت کنوني مسلمانان در آلمان نگاهي بيندازيم، در شرايط کنوني وضعيت و شرايط مسلمانان آلمان چگونه است؟
در حال حاضر در آلمان، با توجه به رفت و آمدهاي چندين ساله اخير که من به آلمان داشته ام، رشد اسلام گرايي متاسفانه مقداري متوقف شده است. به اين جهت که افراط گراهايي که به اسم اسلام به اسلام ضربه زده اند، توانسته اند به روحيه مردم آن جا ضربه بزنند. مردم آلمان روحيه تقريبا خنثايي پيدا کرده اند. قبل از اين يعني حدود 10 يا 15 سال پيش، تمايلي به اسلام پيدا مي کردند، اما بعد از ديدن اين کليپ ها و فيلم ها که در اينترنت و تلويزيون و ماهواره پخش مي شود، متاسفانه مقداري نسبت به رشد اسلام واکنش نشان مي دهند و حتي برخورد آن ها با مسلمانان بد شده است. وقتي ما در خيابان گام بر مي داريم، اگر زني همراه ما باشد که محجبه است، عموم مردم با ترشرويي با او برخورد مي کنند. حتي عده اي مي گويند که شما تروريست هستيد، به اين دليل که مسلمان هستيد يا ما ديديم که شما نماز خوانده ايد.

موسسه آينده پژوهي جهان اسلام: وضعيت کلي مسلمانان در آلمان چگونه است؟
وضعيت کلي مسلمانان در آلمان دچار پراکندگي شده اند و نياز به انسجامي دارند که آن هم به عهده روحانيت هست که اين انسجام را برقرار کند. حتي بين شيعه و سني وحدتي را بايد ايجاد کنند. اما متاسفانه از يک طرف مردم آلمان که هنوز اسلام را نشناخته اند، حالت مقابله اي دارند و سخت قبول مي کنند که با مسلمانان معاشرت کنند. اما در بين خود مسلمان ها گرچه وحدت نسبي هست، ولي به جهت اشتغال به کار شديد، حالت خستگي دارند که جايي براي مراسم ها و انسجام و ... ندارند. از طرف ديگر امکاناتي مثل مسجد و حسينيه و امکاناتي از اين قبيل براي مسلمان ها در آن جا وجود ندارد و هيچ کس هم به فکر آن ها نيست. به عنوان مثال در شهري مانند کلن آلمان، 30000 فارس زبان هستند که يک روحاني ثابت و يک مسجد ندارند که آن ها را منسجم کند و براي آن ها صحبت از اخلاق اسلامي و مسائل ابتدايي اسلامي کند. لذا برخي مردم حتي مسلمان ها و ايراني هايي ، احکام ديني و اخلاقيات کلي اسلامي را فراموش کرده اند.

موسسه آينده پژوهي جهان اسلام: وضعيت کلي مسلمانان از نظر اقتصادي، سياسي، اجتماعي در آلمان به چه صورت است؟
در کل وضعيت اقتصادي آلمان نسبت به ساير کشورهاي اروپايي بهتر است. نيروي کار آلمان نيروي کاري است که اصولا از کشورهاي ديگر مي آيند و لذا نيروي کار ارزاني است. هر کسي که وارد آلمان مي شود در سيستم اقتصادي آلمان ذوب مي شود. در آلمان شرکت هاي بزرگ و کارخانه هاي بزرگي هست که همه به صورت ماشيني هستند و افرادي که وارد آلمان و سيستم اقتصادي آلمان مي شوند، بايد مانند سيستم آن جا شوند. مسلمان هاي آلمان در حد متوسط به پايين هستند. فقير فقير نيستند، اما زندگي آن ها به سختي مي گذرد. اگر زن و مرد هستند، هر دو بايد کار کنند تا بتوانند زندگي متوسطي را براي خودشان داشته باشند. از لحاظ اجتماعي مسلمان ها خيلي جايگاهي ندارند، خيلي مورد توجه نيستند. البته استثنا هم دارد، پروفسورها و دکترهاي بسيار خوب ايراني در آلمان هستند. 
 


:: بازدید از این مطلب : 517
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 12 / 1

 


ز لیلایی شنیدم یا علی گفت / به مجنونی رسیدم یا علی گفت
مگر این وادی دارالجنون است / که هر دیوانه دیدم یا علی گفت
نسیمی غنچه ای را باز میکرد / به گوش غنچه آندم یا علی گفت
خمیر خاک آدم چون سرشته / چو بر میخاست آدم یا علی گفت
مسیحا هم دم از اعجاز میزد / زبس بیچاره مریم یا علی گفت
مگر خیبر زجایش کنده میشد / یقین آنجا علی هم یا علی گفت
علی را ضربتی کاری نمیشد / گمانم ابن ملجم یا علی گفت

دلا باید که هردم یا علی گفت / نه هر دم بل دمادم یا علی گفت
که در روز ازل قالوبلا را / هر آنچه بود عالم یا علی گفت
محمد در شب معراج بشنید / ندایی آمد آنهم یا علی گفت
پیمبر در عروج از آسمانها / بقصد قرب اعظم یا علی گفت
به هنگام فرو رفتن به طوفان/ نبی الله اکرم یا علی گفت
به هنگام فکندن داخل نار / خلیل الله اعظم یا علی گفت
عصا در دست موسی اژدها شد / کلیم آنجا مسلم یا علی گفت
کجا مرده به آدم زنده میشد / یقین عیسی بن مریم یا علی گفت
علی در خم به دوش آن پیمبر / قدم بنهاد و آندم یا علی گفت

 

 


:: بازدید از این مطلب : 372
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 11 / 1


:: بازدید از این مطلب : 362
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 11 / 1

 


:: بازدید از این مطلب : 354
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 9 / 1

 

 

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر الیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال
 
با نگاهی امید بخش به آینده و با نگرشی نوین بر آموخته ها و اندوخته های حاصل از تجربیات گذشته پای در راه اهدافی متعالی گذاشته ایم و در شروع سال جدید با استعانت از خداوند منان مسیر زندگی خود را به راه پر شکوه الهی پیوند می زنیم .
حلول سال نو و بهار پر طراوت که نشانه قدرت لایزال الهی، تجدید حیات طبیعت و نشان و بهره مندی از زندگی و نماد بهره وری در کار و تلاش می باشد را به هم استانی های خونگرم و قهرمان پرور و همه همکاران تلاشگر ، متعهد و زحمتکش سازمان صنعت ، معدن و تجارت در سطح استان خوزستان تبریک و تهنیت عرض نموده و سالی سرشار از برکت و معنویت را از درگاه خداوند متعال و سبحان برای این عزیزان و خانواده محترم آنان مسئلت می نمایم .
 
 
                                         سید نواله حسن زاده
                                       رییس سازمان صنعت معدن وتجارت استان خوزستان: 
یاداوری :مهندس سید نوراله حسن زاده (میرسالاری) ازبزرگان ونخبگان سادات میرسالاری می باشد که سالیان متمادی در عرصه های مختلف از جمله مدیریت  صنایع معادن خوزستان و مدیریت دانشگاه علمی کاربردی استان وهمچنین در دولت اعتدال مدیریت صنعت معدن وتجارت استان خوزستان را عهده دار می باشد کانون دانش اموختگان سادات توفیقات وافر رابرای این برادر ارزشی در عرصه های مختلف ارزومند است/

:: بازدید از این مطلب : 950
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 9 / 1
 

روحیه شاد, احساس موفقیت,رسیدن به آرامش

من یک زن 35 ساله، متاهل و دارای یک دختر 6ساله هستم. مشکلات زیادی را پشت سر گذاشته ام و امروز......

تحصیلاتم را تا مقطع دکتری ادامه داده و الان به عنوان یکی از مدیران ارشد یک شرکت معتبر، در حال انجام وظیفه هستم.

در کودکی پدر و مادرم متارکه کرده اند و مرا به خانواده ی فقیری سپردند تا در ازای پول از من مراقبت کنند.در هفت سالگی پیش پدر و نامادریم برگشتم.سوای رفتار نامادریم،خواهرم هم به من حسادت میکرد و حتی خانواده پدرم مرا بعنوان یکی از خودشان قبول نداشتند.سختیهای زیادی کشیدم ولی هیچگاه ناامید نمیشدم متاسفانه مادر خودم هم مدتها سراغی از من نمیگرفت و بعد از ازدواج با اصرار من به خانه مان آمد ولی هیچوقت احساس نمیکردم مادرم مثل مادرهای دیگر تکیه گاهم باشد.

دوره کودکی سختی داشتم ولی با این اوضاع همیشه سعی می کردم روحیه شادی را در درونم زنده نگهدارم.

بعد از ازدواج هم مثل همه دختران دیگر با مشکلاتی در زندگی مواجه بودم اما متاسفانه هیچ پشت و پناه یا حداقل تسکینی بر آلام قلبم نداشتم.

به هر حال هر چه که بود گذشت و الان 10 سال از  زندگی مشترک من می گذرد و خدا را شکر از زندگی، از همسرم و کلا از شرایط فعلی ام بسیار راضی هستم.

همیشه سعی کردم گذشته ام را بهانه ای برای افسردگی، عدم تلاش و شکستهایم قرار ندهم چون از صمیم قلب به این اعتقاد داشتم که:
برای رسیدن به آرامش و موفقیت و احساس و حال خوب، کلمات و عباراتی که در ذهن و زبان تکرار می‌شوند، نقشی اساسی دارند. کلمات و عبارت‌هایی که یادآور ناراحتی‌ها، بدی‌ها، مشکلات، غم‌ها، ناکامی‌ها و ... هستند، روح و ذهن ما را به سرعت آلوده می‌کنند و قدرت و اعتماد به نفس‌مان را به شدت کاهش می‌دهند. در چنین شرایطی، دیدن جنبه‌های مثبت خود، اطرافیان و محیط، برای‌مان دشوار می‌شود وبرای تسلط بر شرایط و احساس موفقیت، به انرژی روانی نیاز خواهیم داشت. توجه  به مثبت‌های جزئی زندگی خود و دیگران، این انرژی روانی را در ما تامین نموده و قدرت غلبه بر مشکلات و موانع را به ما هدیه می‌کند.

به همین دلیل، همیشه سعی کردم برخی عبارات و جملات را همیشه در ذهن مرور کنم که در صورت خواندن مکرر و تکرار مداوم آنها، در ذهن نقش بسته و خود به‌خود، تحولات جالبی را پدید می‌آورند و جای افکار منفی ذهن را گرفته و احساس خوب و اعتماد به نفس ایجاد می‌کنن:

- من به جای فکر کردن به افتادن‌ها، به بلند شدن فکر می‌کنم.
- در هر مشکل و مانعی، سوال طلایی ذهنم این است که: «خدایا تو بهترین راه‌های حل این مشکل را چگونه به من نشان می‌دهی، از تو سپاس‌گزارم.»
- من موانع و مشکلات را هدیه‌ی خدای مهربان برای بزرگ و وسیع شدن خودم می‌دانم.
- به نظر من، زندگی یعنی رودررویی شجاعانه با موانع و چشیدن لذت موفقیت.
- من در هر حادثه‌ای، به علت‌های آن توجه می‌کنم.
- من مسوولیت کامل رفتارهای خود و زندگی‌ام را می‌پذیرم.
- من در هر مشکلی، به  خطاهای خود توجه می‌کنم و به سرعت آنها را اصلاح می‌نمایم.
- من در مشکلات، بسیار صبور و در موفقیت‌ها، بسیار سپاس‌گزار و شاداب‌ام.
- من هر روز متولد می‌شوم و تولدم را جشن می‌گیرم.
- من با توجه به زیبایی‌ها و خوبی‌های کوچک فراوان، نگاهم را زیباتر می‌کنم.
- خداوند مهربان در همه‌ی مکان‌ها و زمان‌ها و شرایط، حامی من است.
- من بارهای زندگی‌ام را به خدا می‌سپارم و خود را سبک می‌کنم.


کلمات و عبارت‌هایی که یادآور ناراحتی‌ها، بدی‌ها، مشکلات، غم‌ها، ناکامی‌ها و ... هستند، روح و ذهن ما را به سرعت آلوده می‌کنند و قدرت و اعتماد به نفس‌مان را به شدت کاهش می‌دهند


- من با اهمیت دادن به زیبایی‌های طبیعت، مردم و خودم، به خداوند مهربان عشق می‌ورزم.
- دنیا زیباست چون خداوند در آن حضور دارد.
- بدی‌ها و خوبی‌ها، زشتی‌ها و زیبایی‌ها، راحتی‌ها و سختی‌ها، گل‌ها و خارها، شکست‌ها و موفقیت‌ها همیشه با هم‌اند.
- من با بزرگ کردن لحظه‌های خوب و موفقیت‌های خود و دیگران، انرژی زیادی برای غلبه بر مشکلات پیدا می‌کنم.
- خطاها و ناکامی‌ها من، پل‌های پیروزی‌ام هستند.
- من عاشق دنیا، خوبی‌ها، زیبایی‌ها و خداوند مهربان هستم.
- من در مشکلات، لبخند قدرت را فراموش نمی‌کنم.
- من جسور و مقاوم هستم.
- من سپاس‌گزار نعمت‌های بی‌شمار خدای رحمان هستم.
- آینده‌ی من، بسیار روشن و موفقیت‌آمیز است.

البته شاید با خواندن این عبارات تصور می کنید که در حال شعار دادن هستم اما می بینید که با مرور دایمی همین افکار و جایگزین کردن افکار منفی به وسیله افکار مثبت توانسته ام سختی های زندگی را پشت سرگذارده و پله های موفقیت را یکی یکی طی کنم.
 


:: بازدید از این مطلب : 348
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 6 / 1


فارتق با داشتن آب وهوای مساعد و مناظر دیدنی، مکان مناسبی برای گردشگران و مسافران در تابستان و فصل گرما است. شرایط آب و هوایی،. جوشش چشمه‌های فارتق از دل زمین که خواص معدنی نیز دارند همچنین وجود باغستانهای زیبا و انبوه، گردشگاهی بکر در تنگ فارتق بوجود آورده است. وجود بقعه متبرکه امامزاده میرسالار(ع) از نوادگان امام موسی کاظم(ع) در کنار این طبیعت زیبا بر جذابیت این منطقه افزوده و میهمانان در بدو ورود به فارتق به زیارت آستان مقدس این بقعه متبرکه می روند.

 

تنگ فارتق به دلیل شرایط مساعد اقلیمی و چشم‌اندازهای بی‌نظیر طبیعی، همه ساله گردشگران و طبیعت دوستان بسیاری را به سوی خود جلب می‌کند. استقراربقعه  در میان تنگ فارتق  که پیرامون آن را ارتفاعاتی بلند دربرگرفته‌اند، چشم‌اندازهای بدیعی از تلفیق زندگی انسان و طبیعت پدید آورده است. این ارتفاعات جنگلی، در همه فصول  تفرجگاه عمومی مردم روستا و گردشگران است. پوشش گیاهی و جانوری منطقه با انواع گیاهان دارویی کتیرا، گل‌گاوزبان و گل بنفشه و جانوران و پرندگان وحشی مانند گرگ، روباه، خرگوش، قوچ، میش، گراز، شاهین و کبک، از   و اثار به جامانده از اسیابهای ابی و غار طبیعی باقدمت چند هزار ساله داودی وشالیزارهای زیبا و ابشارهای کوچک در مسیر اب ازدیگر جاذبه‌های طبیعی فارتق به شمار می‌روند. حواشی رودخانه فارتق از جمله جاذبه‌های گردشگری منطقه  است که همت مسئولین را  می طلبدبا اختصاص بودجه پارک ساحلی  رودخانه که مکمل این همه زیباییست را برای رفاه گردشگران وزوار راه انداز ی کنند واز پتانسیل های منطقه برای جذب گردشگران بیشتر استفاده گردد



 


:: بازدید از این مطلب : 369
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 5 / 1

ديدار نايب رئيس شوراي شهرستان كهگيلويه با زائران بقعه متبركه امامزاده ميرسالار(ع) ديشموك+تصاوير


:: بازدید از این مطلب : 485
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 4 / 1


سادات
 جمع سیّد و در لغت عربی در اصل سیوِد (قبل از اعلال) بوده و به معنی آقا و سرور است؛ و در اصطلاح عام به کسانی گفته می‌شود که از طرف پدر از نسل "هاشم" (جد پیامبر اسلام محمد بن عبدالله) باشد یا به عبارتی از قبیله بنی هاشم باشد. سیادت به فرزندان محمد از طریق فاطمه دختر محمد و علی پسر ابوطالب (امام اول پیروان تشیع و خلیفه چهارم اهل سنت) می‌رسد.

سادات دو شاخهٔ اصلی دارند:

  1. نوادگان علی از طریق سه تن از پسران او - محمد حنفیه از خوله دختر قیس،عباس بن علی از ام‌البنین و عمر بن علی از صهباءِ ثعلبیه - که از میان پسران متعدد علی فرزند یافتند. به این سادات علویمی‌گویند.
  2. نوادگان حسن و حسین - فرزندان علی از فاطمه - که به آنان سادات هاشمی و نیز بسته به انتساب به حسن یا حسین، حسنی یا حسینی گفته می‌شود و از نظر فقه شیعه کسانی که خمس به آنها تعلق می‌گیرد این سادات هستند.

اولاد فاطمه بارها در خلافت بنی امیه و بنی عباس برای اصلاح امت خروج کرده‌اند (مانند خروج زید بن علی و محمد بن عبدالله بن حسن مثنی معروف به نفس زکیه) و سلسله‌های متعددی در نقاط دور ازعربستان، از جمله مراکش، یمن، مصر، گیلان و مازندران تشکیل داده‌اند. مانند حکومت ادریسیان (نوادگان ادریس نوهٔ حسن بن علی) در مراکش، فاطمیان در مصر، مرعشیان (از نوادگان علی المرعش نبیرهٔعلی بن حسین و علویان طبرستان (دو شاخه از سادات حسنی و حسینی مازندران) و بنی مهنا در مدینه. (به کسی مادرش از سادات است میرزا گفته می‌شود). برخی از سادات با میر صدا می‌زنند و این بامیرزا[۱] تفاوت دارد. به دختران یک فرد سید، سیده، علویه، و یا شریفه اطلاق می‌شود. فردی که دارای مادر سید و پدر غیر سید باشد، معمولاً میرزا (برای پسران) و میرزایه (برای دختران) نامیده می‌شود. سیادت در سادات هاشمی که طبق نظر برخی از علما، قوی تر و شریف تر هم هست، از طرف مادر و در سادات علوی از طریق پدر می‌باشد.

اهل سنت «سَیِّد» را با نام شریف می‌شناسند.


به اعتقاد برخی از علماء، فرزندان عباس عموی پیامبر نیز جزو سادات شمرده می‌شوند و می‌توان به آنها هم خمس مال را پرداخت.[نیازمند منبع]

از نظر قاطبه علمای شیعه به اجماع، بخصوص علمای متاخر شیعه سیادت به فرزندان فاطمه دختر پیامبر می‌رسد و خمس تنها به آنها تعلق می‌گیرد.

القاب سادات[ویرایش]

القابی که به سیدها داده می‌شود بر دو دسته است: انتسابی و احترامی. القاب انتسابی برای بیان نَسَب شخص و انتساب وی به طایفه یا قبیله معینی به کار می‌روند، مانند امامی، حسینی، حسنی. القاب انتسابی برای گرامیداشت منتسبان به خاندان رسالت به آنان اطلاق می‌شود و اغلب سیدها بر خود اطلاق نمی‌کنند، چنان که در مورد مراجع متأخر شیعه که از سادات بوده‌اند چنین بوده است، مثلاً نقش مهر سید محسن حکیم, محسن الطباطبائی الحکیم، و نقش مهر سید ابوالقاسم خویی، ابوالقاسم الموسوی الخوئی، بود. در روزگار پیشین هم این گونه بوده و در نسخ خطی و متون کهن معمولاً سادات خود را به این القاب ننامیده‌اند. در ایران نیز اگر سادات پیشاپیش نام خویش لفظ «سید» می‌آورند، برای تفاخر و بزرگ داشتن انتساب خود به خاندان رسالت است و در این موارد سید می‌تواند جزئی از نام باشد. برخی از القاب احترامی که در روزگار مختلف برای گرامی داشت سادات به کار برده می شده به شرح زیر است:

لقب میرزا[ویرایش]

معمولاً در بین سادات رسم است که نسبت سیدی از پدر به فرزند برسد. روی همین اصل کسانی که از مادر یا مادر بزرگ سید هستند اصطلاحاً شریف یا میرزا) میرزایه و شریفه حالت مونث می‌گویند. بخاطر همین است که در ایران چنین فامیل‌هایی بوفور دیده می‌شود:

میرزازاده، میرزایی، میرزاییان، شریف، شریفی، شریفیان و...

در دورهٔ قاجار اصطلاحاً به شاهزادگان قجری میرزا می‌گفتند ولی هیچ کدوم از این میرزاها نام خانوادگی میرزایی برای خودشون برنگزیدند چون بغیر از میرزا لقب دیگری داشتند و بر اساس اون لقب نام خانوادگی برگزیدند که پیشتر نمونه اش رو دیدید. در دوران پیشتر، میرزا به کسی گفته می‌شد که در کار نوشتن و حساب و کتاب دیوان سالاری‌های دولتی بود. در منطقه بیابانک و روستای فرخی به سادات در قدیم میرزا اطلاق می گردیده است و در حال حاضر این سادات اغلب به سید تغیر پیدا کرده‌اند به غیر از سادات که از شهرهای دیگر آمده‌اند. خاندان ترابی نیز به گفته اغلب قدیمی‌ها از شهر دامغان به روستای فرخی (بیابانک) آمده‌اند.[نیازمند منبع]

نامهای خانوادگی[ویرایش]

بر اساس نام خانوادگی گاهی می‌توان به نسبیت فرد مورد نظر پی برد. به طور مثال جدول زیر خلاصه‌ای از این نامها را دارا است.

جد لقب عربی نام خانوادگی عربی نام خانوادگی فارسی نام خانوادگی اردو
حسن بن علی الهاشمی، الحسنی الهاشمی، الحسنی هاشمی، حسنی، طباطبایی حسنی، هاشمی
حسین بن علی الحسینی الحسینی هاشمی-حسینی-احمدی حسینی
علی بن حسین زین العابدین العابدی العابدی، المومنی، عابدی عابدی، عبدی، مومنی
زید بن علی الشهید الزیدی الزیدی زیدی زیدی
محمد الباقر الباقری الباقری باقری باقری
جعفر الصادق الجعفری الجعفری جعفری جعفری، جفری
موسی الکاظم الموسوی الموسوی، الکاظمی موسوی، کاظمی کاظمی
علی بن موسی الرضا الرضوی الرضوی رضوی رضوی
محمد التقی التقوی التقوی تقوی تقوی
علی الهادی النقوی النقوی نقوی نقوی، بخاری

تبار نامه خاندان سادات[ویرایش]

سادات حسنی[ویرایش]

آل حسن، حسنیان، بنی حسن یا سادات حسنی فرزندان و نوادگان حسن بن علی بن ابیطالب، امام دوم شیعیان و یکی از شاخه‌های علوی هاشمیان هستند. در پی روی کار آمدن عباسیان اینان ضمن ابراز ناخرسندی، با حکومت مخالفت ورزیدند و جنبشی اجتماعی را بنا نهادند. شروع این جنبش با عبدالله بن حسن بن حسن بود که ادعای مهدویت کرد و پسرش محمد را شایسته خلافت دانست. نتیجتاً پنج حرکت سیاسی در طول سالهای ۱۳۲ تا ۱۷۶ هجری علیه عباسیان شکل گرفت که ماهیت این حرکات، قدرت طلبانه و دارای انگیزه‌های ارزشی و گاهی برخاسته از احساس بود و در قالب مهدویت، نظرات اصلاحی و شعار اجرای دستورهای اسلام به دلیل ناشایسته دانستن حکومت طرح شد. با وجود شکست همه جز یکی از این قیامها علاوه بر اینکه عباسیان را به تلاش برای مشروعیت یابی واداشت، موفق شد ضمن برجای گذاری نتایج مختلف در جامعه به ویژه برای علویان و پیروانشان، آغاز کننده حرکتهای سیاسی علویان علیه حکومت و درگیری‌های نظامی علوی ـ عباسی در قرن دوم هجری و قرون بعد شود که منجر به تشکیل دولت علوی شد.[۳]

از جمله بزرگان حسنیان عبارت اند از:

  1. «زید بن حسن»
  2. «حسن بن حسن» معروف به حسن مثنی، او همسر فاطمه دختر امام سوم، حسین بود. فرزندان او در دوره عباسی قیام کردند.
  3. «عبدالله محض» و فرزندانش، عبدالله محض، حسن مثلث و ابراهیم غَمر فرزندان حسن مثنی و فاطمه دختر امام حسین

سادات حسینی[ویرایش]

بنا به روایات حسین بن علی بین ۸ تا ۱۰ همسر اختیار فرمودند که مهمترینشون بی بی شهربانو دختر یزدگرد سوم پادشاه ایران است و بنا بر اصح روایات وی مادر امام سجاد است. بر این اساس شجرهٔ ائمهٔ شیعه پس از امام سوم از نسل بی بی شهربانو است. بزرگترین کشور و پایگاه اصلی تشیع در ایران است. با این مقدمه نسل سادات چنین است:[نیازمند منبع]

سجادی، افسریان محصل، مرعشی، زیدی، باقریان، صادقی، اسماعیلی، عریضی، اشکذری، رکن الدینی، شمس الدینی، خاتمی، مدرس، بحرالعلومی، علمی، امامی، اشکوری، گلستانه، بروجردی، حبوبی، اصفهانی، خاتون آبادی، خامنه‌ای، خسرو شاهی، دستغیب شیرازی، فاضلی، هیّالی، طالقانی، غرابی، دشتکی، زاهدی، زنجانی، سدهی میردامادی، شبیری زنجانی، شهرستانی، شهیدی، قائم مقامی، قزوینی، کاشانی، میرزای شیرازی، میلانی، هدایتی ، ترابی حسینی، واقفی، قلمکاریان

سادات سجادی (افطسی)[ویرایش]

  • نوادگان حسن افطس نوادگان امام سجاد که جد سادات تفرش می‌شود؛ که نسلی بسیار نیکو که بزرگان و علمای بسیاری از ذریه او هستند.

حسن افطس پنج پسر داشته: عبدالله شهید، علی، عمر، حسین و حسین مکفوف. عبدالله شهید به دست هارون الرشید مقتول شده؛ و حسین مکفوف جد سادات سلطان العلما سید احمد می‌رسانند سلطان سید احمد در نیمهٔ اول قرن چهارم در فرار از حکومت عباسیان به تفرش از توابع عراق عجم هجرت کرد چون تحت تعقیب ماموران بنی عباس بود، به هزاوه فراهان پناه برد و در ۳۶۰ هجری در حال اقامه نماز شب کشته شد؛ که مرحوم میرزا ابوالقاسم قائم مقام قائم مقام فراهانی از آنهاست؛ و علی الجرزی والد امامزاده محمد است که در فم تفرش مدفون گردیده و قبه و صحن مجلل او را خواجه مؤمن (فوت ۱۱۷۰ هجری) برادر امین الدین (امینا) بن محمد حسین الحسینی در زمان شاه عباس دوم بنا نموده؛ و او جدّ خانوادة پروفسور دکتر سید محمود حسابی و سید علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی است.[۴][۵]

سادات مرعشی[ویرایش]

  • نوادگان علی مرعش:

سادات مرعشی یا آل مرعش، سلسله‌ای از سادات هستند که نسب خود را به علی المرعش نوادهٔ امام زین‌العابدین می‌رسانند. در ایران چهار شاخهٔ معروف از سادات مرعشی - مرعشیان مازندران، مرعشیان اصفهان، مرعشیان قزوین و مرعشیان شوشتر - ساکن هستند.

تاریخچه[ویرایش]

نوشتار اصلی: مرعشیان

نسل‌های نخستین مرعشیان در قزوین و مازندران ساکن شدند. سید قوام‌الدین مرعشی آملی موسس سلسلهٔ مرعشیان مازندران در ابتدا ساکن خراسان بود و در جنگی کیا افراسیاب چلابی را از سلسلهٔ افراسیابیان شکست داد و به مازندران دست یافت. نوادگان او تا اوایل دورهٔ صفویه بر مازندران حکمرانی داشتند. در عصر صفویه سادات مرعشی، بسبب انتساب به ائمهٔ شیعه قدرت و ثروت بیشتری یافتند، تا جایی که مادر شاه عباس یکم مشهور به مهدعلیا، از این سلسلهٔ سادات بود. جز مرعشیان مازندران، نام چندتن از مرعشیان شوشتر در تاریخ مشهور است. از جمله میر اسدالله مرعشی که در دورهٔ سلطنت شاه طهماسب یکم چند منصب صدارت داشت و نیز قاضی نورالله شوشتری، مؤلف کتابمجالس المومنین

شاخه‌ها[ویرایش]

چهار شاخه از سادات نسب خود را به علی المرعش می‌رسانند:

  1. نوادگان سید قوام‌الدین مرعشی بن عبدالله بن ابی‌هاشم بن علی بن حسن بن علی المرعش: قوام‌الدین مؤسس حکومت مرعشیان مازندران در سال ۷۶۰ هجری قمری است. او در سال ۷۸۱ هجری قمری درگذشت و در آمل مدفونشد. او جد مرعشیان مازندران است.
  2. مرعشیان شوشتر: از نوادگان ابومحمد حسن بن حمزه بن علی المرعش، که از مازندران به شوشتر مهاجرت کردند.
  3. مرعشیان اصفهان: از نسل سید قوام‌الدین، آنان نیز از مازندران به اصفهان مهاجرت کردند.
  4. مرعشیان قزوین.
  5. مرعشیان آذربایجان[نیازمند منبع]

سادات آهوقلندری[ویرایش]

سادات آهوقلندری لقبی است که به یکی از شاخه های اصلی سادات موسوی نسبت می دهند و از نسل امام هفتم شیعیان، موسی کاظم هستند که عمدتاً در غرب ایران سکونت دارند.

زیر شاخه ها[ویرایش]

سادات آهوقلندری نیز به شاخه های زیر تقسیم می شوند:

  1. سادات ندروند
  2. سادات خلفوند
  3. سادات شاهنشاهی
  4. سادات مرتضی وند
  5. سادات قاسمی
  6. سادات طاهری
  7. سادات شاهرخی
  8. سادات حیات الغیب[۶]

سادات طباطبایی[ویرایش]

نوشتار اصلی: طباطبائی
  • نوادگان ابراهیم طباطبا.

طباطبایی نامه سلسله‌ای از سادات است که نسب خود را به حسن بن علی می‌رسانند. جد طباطباییان ابوعبدالله محمد پسر ابراهیم پسر اسماعیل پسر ابراهیم پسر حسن مثنی پسر حسن پسر علی است. ابراهیم پدر طباطبا قادر به تلفظ حرف ق نبوده است و به جای آن طاء ادا می کرده است. گفته شده نام طباطبا از آن‌جاست که ابراهیم بن اسماعیل روزی از مستخدم خود قبایی طلب می‌کند و به‌جای قباقبا، طباطبا می‌گوید. طباطبا از اصحاب جعفر صادق و راویان حدیث او بوده است.

سادات وهابی[ویرایش]

بخشی از تبارنامه سادات طباطبایی تبریز

سادات وهابی یا آل عبدالوهاب، سلسله‌ای از سادات طباطبائی هستند که نسب خود را به عبدالوهاب تبریزی نواده امام حسن مجتبی (ع) می‌رسانند؛ و در آذربایجان به خصوص در تبریز ساکن هستند.[۷]

سادات موسوی[ویرایش]

نوشتار اصلی: موسوی

تعداد زیادی از سادات موسوی در عراق زندگی می‌کنند و هم‌چنین شاخه‌های بزرگی از این خاندان ساکن ایران، افغانستان، لبنان، مصر، بحرین و عربستان سعودی هستند. سادات موسوی نسب خود را به فرزندان موسی کاظم می‌رسانند. سلسلهٔ صفوی نیز خود را از نوداگان موسی کاظم می‌دانستند، اگرچه بعدها احمد کسروی درباره این نسب تردید کرد.

سادات در کشورهای اسلامی[ویرایش]

یمن[ویرایش]

در یمن خانواده‌های شیعه و سنی از سادات وجود دارد، یعضی از این خانواده‌ها رسیدی، قاسمی، متوکلی، حمیدالدینی، زیدی، مریب، صناعی، ساده، الثقفی، الوزیری نام دارند.

عراق[ویرایش]

در عراق ۹۰ تا ۹۵ درصد سادات از شیعیان وکردها (خاندانهای مشایخ اکثراً شافعی) هستند. بسیاری از سادات با قبائل عرب جنوب عراق مخلوط شدند، تا به وسیله آنان از کشته شدن در امان بمانند. مطالعات ژنتیکی نشان داده است که بسیاری از آنان دارای جد مشترک می‌باشند. بعضی از نامهای خانوادگی این سادات عبارت است از: الیاسری، الزیدی، العراجی، الحسنی، الحسینی، طباطبایی، العلوی، القوالیب، الموسوی، العوادی، الحیالی. همچنین گروهی از سادات سنی مذهب نیز در کردستان عراق وجود دارند.

عربستان سعودی[ویرایش]

در عربستان بسیاری سادات وجود دارند. خانواده‌هایی نظیر الهاشمی (بن هاشم)، العلوی، الحسینی، المسلم، الناصر گروهی از این خاندان هستند.

لبنان[ویرایش]

افراد زیادی در لبنان دارای ادعای سیادت هستند. شیعیان لبنان به خصوص از زمان حکومت صفوی در ایران دارای ارتباط نزدیک با این کشور بوده‌اند. مهاجرت سادات به این کشور در قرن سوم هجری رخ داده است، که در آن زمان بسیاری از خانواده‌های سیلقی، حسنی، حسینی، موسوی و رضویان به منطقه جبل عامل مهاجرت کرده‌اند.

لیبی[ویرایش]

تمامی سادات لیبی دارای مذهب سنی هستند. عزوز و الهاشمی از قبائل بازماندگان این سادات می‌باشند.

جنوب آسیا[ویرایش]

حدود ۱۴ میلیون از جمعیت جنوب آسیا ادعای نسل پیامبر را دارند. اجداد این افراد از کشورهای عربی، ایران، آسیای مرکزی و ترکستان به این مناطق مهاجرت کرده‌اند. در زمانهای مختلف سادات هند، حکومتهای کوچک محلی تشکیل داده‌اند ولیکن در کسب قدرت در تمامی شبه جزیره هند موفق نبوده‌اند. تخمین جمعیت سادات در هند و پاکستان امروزی چیزی حدود ۷ میلیون در هر کدام و نزدیک به یک میلیون در بنگلادش است.

سیادت در ایران[ویرایش]

ایران به سبب داشتن تمایلات شیعه در بین مردم جزو امنترین مناطق در بین کشورهای اسلامی برای بازماندگان پیامبر اسلام بوده است. افراد زیادی در ایران دارای پیشوند سید می‌باشند. از این جهت نوادگان امامان به آن پناه می‌آوردند و نسلشان در آن بیشتر می‌شد. نامهای خانوادگی نظیر موسوی، هاشمی، حسینی، علوی و طباطبایی در بین مردم ایران به کثرت یافت می‌شود. تقریباً در تمامی مناطق ایران مقبره‌های امامزاده‌های مختلف یافت می‌شود.مأمون، علی بن موسی از نبیرگان فاطمه را به ولیعهدی خود برگزید و همین موضوع نیز باعث شد در آن زمان سادات زیادی به ایران مهاجرت کنند از جمله فاطمه معصومه خواهر علی بن موسی. محمد خوارزمشاه می‌خواست خلافت عباسیان را بردارد و خلافت را به یکی از اولاد فاطمه بسپارد.

منشا سیادت در ایران[ویرایش]

برای فهمیدن منشاء سیادت در ایران باید ابتدا بدانیم که در چه زمانی و به چه علت سادات به ایران مهاجرت کردند برای این منظور باید دانست که یکی از دلائل عمده نفوذ تشیع در ایران، ورود «سادات علوی» به این منطقه است. این افراد، عمدتاً «شیعه» بوده‌اند. گرچه گاهی در میان آنها، افرای که حتی «ناصبی» بوده‌اند، پیدا می‌شده است.[۸] البته شیعیان آنها نیز، همگی اثنی عشری نبوده، بلکه بعضی از آنها، «شیعه زیدی» بوده‌اند. معمولاً کسانی از آنها که محور قیامهای ضد عباسی بوده‌اند، شیعه زیدی شمرده می‌شوند. این به دلیل این بود که آنها به تقیه اعتقادی نداشته و «قیام با شمشیر»[۹] را دلیل تشخص امامت زید می‌دانستند.

دلیل ورود آنها به ایران، چند نکته بوده است. امنیتی که در مناطق ایران بوده، یکی از عمده‌ترین دلایل این مهاجرت هاست. ایران، دور از دسترس حکومتهایی بود که مرکز آنها در شام و یا عراق قرار داشت. فشارهای عباسیان و قبل از آنهاامویان، باعث شد تا آنها، بدین مناطق مهاجرت کنند. از میان علویین، کسانی که در قیامهائی چون قیام «زید»، «محمد بن عبد الله»، «ابراهیم بن عبد الله» و «حسین بن علی» (شهید فخ) شرکت کرده بودند، احساس خطر بیشتری می‌کردند. آنها، یا همچون «ادریس بن عبد الله» به شمال آفریقا و یا مانند «یحیی بن زید» و «یحیی بن عبد الله»، به مناطق شرقی یعنی ایران، متواری می‌شدند.

دلیل دیگر مهاجرت آنها، همان دلیلی بود که سایر اعراب را به این مناطق، جذب می‌کرد. رفاهی که این شهرها، می‌توانست در بر داشته باشد برای عده‌ای از آنها، قابل توجه بود. اضافه بر این، آنها خود را محبوب مردم این سامان می‌دیدند. مردم نیز به دلیل اینکه آنها فرزندان رسول الله بودند، بدانها احترام می‌گذاشتند. این مسئله آنها را به این سمت، جلب می‌کرد.[۱۰] در این میان شهرهای شیعه نشین، اهمیت بیشتری داشته است. گر چه اهل سنت نیز نسبت به علویین احترام خاصی داشتند.[۱۱] این مهاجرتها، بیشتر از قرن دوم به بعد بوده است؛ و لذا کمتر می‌توان به فرار آنها به ایران از ترس حجاج بن یوسف سقفی شاهدی ذکر کرد. با این حال بعضی، اولین دسته از سادات علوی مهاجر را کسانی دانسته‌اند که از ظلم و جور امویان و بویژه سفاکیهای حجاج به این حدود پناه آورده‌اند.[۱۲] بعد از آن که «یحیی بن زید» به ایران آمد، راه این مهاجرت گشوده شد؛ و لذا کسانی که از ترس «منصور عباسی» و به جرم حمایت از «محمد بن عبد الله» و برادرش «ابراهیم» تحت تعقیب بودند، به سرعت روی بدین منطقه آوردند. پس از آن، این مهاجرتها رو به گستردگی نهاد.

یکی از دلایل آمدن آنها پس از این ماجرا، «جذب نیرو» برای «قیام» بوده است. مردم ایران که یک بار به هنگام روی کار آمدن عباسیان، علاقه خود را جهت «تغییر حاکمیت» عربها نشان داده، امتحان خوبی نیز داده بودند، می‌توانستند بار دیگر چنین کنند. همین تصور بود که علویان را بسوی این مناطق، جذب می‌کرد. در صورتی که آگاهی عمومی مردم ایران، نسبت به علویان و حتی فعالیت خود علویان نیز در تحریک مردم، اندک بود. فعالیت عباسیان، تنها پس از ۳۰ سال به نتیجه رسید. در حالیکه علویان، معمولاً با یک تحرک اندک، قصد چنین کار بزرگی را داشتند.[۱۳] «یحیی بن عبد الله بن الحسن بن الحسن علیه السلام»[۱۴] از جمله کسانی بود که در قیام حسین بن علی (شهید فخ)، شرکت کرد او پس از شکست این قیام به سوی مشرق گریخت؛ و همراه با عده‌ای از کوفیان به مناطق شمالی ایران (دیلم) رفت. رشید که به شدت از این حرکتها، هراس داشت به «فضل بن یحیی برمکی» دستور داد تا به هر صورتی شده او را دستگیر کند.[۱۵]منطقه دیلم، یکی از مناطقی است که در مقابل مسلمین، به شدت مقاومت کرد؛ و تا مدتها، اسفهبدان که از قبل بر آن حاکم بودند، تسلط خود را بر آن منطقه حفظ کردند. در این فاصله، گاهی بین آنها و خلفا، صلح می‌شد؛ و گاهی نیز درگیریها و تهاجمها از دو طرف، ادامه داشت.

رفتن این افراد به این منطقه، می‌توانست به نحوی به معنای استفاده و بهره‌برداری از این اختلافات باشد. بنا به گفته فخری، عده کثیری از مناطق اطراف، گرد او مجتمع شدند.[۱۶] طبری نیز از «ابو حفص کرمانی» نقل کرده که: «انه ظهر بالدیلم و اشتدت شوکته و قوی أمره» یعنی: او در دیلم ظاهر گشته و شوکت و قدرتش در کارها رو به فزونی نهاد. او ادامه می‌دهد، بسیاری از مردم مناطق اطراف، گرد او مجتمع شدند.[۱۷] تعداد هواداران او به اندازه‌ای بود که «فضل بن یحیی» با ۵۰ هزار نفر به سوی او، حرکت می‌کند.[۱۸] با این حال درگیری بین آنها بوجود نیامد؛ و رشید موفق شد با فرستادن امان نامه‌ای، او را وادار به پذیرش صلح کند. از طرف دیگر، فضل به «صاحب الدیلم» نیز وعده زیاد مالی داد تا خروج او را از دیلم، «تسهیل» کند.[۱۹] پس از آمدن او به بغداد تا مدتی با او خوش رفتاری می‌شد؛ و بالاخره او را به شهادت رساندند.[۲۰] منطقه دیلم از نظر جغرافیایی و سیاسی، می‌توانسته برای یک نهضت شیعی، آمادگی داشته باشد. کما اینکه بعدها در همین منطقه، اولین حکومت شیعی بوجود آمد. حرکت «یحیی بن عبد الله»، زمینه سازی برای حرکات بعدی بود. گر چه از قبل نیز این منطقه، چنین زمینه‌ای را، هر چند به طور مختصر، داشته است. وقتی از یحیی پرسیدند که چرا «دیلم» را انتخاب کرده است؟ او عنوان کرد که: «ان للدیلم معنا خرجة فطعمت ان تکون معی»[۲۱]: یعنی: «من شنیده بودم» که در دیلم یک جو انقلابی به سود ما وجود دارد؛ لذا به فکر افتادم از جو موجود در جهت قیام خود، بهره‌برداری کنم؛ و این خود، نشانه وجود چنین زمینه‌ای است. شاید هم منظور او شنیدن یک خبر غیب گونه در مورد آینده این منطقه بوده است.

پس از این ماجرا با آمدن حضرت علی بن موسی علیه السلام به ایران، گروههایی از «سادات»، راهی ایران شدند تسامح مأمون در مقابل سخت گیری پدرش هارون الرشید، نبست به سادات، در رشد و سربلندی و افزایش علویان، تأثیر بسزایی داشت. او گر چه با قیامهای آنها به شدت برخورد کرد، اما در حالت عادی به علت اعتقادی که به برتری علی بر سایر خلفا داشت، نسبت به علویین نیز احترام زیادی گذاشت. با این حال در اواخر، سیاست او، کاملاً نسبت به این افراد که در هر حال حکومت عباسیان را تهدید می‌کردند، عوض شده بود. آمدن حضرت فاطمه معصومه (س) به ایران از جمله، مهاجرتهایی بوده که در رابطه با آمدن علی بن موسی (ع) به ایران صورت گرفته است.[۲۲] مرعشی می‌نویسد:... سادات از آوازه ولایت و عهدنامه مأمون که بر حضرت امامت پناهی داده بود، روی بدین طرف نهادند؛ و او را بیست و یک برادر دیگر بودند. این مجموع برادران و بنو اعمام از سادات حسینی و حسنی به ولایت ری و عراق رسیدند.[۲۳] او پس از ذکر تغییر سیاست مأمون در به شهادت رساندن امام رضا (ع) در مورد عکسالعمل سادات، می‌نویسد: چون سادات خبر «غدر» مأمون که با حضرت رضا کرد شنیدند، پناه به کوهستان دیلمستان و طبرستان بردند؛ و بعضی بدانجا شهید گشتند؛ و مزار و مرقد ایشان، مشهور و معروف است؛ و چون اصفهبدان مازندران در اوایل که اسلام قبول کردند، «شیعه» بودند و با اولاد رسول علیهم السلام، حسن اعتقاد داشتند، سادات را در این ملک، مقام آسانتر بود.[۲۴] بعدها، با پیدایش قیامهای شیعی در مازندران و گیلان، این مهاجرتها رو به گستردگی نهاد. در این دوره، عراق و کوفه دیگر منطقه امنی نبود. گر چه شیعیان آن، بسیار بودند. علویان نیز با توجه به سوابق کوفه در اینکه در مواقع حساس همکاری نمی‌کردند، حاضر نبودند در آن منطقه، دست به تحرکی بزنند. یکی از آنها به نام «موسی بن عبد الله ابنحسن» در مورد عراق، می‌گفت:

لا تترکینی العراق فانها*بلاد بها اس الخیانة و الغدر[۲۵] مرا در عراق وا مگذارید که پایه و اساس آن بر نیرنگ و خیانت استوار است. پس از عراق، ایران یکی از بهترین زمینه‌ها برای قیام بود. برای دریافت وضعیت نسبی تشیع در ایران، می‌توان از محل‌هایی که مهاجران علوی در آنها ساکن بوده‌اند، استفاده نمود. البته تعیین این مکانها به عنوان محلهای شیعی، به صورت قطعی امکان‌پذیر نیست. چرا که به عنوان نمونه، اصفهان با تمام سنی گری متعصبانه خود که گاهی معاویه را تا حد پیامبری بالا[۲۶] می برده و حتی درگیریهای مکرری با قمی‌ها به عنوان شیعه داشته،[۲۷] باز محفلی برای «سادات» بوده است. البته همین مهاجرتها، به تدریج بنیه شیعه را در این شهر نیز قوی کرد. به طوری که یکی دو سه قرن بعد از سفر مقدسی در قرن چهارم بدان شهر، مشاهده می‌کنیم که این شهر نیز گرفتار درگیریهای شیعه و سنی است.[۲۸] و همین، نشانه توسعه تشیع در این شهر است که از جمله زمینه‌های آن وجود همین «سادات علوی» است. در سایر شهرها هم قضیه به همین شکل است.

در مورد «تفرش» نوشته شده: از وجود امام زاده‌های متعدد در تفرش و نزدیکی آن به قم و ری، برداشت می‌شود که مردم تفرش از صدر اسلام، پیرو مذهب تشیع بوده‌اند.[۲۹] نویسنده دیگری می‌نویسد: آیین حقه تشیع در همان قرن نخستین هجری به ری و به تبع آن به «قصران خارج» راه یافت... ظاهراً رواج آیین تشیع در ری و قصران به وسیله آن دسته از سادات و فرزندان علی (ع) صورت گرفت که در خلافت جابرانه امویان از جور و ستم ایشان، بدین نواحی پناه آوردند.[۳۰]در جای دیگر نیز وجود قبر امام زاده حمزه در این شهر به عنوان نشانه وجود تشیع در این شهر ذکر شده است.[۳۱] مهاجرت سادات به بیهق نیز یکی از همین نمونه‌هاست.[۳۲] بنابر این از مقابر سادات و امام زاده‌ها، می‌توان تا حدودی خطوط گسترش ورود آنان به ایران و منشا سیادت در این مناطق را ترسیم کرد.

رازی در مورد برخی امکنه که فرزندان بلاواسطه ائمه اطهار (ع) در آنها مدفون بوده‌اند، می‌نویسد: «اهل ری به زیارت حضرت عبد العظیم شوند؛ و به زیارت ابو عبد الله الابیض و به زیارت السید حمزة الموسوی... و اهل قم به زیارت فاطمه بنت موسی بن جعفر (ع) که ملوک و امراء عالم، حنیفی و [شفعوی]] به زیارت آن تربت، تقرب نمایند؛ و اهل کاشان به زیارت علی بن محمد الباقر (ع) که مدفون است به «یار کرسب» با چندان حجت و برهان که آنجا ظاهر شده است؛ و اهل آوه به زیارت فضل و سلیمان شوند، فرزندان موسی بن جعفر الکاظم (ع) و به زیارت «اوجان» که عبد الله موسی (ع) مدفون است. اهل قزوین، سنی و شیعه به تقرب زیارت ابو عبد الله الحسین بن الرضا شوند».[۳۳] با این حال با استفاده از کتاب «منتقلة الطالبیه» که پیرامون، مهاجرت و محل اسکان بعضی از علویان است، می‌توان تا حدودی به منشا سیادت در ایران و آغاز آن پی برد. کتاب «منتقلة الطالبیة» در قرن پنجم هجری، نگارش یافته است؛ و لذا نتایجی که ذیلاً ما انتظار می‌بریم، تا حدود همین قرن است. به تعبیر دیگر، شهرهایی که در ایران، محل مهاجرت علویان بوده طبعاً تا قرن پنجم، ادامه می‌یابد. در اینجا ما فهرست اسامی شهرها را با تعداد سادات علوی ساکن آنها که نام برده شده، ذیلاً نقل می‌کنیم. نتیجه‌گیری بیشتر با خود شما:

بروجرد، ۴ نفر. تستر ۲ نفر. تفرش، ۲ نفر. جندی شاپور، ۲ نفر. جیرفت، ۲ نفر گیلان، ۴ نفر. جرجان، ۳۲ نفر. خراسان، ۱۵ نفر. دیلم، ۶ نفر. رامهرمز، ۳ نفر. راوند، ۳ نفر. ری، ۶۶ نفر. رویان، ۲ نفر. سابور ۳ نفر. سیرجان، ۲ نفر. سجستان، ۳ نفر.سمرقند، ۱۵ نفر. شیراز، ۲۳ نفر. چالوس، ۱۴ نفر. طبرستان، ۷۶ نفر. طالقان، ۲ نفر. طبس، ۲ نفر. طوس، ۶ نفر. فارس، ۶ نفر. فسا، ۵ نفر. قزوین، ۲۷ نفر. قم، ۲۳ نفر. کازرون، ۲ نفر. کرمان، ۷ نفر.مرو، ۸ نفر. نیشابور، ۲۱ نفر. ورامین، ۳ نفر.همدان، ۱۱ نفر. یزد، ۲ نفر. آذربایجان، ۳ نفر. ابهر، ۵ نفر. اردبیل، ۲ نفر. اهواز، ۳۵ نفر. ارجان، ۸ نفر. اصفهان، ۳۳ نفر. وجود این تعداد امامزاده در ایران می‌تواند درصد گسترش سادات در ایران و بالتبع گشترش تشیع را نشان دهد.

البته باید توجه داشت که مؤلف کتاب «منتقلة الطالبیة»، تنها اسامی تعداد محدودی از علویان را نوشته است؛ و ایشان در نقاط مورد نظر، استقصاء بیشتری نکرده است. به مرور زمان و در قرن چهارم و پنجم، بر شوکت «سادات» افزوده گردید؛ و در بغداد گسترش طالبیین، ایجاب می‌کرد که از طرف خلفای بغداد، «نقبائی» برای آنها قرار داده شود. در قرن چهارم، مدتی «شریف رضی» و پدرش، چنین نقابتی را در عهده داشتند. در حالیکه شیعه امامی بودند، در شهرهای ایران نیز سادات، مقامی افزون از حد تصور داشتند؛ و حتی در شهرهائی که «دارالسنة» محسوب می‌شود، باز همین شرافت برای آنها وجود دارد. در مورد قرن پنجم، گزارش دقیقی از بزرگان سادات در شهرها داریم که «عبد الجلیل رازی»، آن را نقل کرده است. از جمله در شهرهای اصفهان، قزوین، ری، نیشابور و بعضی از شهرهای دیگر..[۳۴]


:: بازدید از این مطلب : 2990
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 2 / 1

 

 

1-فاتحه :

مال وثروت - زنده شدن مرده- آرام بخش درد ها- کلید بهبودی-برآورده شدن حاجات- درمان بیماری ها – رهایی از عزاب فرشتگان نوزده گانه- بخشش گناهان – راه رسیدن به بهشت جهت عبور از پل صراط – بخشایش گناهان پدر ومادر

2- بقره:دوری از شیطان- ایجاد برکت- رفع سحر – شفای دردها- رسیدن به حاجت –زیاد شدن روزی –

3- آل عمران:درود فرشتگان – رفع آتش دوزخ – پر بار شدن درخت – سهولت زایمان رفع دیون آسان شدن مشکلات – ازدیاد روزی

 4- نساء :پاداش الهی – حکم صدقه – رهایی از فشار قبر

5- مائده :استقامت در توحیداعطای حسنات – بخشش گناهان

 -6 انعام رفع بیماری – ستایش فرشتگان تا روز قیامت – استجابت حا جات – نرفتن به دوزخ- محافظت فرشتگان از او – رفع ما لیخولیا – دفع بلایا

 7 اعراف :رفع بازخواست روز قیامت – همنشینی با حضرت آدم – مقابله با درندگان و دشمنان

8 - انفال :محافظت از نفاق – افتخار شیعه – شرمندگی دشمنان – شفاعت پیامبر در روز قیامت – محافظت در برابر تعدی – پیروزی در جنگ ها - درود فرشتگان – بخشندگی گناهان – ارتقای مقام

9- توبه :جلوگیری از نفاق – محافظت از دستبرد دزدان محافظت از آتش – اعطای حسنات – رفع جهل – تقرب به خدا – رفع پیری –آشکار شدن عیوب - اعطراف دزد

 11- هود علیه السلام :اعطای حسنات – رستگاری روز قیامت – بر انگیخته شدن در گروه پیامبران – بخشوده شدن گتاهان – استعانات از خداوند – پیروزی بر دشمنان – بیمناک شدن دشمنان از او – مقام شهید یافتن در روز قیامت

 -12 یوسف علیه السلام  :چهره زیبا یافتن – رفع هراس – صالح شدن –  آسان شدن سختی مرگ مقاوم شدن در برابر چشم زخم – یافتن قدرت و مکنت –برآورده شدن حاجات

 -13 رعد:رهایی ازصاعقه –ورود به بهشت شفیع شدن برای خانواده – کمک به انقلاب علیه ظالمان اعطای حسنات استقامت در روز قیامت

 -14 ابراهیم علیه السلام :رفع فقر وجنون ومصیبت – جلوگیری از گریه و وحشت کودک –گرفته شدن ازشیر مادر –اعطای حسنات – رفع ناراحتی کودکا ن

 

15- حجر:

 

 اعطای حسنات- رفع فقر و جنون ومصیبت –ازدیاد شیر زنان –ازدیاد رزق حسن خرید و فروش

 

16- نحل:

 

عدم پرداخت تاوان –رفع هفتاد نوع بلا-استقرار در بهشت –ثمره دادن درختان –منغرض نمودن دشمنان –عدم بازخواست در روز قیامت

 

17- اسراء (بنی اسرائیل):

 

شاهد ظهور حضرت قاِِِئم شدن –خطا نرفتن تیر –به سخن امدن کودک –قابل فهم شدن سختیها

 

18- کهف:

 

بیدار شدن به موقع از خواب شهید از دنیا رفتن –بخشوده شدن گناهان –نورانی شدن –رفع تنگ دستی –امان یافتن از آزار-دور شدن آفات –در امان ماندن از فتنه دجا ل-قرار گرفتن در بهشت –کفاره شدن بر گناهان

 

19- مریم:

 

به دست آوردن ثروت و فرزند –اصحاب عیسی شدن در قیامت –شوکت سلیمان یافتن درقیامت –اعطا حسنات-خواب های خوش دیدن –جلوگیری از دستبرد دزدان-رفع ترس-خیر و برکت درخانه –دور شدن حوادث ناگوار از خانه

 

20- طه:

 

پاداش در آن دنیا ثواب مهاجرین وانصار را یافتن –شنیدن پاسخ مثبت در خواستگاری-ایجاد صلح –حفاظت در مقابل زورمداران –اجابت خاسته ها-خواستگار یافتن دختر –آسان شدن ازدواج

 

21- انبیا:

 

دیدن عجایب در خواب –رفع بی خوابی

 

22- حج:

 

تشرف به مکه –اهدای حسنات –سقوط حاکم ستمگر

 

23- مومنون:

 

عاقبت به خیر شدن –به بهشت رفتن –تنفر از شراب

 

24- نور:

 

بیمه شدن جان و دارایی و زنان –آمریزیده شدن-اعطای حسنات-

 

25- فرقان:

 

 رهایی ازعذاب دوزخ –محاسبه نشدن –رفتن به بهشت –مردن حیوان مورد نظر –عدم اتمام معاملات

 

26- شعرا:

 

اولیای خداوند شدن –دچار مشکل نشدن –رفتن به بهشت –اعطای حسنات –خواننده ی کتب الهی شدن –شفا از بیماریها –دستیابی به گنج –در امان ماندن از درد آتش و سیل سخت آمدن طلاق بر زن

 

27- نمل:

 

اعطای حسنات –در امان ماندن خانه از مار و حیوانات موذی

 

28- قصص:

 

اعطای حسنات-شهادت به راستگویی- رفع درد ها وبیماری ها –رفع شکم درد ودرد طهال وکبد

 

29- عنکبوت :

 

رفع گناهان –اعطای حسنات-رفع بیماری ها ودردها –شادابی قلب – خوش خوابیدن

 

30- روم:

 

اعطای حسنات –یافتن گمشده –بیمار کردن دشمن

 

31- لقمان :

 

حفاظت از شیطان – همنشینی با لقمان در قیامت –اعطای حسنات – رفع بیماری ها ودردها قطع خونریزی بدن – رفع بیماری درد ورنج

 

32- سجده:

 

داده شدن ناممه عمل به دست راست –عدم بازخواست در روز قیامت – همنشینی با پیامبر و خاندانش در روز قیامت – ثواب راز ونیاز شب قدر –رفع بیماری تب –درمان سر درد ودرد مفاصل – درمان تب سه روزه

 

33- احزاب:

 

قرار گرفتن کنار پیامبر وهمسرانش در روز قیامت –درامان بودن قبر –افزایش خواستگاران

 

34- سباء:

 

حفاظت شب تا صبح توسط خداوند –کسب خیرات در دنیا وآخرت –داشتن همنشین سالم در روز قیامت –دور شدن حیوانات و حشرات –بری شدن از ترس

 

35- فاطر:

 

ورود به بهشت –منکوب کردن مخالفین –رفع بیماری سردرد – جلوگیری از تخریب هنگام زلزله

 

36- یاسین:

 

افزایش رزق وروزی حفاظت شدن در برابر خطرات وشیطان وافت ها - ورود به بهشت – غسل به دستان فرشتگان –مصونیت از فشار قبر-نورانیت- همراهی فرشتگان در پل صراط – مقام بالا نزد خداوند –ایستادن درکنار پیامبران –شفاعت شدن –بازخواست نشد ن- همنشینی با پیامبر(ص)-اعطای حسنات – مصون بودن در برابر فقر وبدهی و ویرانی و بلا وجنون وجزام و وسواس و...-تخفیف وحشت قبر –آمرزش وخشنودی خداوند –ثواب دوازده بار تلاوت قرآن – تقویت حافظه-پیروزی در مناظرات – مصونیت در برابر چشم زخم وحسادت وجن وانس وجنون وحشرات –ازدیاد شیر در زنان

 

37- صافات :

 

تسهیل مرگ –مصون بودن در برابر آفات و بلایا – ازدیاد رزق – حفاظت از گزند شیطان – مبعوث شدن با شهیدان – اعطای حسنات – دیدن جنیان و عدم آسیب آنان – آرامش از اضطراب

 

38- ص:

 

اعطای خیرات در دنیا و آخرت – ورود به بهشت – جلوگیری از گناهان صغیره و کبیره – آشکار کردن معایب حاکم یا قاضی-

 

39- زمر:

 

شرف و بزرگی در دنیا و آخرت – مورد احترام واقع شدن – حرمت آتش دوزخ بر او- ورودبه بهشت – کسب سلام پیامبران و صدیقان – آمرزیده شدن –مورد ثنا و تشکر واقع شدن

 

40- مومن (غافر):

 

 بخشایش گناهان –کسب تقوا –خیردر اخرت –خرم شدن باغ- خیر وبرکت مغازه – شفای مالیخولیا – درمان دمل – رفع بیماری وحشت زدگی – التیام دل درد – درمان بی هوشی وغش –درمان دردطحال-

 

41- فصلت (حم سجده):

 

نورا نیت در روز قیامت قیامت – سعا دت در زندگی دنیوی – اعطای حسنات درمان درد قلب- درمان چشم درد

 

42- شوری (حمعسق):

 

 نورانیت در روز قیامت – ورود به بهشت – رفع چشم درد – درود فرشتگا ن بر او –در امان بودن از گزند مردم –رفع خطرات سفر

 

43- زحزف:

 

 مصون بودن از گزند حیوانات زمین وفشار قبر – ورود به بهشت – عدم احتیاج به دارو –رفع مرض صرع

 

44- دخان:

 

سهولت محاسبه در روز قیامت –پاداش ازاد کردن صد هزار فرد گرفتار- بخشیدن گناهان –رهایی از نیرنگ شیطان – خوابهای نیکو دید ن –رفع بیماری سر درد – ازدیاد ثروت – رونق تجارت –رهایی ازگزند حاکم –محبوبیت نزد مردم – رفع بیماری یبوست

 

45- جاثیه:

 

ندیدن آتش جهنم ونشنید ن صدا وصیحه ی ان- همراهی حضرت محمد –ازبین رفتن ترس و وحشت در روز قیامت – پوشیده شدن زشتیها – در امان ماندن از قدرت زورمندان – محترم شدن نزد مردم – در امان ماندن از فتنه گران – نگهدار کودک خواهد بود

 

46- احقاف :

 

 در دنیا دچار وحشت نشدن -در امان ماندن روز قیامت – به تعداد انسانهای زمین ده حسنه نوشته وده گناه بخشوده وده مرتبه بر مقام او افزوده میشود –جسمی قوی یافتن –سالم ماندن در برابر بیماری های کودکانه – ارامش یافتن از زمان کودکی محبوب شدن نزد مردم – شنیده ها را درک کردن – تسکین و درمان بیماری ها

 

47- محّمد صلّی الله علیه وآله وسلم :

 

 هرگز مشرک نگردد – شک به دین راه نیابد – فقیر نشدن – نترسیدن از حاکم – مصون ماندن از شک در دین تا هنگام مرگ – هزار فرشته در قبرش نماز می خوانند – همراهی فرشتگان – در پناه خداوند و پیامبر قرار گرفتن – پس از برانگیخته شدن صورت پیامبر را دیدن – سیراب شدن از نهرهای بهشتی – مصون ماندن از امور ناپسند و بیماری ها – دوری جنیان از وی

 

48- فتح:

 

 بیمه شدن مال و ثروت و همسران و املاک- ورود به بهشت – مصون ماندن ازدزدان – پذیرفته شدن سخن وی نزد مردم – تویت حافظه – کسب خیرو برکت – رفع بیماری هراس – در امان ماندن از غرق شدن

 

49- حجرات:

 

در شمار زایران پیامبر اکرم قرار گرفتن – اعطای حسنات – در امان بودن از وحشت جنگ – باز شدن درهای خیر و برکت – پیروزی در جنگها خروج شیطان از بدن - مصون ماندن از ترس – فزونی یافتن شیر مادر

 

50- ق:

 

ازدیاد روزی – مثبت شدن نامه ی اعمال –سهولت مرگ –درمان صرع – ازدیاد شیر مادر

 

51- ذاریات :

 

سا مان یافتن زندگی – ازدیاد روزی – روشن شدن قبر – اعطای حسنات – رفع درد درون – سهولت زایمان – آسان شدن مرگ

 

52- طور :

 

 اعطای خیر و برکت – دور شدن از عذاب الهی – رسیدن به بهشت – ازادی اسیر و زندانی – خوشایندی سفر – بهبودی عقرب گزیدگی

 

53- نجم:

 

زنگی با اوصاف نیک – بخشایش گناهان – اعطای حسنات – شجاعت در برابر زورمندان جلب احترام حاکم – شجاعت در برابر شیاطین

 

54- قمر (اقتربت):

 

رسیدن به بهشت – روسفیدی در قیامت – مورد احترام بودن در سفره ها – محبوبیت میان مردم – سهل شدن امور مشکل

 

55- الرحمن :

 

شفاعت کردن در روز قیامت – شهید محسوب شدن –آسان شدن مشکلات- شفای چشم درد امنیت یافتن - سهل شدن امور مشکل – رفع بیماری آفات از خانه

 

56- واقعه :

 

 عزت در میان مردم – رفع بیماری بدبختی و فقر – همنشینی با حضرت علی علیه السلام - نورانیت وجه در هنگام ملاقات خداوند – خیر و برکت خانه – پیروزی و ثروت و موفقیت- بخشش گناهان – سهولت احتضار

 

نقل است که عثمان بن عفان بعیادت عبدالله بن مسعود رفت در مرضی که با آن فوت شد باو گفت که از چه شکوه داری گفت از گناهان خود گفت چه چیز میل داری گفت رحمت پروردگار خود گفت جهت تو طیب مرا بیمار کرده گفت:امر نکنم که بتو عطیه بدهند گفت در وقتیکه احتیاج داشتم بمن ندادی الحال که مستغیم میدهی گفت آنچه میدهم جهت دختران تو بوده باشد گفت ایشانرا بدان حاجتی نیست جهت اینکه من ایشانرا امر کردم بخواندن سوره واقعه و من شنیدم از حضرت رسول صلی الله علیه و آله که میفرمود هر که بخواند ای سوره را در هر شب نمیمیرد باو پریشانی هرگز و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نقل است که هر که بخواند ین سوره را هر شب پیش از آنکه بخوابد ملاقات کند خدای عزوجل را در حالتی که روی آن شخص چون ماه باشد در وقت تمامی آن و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقولست که هر که مشتاق باشد به بهشت و به وصف بهشت این سوره را بخواند .

 

57- حدید :

 

عدم عذاب در دنیا – رفع بلایا – درکظهور حضرت قا ئم علیه السلام – نعمت بهشت – آزادی زندانی – مصونیت در جنگ – التیام درد

 

58- مجادله:

 

تسکین درد –حفظ د فینه – آرامش بیمار – مصونیت از حوادث ناگوار- رفع آفات از حبوبات

 

59- حشر:

 

 درود فرستادن کا ینات به او- در حکم شهید قرار گرفتن – مصون شدن از بلایا- اجابت خواسته ها- آسان شدن مشکلات تقویت حا فظه

 

60- ممتحنه:

 

دفع فقر – نورانیت دیدگان – رفع جنون –درود فرشتگان – در حکم شهید قرار گرفتن – شفاعت شدن – درمان بیماری طحال – آسودگی در زندگی

 

61- صف :

 

قرار گرفتن در صف فرشتگان و پیامبران – همنشینی حضرت عیسی علیه السلام - امنیت در سفرها

 

62- جمعه :

 

پا داش بهشت - اعطای حسنات –رفع هراس – بخشودگی گناهان – رهایی از وسوسه های شیطان

 

از حضرت صادق علیه السلام منقولست که واجبست بر هر مومن هر گاه شیعه ما باشد که بخواند در نماز شب سوره جمعه و در نماز ظهر آن جمعه و منافقین را و هرگاه این را به عمل آورد چنان است که گویا عمل رسول خدا صلی الله را بجا آورده است و ثواب و جزای او بر خداوند بهشت است .

 

63- منافقون :

 

 رفتن به بهشت – رفع بیماری نفاق و شک – درمان دمل – رفع دردهای درونی – شفای بیمار – درمان چشم درد

 

64- تغابن:

 

شفاعت شدن – به بهشت رفتن – همجواری پیامبر – درک ظهور حضرت قا ِِیم علیه السلام رفع مرگ ناگهانی – رفع شر حاکم

 

65- طلاق:

 

رفع آ تش دوزخ –رسیدن به تو به ی نصوح – ایجاد فتنه در محل دشمن

 

66- تحریم :

 

 نصیب شدن توبه نصوح – شفای گزیده شده – درمان صرع – دفع لرزش- درمان بی خوابی –رفع بی پولی و قرض

 

67- ملک (تبارک ) :

 

 مصون بودن در روز قیامت – رفع عذاب قبر – پاداشی همچون پاداش شب قدر – مونس قبر – شفاعت شدن – رفع گرفتاری روح مردگان

 

از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقولست که هر که بخواند سوره الملک را در مکتوبه پیش از آن که بخواهد پیوسته اندر امان خدایتعالی خواهد بود تا داخل صبح شود و در امان خدای خواهد بود روز قیامت تا داخل بهشت شود قطب راوندی از بن عباس نقل کرده است که مردی خیمه زد بروی قبری و ندانست که آن قبر است پس خواند این سوره را پس شنید صحیحه زننده را گفت این سوره منجیر است پس این مطلب را بحضرت رسول اکرم عرض کرد آنحضرت فرمود آن سوره نجات  دهنده است از عذاب قبر

 

68- قلم :

 

رفع فقر – دفع عذاب قبر – رسیدن به ثواب اصحا ب کهف – رفع دندان درد – آسانی محاسبه درروز قیامت – حفظ جنین هوش و حافظه ی کودک

 

70- معارج:

 

 رفع بازخواست در روز قیامت – هم منزلی با حضرت محمدصل الله علیه و اله وسلم گشایش در کار زندا نی – رفع احتلام در خواب

 

71- نوح علیه السلام :

 

 قرار گرفتن در منزل پاکان ازدواج با حو ریه های بهشتی – اجابت دعا –مقدر شدن بهشت

 

72- جن :

 

عدم ابتلا به چشم زخم و سحر و افسون ونیرنگ جنییان - رسیدن به اجر بزرگ – فرار جنییان – مصون شدن از گزند حاکم – رفع گرفتاریهای انسان – سهولت مشکلات

 

73- مزمل :

 

 زندگی پاک و نیکو در د نیا – مرگ راحت و خوب - رسین به اجرآزاد کردن فرد گرفتار- در خواب دیدن پیامبر علیه السلام –رفع بیماری سختی های دنیا وآخرت- اعطای حسنات

 

74- مدثر :

 

 مقامی نزدیک به مقام پیامبر علیه السلام – مصونیت از سختی وستم دنیا – اعطای حسنات – سعه قلب – افتخار حفظ قرآن

 

75- قیامت :

 

همراه پیامبر علیه السلام از قبر برانگیخته خواهد شد – همراهی پیامبر علیه السلام تا عبور از پل صراط – شهادت دادن پیامبر علیه السلام و جبرئیل به ایمان او- نورانیت چهره در روز قیامت – فزونی رزق حفظ در برابر حوادث – محبوبیت نزد مردم – فروتن ساختن قلب – پاک دامن کردن انسان – از هیچ زور مداری نمی هراسد

 

76- انسا ن (دهر):

 

همنشینی با پیا مبر – به ازدواج حورالعین در آمدن – پاداش بهشت و حریر گرفتن – قوی شدن نفس ضعیف – تسکین درد قلب – تندرستی – هر چه بخواهد پاداش گیرد – سود بردن بدن – نیرومند گشتن جان – قوت بخشیدن به اعصاب تسکین نگرانی و اضطراب

 

77- مرسلات :

 

میان او و حضرت محمد آشنایی برقرار گردد – در زمره کسانی ست که به خداوند شرک نمی ورزند – قدرتمند گشتن بر د شمن در محاکمه – پیروزی بر دشمن – تسکین دل درد

 

78- نبا ء :

 

 مشرف شدن به خانه ی خدا – محا سبه در روز قیامت به اندا زه ی نوشتن سوره خواهد بود – رفتن به بهشت – دفع شپش – قدرت و هیبت یافتن – به خواب نرفتن – حفظ در برابر حوادث

 

79- نازعات :

 

 سیراب از دنیا رفتن – سیراب برانگیخته شدن – سیراب وارد بهشت شدن – در امان ماندن ا ز عذاب خدا وند – نوشیدن شراب گوارای بهشتی – در امان ماندن از گزند دشمنان

 

80- عبس (اعمی):

 

 قرار گرفتن زیر سا یه ی کرامت الهی دربهشت – حفظ از رسوایی درقیامت – درمان چشم درد و آب ریزش آن

 

82- انفطار :

 

 ازبین رفتن حجاب میان او وخدا وند در روز قیامت – مستور ماندن دشتی ها درقیامت – مانع رسوایی در قیامت – آزاد شدن اسیر – اصلاح شدن امر انسان در قیامت – بخشوده شدن گناهان – فزونی نور دیدگان – درمان چشم درد و تاری

 

83- مطففین :

 

 در امان ماندن از آتش جهنم – نو شیدن از شراب گواری بهشتی – مصون ماندن انبار از آفت ها – در امان ماندن شی از گزند حشرات

 

84- انشقاق:

 

از بین رفتن حجاب میان او و خداوند - درامان ماندن از گرفتن نامه ی عمل از پشت سر – آسان شدن زایمان- درامان ماندن خانه وحیواناتاز گزندحشرات

 

85- بروج :

 

 در محشر همراه پیامبر و صالحان بودن – اعطای حسنات – نجات یافتن از گرفتاری – پاداش بزرگ – در امان ماندن از ترس - گرفتن از شیر آسان شدن بر کودک – در پناه خداوند بودن

 

86- طارق :

 

 مقام والا نزد خدا داشتن – در بهشت همنشین مومنین بودن اعطای حسنات – محافظت اشیاء- چرکی نشدن زخم – شفایافتن

 

87- اعلی:

 

 وارد شدن به بهشت از در دلخواه - فضیلت خواندن مصحف مو سی و ابراهیم علیه السلام را یافتن – دادن پاداش به او – تسکین درد گوش – رفع بواسیر – تسکین درد – شفای شکستگی

 

88- غاشیه :

 

مشمول رحمت خدا واقع شدن- موصون ماندن از عذاب جهنم – محاسبه اسان –آرام شدن گریه نوزاد –آرام شدن حیوان سرکش –رفع بیماری دندان درد –صحت و سلامت در غذا

 

89- فجر:

 

در قیامت همراه امام حسین بودن –بخشوده شدن گناهان –اعطای حسنات فرزند پسر –قرار دادن نور در قیامت –در امان ماندن از گزند هر چیز

 

90- بلد:

 

مشهور شدن به نیکوکاری در دنیا –یافتن مقام بالا نزد خدا – همنشینی پیامبران و شهیدان در قیامت –در امان ماندن از خشم خدا –در امان ماندن کودک از بیماری –در امان ماندن از گردنه کوود-در امان بودن گریه کودک –دفع درد بینی در کودک –

 

91- شمس:

 

شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت –به بهشت رفتن به منزله صدقه دادن –موفق گشتن – عزیز شدن نزد مردم – افزایش رزق – آرام گرفتن لرز بدن

 

92- لیل:

 

 :شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت- به بهشت رفتن – اعطای نعمت از جانب خدا – حل مشکلات – خوش خوابیدن – فضیلت تلاوت ربع قرآن – پذیرفته شدن نماز نزد خدا – اجابت حاجات – خواب خوب دیدن – بهبود یافتن صرع و بیهو شی

 

93- ضحی :

 

شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت- به بهشت رفتن – شفاعت حضرت محمد – اعطای حسنات – بازگشت گمشده – حفاظت شیئ مخفی

 

94- انشراح :

 

شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت- به بهشت رفتن – اعطای یقین و سلامتی – درمان سینه درد – درمان بند آمدن ادرار – رفع بیماری قلب درد – شفای زکام و سرماخوردگی –

 

95- تین :

 

 رسیدن به بهشت – رسیدن به پاداش بسیار – رفع ضرر غذا

 

96- علق :

 

 شهید از دنیا رفتن – همانند کسی است که در رکاب پیامبر جنگیده – پاداش تلاوت یک جزئ از قرآن – در امان ماندن از غرق شدن – در امان ماندن انبار از آفت دزد – دفع بلاهای سفر

 

97- قدر :

 

گوئی در راه خدا جهاد کردن – بخشوده شدن گناهان – پداشی همچو یک ماه روزه گرفتن در رمضان – در امان ماندن انبار از آفت و دزد – همنشینی با بهترین مخلوقات در قیامت – درمان لرزه های اعضای بدن – در پناه خداوند بودن- حفظ اموال – افزایش برکت انبار غقله

 

98- بینه :

 

بیزاری از مشرکان –پیوستن به دین محمد –در زمره مومنان برانگیخته شدن –اسان شدن محاسبه در روز قیامت قیامت –درمان لقوه –رسوا شدن دزد –درمان یرقان –درمان آب مروارید و پیسی-رفع هر نوع آماس –سود بخشیدن به زن باردار

 

99- زلزال:

 

رفع زلزله –نمردن با بلایای دنیایی –خارج شدن اسان روح از بدن –رسیدن به منزلگه بهشتی –همراهی فرشتگان –رسیدن به پاداش تلاوت ربع قرآن –رسوا کردن دزد –رهایی از ترس –دفع لرزش بدن

 

100- عادیات :

 

مبعوث و همنشین شدن همراه حضرت علی-رسیدن به پاداش تلاوت کل قرآن –ادای سریع قرض –رفع بیماری ترس و تشنگی

 

101- قارعه:

 

در امان ماندن از دجال و آتش جهنم –سنگین گشتن ترازوی احسان –گشوده شدن در رحمت –فزونی رزق-اآسان گشتن کار برای انسان محروم –نیکو گشتن تجارت

 

102- تکاثر:

 

رفع عذاب قبر –مقرر داشتن صواب صد شهید –ایستادن چهل ردیف فرشته در نماز با وی –رفع بازخواست –بخشوده شدن گناهان –در پناه خدا بودن

 

 

 

103- عصر:

 

برانگیخته شدن با چهره خندان و درخشان در قیامت-اعطای حسنات –عاقبت به خیر شدن –از جمله پیروان حق و حقیقت شدن –حافظ اشیائ مدفون

 

104- همزه:

 

دفع فقر –فزونی رزق-دفع مرگ بد –اعطای پاداش-درمان درد چشم

 

105- فیل:

 

شهادت دشت ها بیابان ها و کوهها به نماز گزار بودن او در قیامت –بازخواست نشدن در قیامت –درامان ماندن از عذاب و مسخ نشدن در دنیا- توان اینکه هدفش را خورد سازد –به لرزه افتادن لشکر دشمن –قلب را قوت می دهد

 

106- قریش:

 

سوار بر مرکب بهشتی برانگیخته شدن –اغطای پاداشی چون طواف خانه خدا و اعطکاف در مسجدالحرام –

 

107- ماعون :

 

همانند کسی شدن که نماز و روزه اش مورد قبول خدا قرار گرفته-محاسبه نشدن در قیامت –بخشوده شدن گناهان –محافظت

 

108- کوثر:

 

از حوض کوثر سیراب شدن –هم صحبتی با رسول خدا –اعطای پاداش –دیدن پیامبر در خواب

 

109- کافرون:

 

رسیدن به ثواب تلاوت ربع قرآن –از شرک مبّرا شدن –بخشیده شدن گناهان او پدر و مادر و فرزندانش –سعادتمند شدن شهید مردن و شهید بر انگیخته شدن دور ماندن از گزند شیطان –در امان ماندن از وحشت قیامت –حفظ در هنگام در خواب –بر اورده شدن حاجات

 

110- نصر:

 

پیروز شدن بر تمام دشمنان –بر انگیخته شدن با کتاب ناطق –پناه از گرمای دوزخ و آتش جهنم -به بهشت رفتن –گشوده شدن درهای خیر و برکت در دنیا-استجابت حاجات – ثواب کسی که در رکاب پیامبر ودر فتح مکّه بوده – پذیرفته شدن نماز در درگاه الهی

 

111- لهب(مسد):

 

تنفر از ابو لهب –تسکین درد شکم در پناه خدا بودن

 

112- اخلاص (توحید):

 

بخشوده شدن گناهان پنجاه سال –اعطای خیر در دنیا و آخرت - بخشیده شدن گناهان او پدر و مادر و فرزندانش –پس از مرگ فرشتگان و جبرئیل بر بدن او نماز می خوانند-در امان بودن از بدیهای مردم-رفع بیماری شر و زور –پذیرفته شدن توبه –حفاظت از او –گناه نکردن –همچون تلاوت یک سوم قرآن و تورات وانجیل و زبور بودن –در امان بودن مال و ثروت –دور شدن فقر از خانه –تلاوت آن مانند تلاوت تمام قرآن است –نجات از عذاب دوزخ خدا دوستار او خواهد بود –حافظ در برابر هر آفت و بلا بودن –تسکین درد شکم –اعطای پاداش –پیروزی بر دشمنان

 

113- فلق:

 

در امان بودن از درد و بیماری –در امن بودن از بیماری کودکان و بیماری تشنگی و بیماری معده –محفوظ و سالم ماندن تا زمان مرگ –پاداش همچون کسی که حج واجب و عمره نموده و روزه گرفته مقرر داشتن دفع چشم زخم و بدی ها و بلایا- رسیدن به پاداش بزرگ همانند کسی که در مکه روزه گرفته بودن

 

114- ناس:

 

در امان بودن از درد بیماری - امن بودن از بیماری کودکان و بیماری تشنگی و معده –در امان و حفظ خدا بودن –در امان بودن از گزند جنیان و وسوسه –پذیرفته شدن نماز .


:: بازدید از این مطلب : 300
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 2 / 1

 

1- شما ساخته شده اید که فقط یک انسان باشید، انسانی که خودتان تصمیم گرفته اید باشید.

 2- کارهای خوب انجام دهید و احساس خوبی داشته باشید، کارهای بد انجام دهید و احساس بدی داشته باشید، این قانون ساده زندگی است.

 3- شما همانی هستید که امروز انجام می دهید نه آنی که تصمیم دارید فردا انجام دهید.

 4- همه ما تصمیم می گیریم اما در نهایت تصمیم ها ما را می سازند.

 5- آنچه می تواند تغییرات اساسی ایجاد کند کاری نیست که شما گاهی انجام می دهید، بلکه کارهایی که طبق برنامه انجام می دهید و قانون دارند می توانند تغییر ایجاد کنند.

 6- با خودتان صادق باشید، هرگز خودتان را به خاطر کارهایی که انجام داده اید و احساس خوبی به آنها داشته اید سرزنش نکنید.

 7- کاری را که اطمینان دارید درست است انجام دهید.

 8- تا زمانی که از خودتان راضی نباشید هیچ مقدار پولی نمی تواند شما را خوشحال کند.

 9- اگر در قلبتان احساس آرامش می کنید مطمئن باشید که کار درستی انجام داده اید.

 10- نگران نباشید که دیگران فکر می کنند اهداف شما رویایی و غیرمنطقی به نظر می رسند. بیشتر اوقات ایده های رویایی همان هایی هستند که جهانی را به شگفتی وامی دارند.

 11- اگر مانند دیگران فکر می کنید درواقع خودتان هیچ فکری نمی کنید.

 12- خودتان، خودتان را کنترل کنید در غیر این صورت فرد دیگری شما را کنترل می کند.

 13- گاهی اوقات ایستادن در برابر دوستان به اندازه ایستادن در برابر دشمنان دشوار می شود.

 14- ناراحت ترین افراد جهان کسانی هستند که دایم نگرانند دیگران چه فکری در موردشان می کنند.

 15- زمانی که کسی از شما انتقادهای غیرواقعی کرده یا سرنوشت بدی را برای شما پیش بینی می کند، در مورد شما صحبت نمی کند بلکه درون خودش را برای شما آشکار کرده است.

 16- اگر فقط به فکر سود و زیان خودتان نباشید دنیایی از فرصت های بی نظیر به دست می آورید.

 17- تاکنون هیچ انسانی با توانایی ها و ویژگی های شما در دنیا وجود نداشته، پس به خودتان ببالید که منحصر به فرد هستید و سعی کنید اثر خوبی از خودتان برجای بگذارید.

 18- انسان مهربان و دوست داشتنی در دنیایی خوب و دوست داشتنی زندگی می کند و انسان بدبخت که از دیگران متنفر است در دنیایی بد و تنفرآمیز به سر می برد. دنیای اطراف شما نمایانگر خود شما است. 

19- نگرانی موجب می شود کوچکترین اشیا، بزرگترین سایه ها را داشته باشند.

 20- در ذهنتان بر چیزهایی که دوست دارید تمرکز کنید نه بر چیزهایی که از آنها وحشت دارید، این کار رویاها را برایتان واقعی می کند.

 21- نگران شکست ها و ناکامی ها نباشید بلکه نگران فرصت های خوبی باشید که حتی آنها را امتحان نکرده اید.

 22- بهانه نیاوردن بهتر از بهانه بد آوردن است.

 23- برای به دست آوردن چیزی که تا به حال نداشته اید باید کارهایی را انجام دهید که تا به حال انجام نداده اید.

 24- مشکلات ما دوستان ما هستند البته در صورتی که ما را قوی تر کنند.

 25- هر کسی می توانداز مشکلات فرار کند، این ساده ترین واکنش است اما مواجه شدن با مشکلات شجاعت است و فرد را قوی تر می کند.

 26- یکی از بزرگترین نعمت هایی که داریم این است که نمی دانیم در آینده چه اتفاقی برایمان می افتد.

 27- نگران مسائلی که کنترلی بر آنها ندارید، نباشید.

 28- لذت ها و خوشحالی های زودگذر ارزش دردهای طولانی مدت را ندارند.

 29- شاید صبر کردن گاهی اوقات تلخ باشد اما میوه آن شیرین خواهد بود.

 30- هر چه کمتر انتظار داشته باشید بیشتر از زندگی لذت می برید.

 31- آنچه برای شما بی ارزش است برای دیگری رویای بزرگی است.

32- کاری که می کنید، جایی که می رویدت وانسانی که هستیدنمی تواند شما را خوشحال کند، اینکه زندگی را چگونه می بینید شما را خوشحال می کند.

 33- انسان ها فقط چیزهایی را می بینند که خودشان دوست دارندببینند.

 34- اگر بیش از حد برای ارزشیابی خودو دیگران وقت بگذارید هرگز نمی توانید خودتان یا دیگران را دوست داشته باشید.

 35- دنیا را از شیشه جلو ببینید نه از آینه های کناری.

 36- انتخاب اینکه چه زمانی و چگونه بمیرید با شما نیست اما انتخاب چگونه گذران زمان باقی مانده تا مرگ با شما است.

 37- پشیمانی ها را کنار بگذارید، آنها فقط بهانه های افراد شکست خورده هستند، هنوز فرصت های زیادی روبروی شما است.

 38- جمله شما چیست؟ چه جمله ای به شما کمک می کند تا ذهنتان را از افکار آزاردهنده ای که شما را به عقب می کشاند، رها کنید؟

منبع:مجله موفقیت


:: بازدید از این مطلب : 617
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 2 / 1

 

چطور می توان از اضطراب کودکان پیشگیری کرد؟

همین که تصمیم می گیرید کودکتان را به مهدکودک یا مدرسه بفرستید یا حتی برای چند ساعت پیش یکی از اقوام بگذارید، شروع می شود. کودک به هر کاری متوسل می شود تا شما را از این کار منصرف کند. گریه می کند، داد می زند، حتی سردرد و سرگیجه سراغش می آید تا شما او را رها نکنید. شاید در این مواقع با خودتان بگویید که «داره خودشو لوس می کنه!» و بدون توجه به علائمی که نشان می دهد او را در موقعیت رها کنید، اما واقعیت این است که او دچار اضطراب شده و نمی تواند کنترلی بر این اضطراب داشته باشد. اگر فکر می کنید استرس و اضطراب فقط به دنیای بزرگ ترها تعلق دارد، اشتباه می کنید.

اضطراب سراغ بچه ها هم می رود!

این اختلال چیست؟
اضطراب یک احساس ناخوشایند و مبهم هراس همراه با منشایی شناخته یا ناشناخته است که با عدم اطمینان، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژیک در برابر موقعیتی که استرس زا بوده اتفاق می افتد. اضطراب جزئی جدایی ناپذیر از زندگی طبیعی دوران کودکی است و گاهی حتی برای رشد کودک آسیب می زند و موجب بروز اختلال در او می شود. اختلال اضطرابی یکی از اختلال های شایع دوران کودکی و نوجوانی است که می تواند زمینه برخی اختلال های دیگر را هم فراهم کند. این مدل اضطرابی از برخی جهات در کودکان و بزرگسالان متفاوت است.

علل اضطراب چیست؟
تاکنون چند علت برای این مشکل شناخته شده است. یکی از عوامل، زیست شناختی و فیزیولوژیک است مثل کم کاری یا پرکاری هورمون ها در بدن، کمبود قند خون یا بی نظمی در ضربان قلب، کمبود برخی اسیدهای آمینه، منیزیم، اسید فولیک و B12 هم می تواند بر اضطراب اثر بگذارد. در این حالت فیزیک زیستی کودک به هم می ریزد و زمینه اضطراب او را فراهم می کند. عوامل محیطی و خانوادگی و فشارهایی که در محیط خانواده و مدرسه بر کودک وارد می شود، یکی دیگر از علل بروز اضطراب است. ضمن اینکه عوامل ژنتیک هم در بروز این اختلال موثرند. عوامل الگویی و یادگیری اجتماعی و البته همنشینی با افراد مضطرب هم می تواند باعث بروز اضطراب در کودک شود.

علائم اضطراب کدام است؟
برخی از علائم فیزیکی و روانی اضطراب در کودکان شامل احساس خستگی، عصبی بودن و بی قراری، ترس و نگرانی، بی خوابی یا بدخوابی، تپش قلب و تنفس نامنظم و سریع، عرق کردن، سردرد و سرگیجه، مشکل در تمرکز و حافظه، لرزش یا پرش عضلات و تکرر ادرار است. البته علائم روانی این اختلال به زمینه بروز اضطراب هم بستگی دارد. واقعیت این است که از 9 ماهگی کودک می تواند اضطراب را درک کند و اگر فشار در خانه یا محیط زندگی کودک باشد می تواند او را مستعد ابتلا به اضطراب کند.

انواع اختلال اضطرابی
کودکان ممکن است انواع اختلال های اضطرابی را تجربه کنند؛ که برخی از آنها در زیر نام برده شده است. اضطراب فراگیر و منتشر شده که در آن کودک دائم نگران است، مثلا با دیدن مرگ یکی از اقوام مدام نگران است که والدینش هم بمیرند. اختلال هراس خاص یکی دیگر از انواع اختلال است که باعث می شود کودک از مواجهه با موقعیت یا شی ترسناک اجتناب کند. اختلال هراس اجتماعی در دوران کودکی و اوایل دوران جوانی زیاد دیده می شود. در این اختلال کودک از صحبت در جمع اجتناب می کند، لزرش صدا دارد و از محیط های اجتماعی دوری می کند. دیگر انواع اختلال ها شامل اختلال وسواس فکری و عملی، اختلال استرس پس از سانحه، هراس از مکان های باز، اختلال استرس حاد، اختلال اضطراب جدایی و اختلال پانیک است. در همه این موارد اضطراب وجه مشترکی است که به صورت یک واکنش رفتاری بروز می کند.

شیوع در چه سنی است؟
سین شیوع خاصی نمی توان برای این اختلال در کودکان درنظر گرفته. همان طور که گفته شد کودک از 9 ماهگی واکنش های محیطی را درک می کند و آمادگی دچارشدن به اضطراب را دارد. بیش از 10 درصد این گروه سنی در مقطعی از رشد دچار این اختلال می شوند. به عنوان مثال اضطراب جدایی بین 9 تا 18 ماهگی به اوج خود می رسد و تا حدود 2.5 سالگی کاهش می یابد. مثلا اختلال اضطراب جدایی، اختلال اضطراب فراگیر و جمعیت هراسی در کودکان و نوجوانان بسیار به هم مرتبطند زیرا در اکثر کودکان اگر یکی از این دو اختلال نیز وجود دارد. این اختلال اضطراب شایع ترین اختلال اضطرابی در دوران کودکی است اما در 30 درصد موارد کودک متبلا به اختلال اضطراب فراگیر به طور همزمان مبتلا به دو اختلال دیگر هم هست. 

 راه های تشخیص کدام است؟
کودکی که برای خوابیدن ترس دارد، در خوردن غذا مشکل دارد، مدام دلش درد می کند یا نمی خواهد به مدرسه برود و شب ها هم کابوس می بیند، اگر به مدت 4 هفته این علائم را همراه با علائمی مانند سردرد و دل درد داشته باشد، دچار اختلال اضطرابی است و باید تحت نظر روان پزشک و روان درمانگر قرار گیرد. به طور کلی یکی از ملاک های تشخیصی طول مدت اختلال است که حداقل 4 هفته است و همراه با اضطراب شدید و از لحاظ رشدی نامتناسب در مورد جدایی از خانه بروز می کند.

همه راه های درمانی!
درمان این اختلال به دو صورت روان درمانی و دارودرمانی است و طیف متنوعی از درمان را شامل می شود. درمان های دارویی شامل داروهای ضداضطرابی مانند داروهای مهارکننده بازجذب سروتونین است اما به جز دارودرمانی می توان درمان های دیگر مانند درمان ها شناختی- رفتاری، آموزش خانواده، حساسیت زدایی، الگودادن، آموزش تنفس، بازی های تخیلی، رویاپردازی و مشاوره رفتاری را هم در برنامه درمانی کودک قرار داد. بدون شک دوره درمان براساس وضعیت کودکی که مراجعه کرده متفاوت است. گاهی اوقات لازم است فرد یک سال تحت درمان باشد و گاهی علائم خفیف است و 6 تا 8 جلسه درمان کفایت می کند.

چطور می توان پیشگیری کرد؟
ورزش، تغذیه و افزایش مهارت های کودکان در کنار حمایت های محیطی والدین و حمایت های اجتماعی می تواند در پیشگیری از بروز این اختلال کمک کننده باشد. اگر به هر دلیل کودکی دچار اضطراب شده باشد والدین باید صبور باشند و آنها را سرزنش و تهدید نکنند مثلا وقتی کودک به مهد کودک می رود یا در خانه تشنج و دعوا وجود دارد و ما در مدام تهدید به رفتن می کند، می تواند اضطراب ایجاد کند. همچنین والدین باید از موقعیت هایی که باعث هراس و اضطراب کودکان می شود، دوری کنند.

اگر کودک از عروسک های بزرگی که جلوی فروشگاه ها یا رستوران ها می ایستند، می ترسد والدین باید به جای دورکردن کودک از محل دست او را بگیرند و با هم نزدیک آدمی شوند که لباس مثلا خرس یا خرگوش پوشیده است. وقتی کودک در کنار شما باشد با اضطراب کمتری به عروسک نزدیک می شود و شاید پس از چند دقیقه همه نگرانی او از بین برود. مانند انجام برخی فعالیت های خانوادگی مانند تنظیم برنامه های تفریحی و گردشی طی هفته برای کودک، شرکت در کلاس های ورزشی و شرکت دادن کودک در مهمانی های گروه همسالان می تواند موثر باشد. والدین باید توجه داشته باشند که اگر این اضطراب ها درمان نشود می تواند در بزرگسالی هم ادامه پیداکند.


:: بازدید از این مطلب : 325
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
این وبلاگ برای معرفی طایفه سادات صحیح النسب میرسالاری طراحی گردید .در این وبلاگ اداب ورسوم ،مطالب تاریخی،معرفی شخصیت هاو...........می پردازیم
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
نظر سنجی

نظر شمادرباره هیئت امنای امامزاده میرسالار(ع)

پیوندهای روزانه